مطبوعات و رسانههای آزاد و شفاف در هر جامعهای، از ارکان توسعه و دموکراسی محسوب میشود، لذا خبرگزاری ایمنا، مرور بر بخشی از عناوین مطبوعات کشور را به صورت روزانه در دستور کار خود دارد.
روزنامه آرمان ملی، در صفحه نخست خود با تیتر «پزشکیان طوفان به پا کرد» به بررسی نطق روز گذشته مسعود پزشکیان در مجلس شورای اسلامی پرداخت و نوشت: «دلایل رد صلاحیتم را اعلام کنید». از چند روز قبل خبر داده بود که روز دوشنبه نطق مهمی در مجلس دارد. مسعود پزشکیان، که اکنون نماینده تبریز در مجلس است، در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم ثبتنام کرد و کمتر شخصی احتمال رد صلاحیت او را باور داشت.
اطمینان به تأیید صلاحیت او به اندازهای بود که حتی برخی اصولگرایان میانهرو حمایت خودشان از پزشکیان را اعلام کرده بودند، اما در نهایت شورای نگهبان حکم دیگری داد و مسعود پزشکیانی که به گفته خودش یک حکم محکومیت و اتهام امنیتی در پرونده ندارد، رد صلاحیت شد.
او در کمال آرامش بیانیهای صادر کرد که با جمله «چه مبارک سحری و چه فرخنده شبی» آغاز میشد. کاندیدای رد صلاحیت شده در این بیانیه آورده بود: «بنده در زندگی به خاطر دنیا و موقعیتهای دنیایی معامله نخواهم کرد، بنده بهعنوان یک فرد به اعتقادم و به مردم با تمام وجود پایبند هستم. در زندگیای که کردم و زندگی که میکنم و خواهم کرد، جز به مردم فکر نکردم و نخواهم کرد. در هر حالتی و هر اتفاقی بیفتد، راضی به رضای خدا هستیم.
در هر جایی که باشیم، خواهیم ماند و خواهیم ایستاد و دفاع خواهیم کرد.» پس از آن به تبریز رفت و مانند همیشه به عمل جراحی قلب در بیمارستان دولتی پرداخت تا اینکه دیروز نطق مهمی در مجلس کرد و شورای نگهبان را خطاب قرار داد. پزشکیان که پیش از این عنوان کرده بود دلیل سکوتش در مجلس یازدهم رفتار اکثریت دلواپس است، این بار سکوت را جایز ندانست و البته همانطور که پیشبینی میشد، آنچه بیان کرد با واکنش دلواپسان پارلمان مواجه شد.
روزنامه همدلی، در صفحه نخست خود با تیتر «تلاش همتی و مهرعلیزاده برای جلب حمایت اصلاحطلبان» به بررسی حمایت احتمالی اصلاح طلبان از همتی و مهرعلیزاده پرداخت و نوشت: محسن مهرعلیزاده در انتخابات تنها مانده است و حالا تلاش میکند بلکه بتواند حمایت اصلاحطلبان را جلب کند. او دست به کار شده و در نامهای به رئیس جبهه اصلاحات ایران از نبوی استدعا کرده تا او را به جلسات جبهه راه بدهند.
مهرعلیزاده در نامه خود نوشته: «همانگونه که مستحضرید اینجانب محسن مهرعلیزاده معاون جناب آقای خاتمی رئیس محترم دولت اصلاحات، کاندیدای اصلاحطلب سیزدهم دوره انتخابات ریاست جمهوری شدهام. استدعا دارد فرصتی را جهت حضور و ارائه برنامههای اینجانب در جلسه مجمع عمومی آن جبهه محترم تعیین فرمایید.»
در واکنش به این نامهنگاری آذر منصوری سخنگوی جبهه اصلاحات ایران اعلام کرده که بررسی این نامه در دستور کار جبهه قرار نگرفته است. به گزارش تسنیم او درباره نامه محسن مهرعلیزاده به بهزاد نبوی در زمینه اعلام برنامهها به این جبهه در کلاب هاوس دیروز گفت: «در هیچیک از جلسات جبهه اصلاحات از جمله جلسه دیروز چنین بحثی مطرح نشده است و باید ببینیم این درخواست چه میشود چه موضعی را مجمع عمومی میگیرد. این یک بحث است که به عنوان سخنگو نمیتوانم چیزی بگویم و آخرین موضع همانی است که در کانال جبهه اعلام شده است.»
در همین حال همتی هم دست به کار شده و آنچنان که خودش اعلام کرده وارد رایزنی با سران اصلاحات شده است. محمدعلی ابطحی، چهره سیاسی اصلاحطلب درباره اظهارات عبدالناصر همتی از کاندیداهای ریاست جمهوری مبنی بر گفتوگو با خاتمی و تلاشش برای رایزنی با اصلاحطلبان برای حمایت از وی توضیح داده: «طبیعتا آقای همتی جز کاندیداهای پیشنهادی احزاب اصلاحطلب به جبهه اصلاحات ایران که مجموعه آن کاندیداها هم رد صلاحیت شدند نبودهاند، اما در شرایط فعلی به این دلیل که اصلاحطلبان مشارکت غیرفعال خواهند داشت طبیعی است که هر کسی ممکن است به بخشهایی از آنهایی که میخواهند در انتخابات شرکت کنند و رأی بدهند نزدیک شوند؛ از اینرو همتی هم یکی از آنها است.»
به گزارش خبرآنلاین او در پاسخ به این سوال که آیا احتمال دارد کارگزاران از آقای همتی حمایت کند یا خیر؟ افزود: «دراینباره نمیتوان اظهارنظر دقیقی ارائه داد اما به هر حال از نگاه بنده، آقای همتی نیروی قابل توجهی است به ویژه که نمیدانم الان در کارگزاران حضور دارند یا خیر، قبلاً همتی از اعضای شورای مرکزی کارگزاران بودند.»
روزنامه شرق، در صفحه نخست خود با تیتر «هاشمی به دنبال رقیب انتخاباتی» به بررسی حضور آیت الله هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری پرداخت و نوشت: مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی، دو بار ردای ریاست دولت را بر تن کرد و دو بار نیز شانس خود را برای بازگشت دوباره به پاستور امتحان کرده بود. او در انتخابات سال ۸۴ در دور دوم انتخابات از رقیب شکست خورد و در سال ۹۲، شورای نگهبان او را از حضور در این رقابت منع کرد. اما داستان دو انتخاباتی که هاشمی را به ریاستجمهوری رساند، داستان دیگری است؛ انتخاباتی که آیتالله خود را کاندیدایی بدون رقیب میدید اما اطرافیان را به حضور دعوت میکرد تا مشارکت بالا برود. مرور خاطرات مرحوم هاشمی درباره این دو انتخابات، فضای کلی آن روزها را به خوبی نشان میدهد.
دو ماه بعد از درگذشت امام خمینی (ره)، مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی که ریاست مجلس را برعهده داشت، خود را برای انتخابات ریاستجمهوری آماده میکرد. او کار چندان سختی برای رفتن به پاستور نداشت و نشانههای آن در خاطرات سال ۶۸ او دیده میشود. هاشمی در خاطره روز ۱۲ تیر، نوشته است: «آقای [علیاکبر] ناطقنوری آمد… درباره تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری پرسید که گفتم خود تبلیغاتی ندارم. آقای [مسیح] مهاجری از روزنامه جمهوری اسلامی آمد… برای همکاری درباره تبلیغات انتخابات اظهار آمادگی کرد. قرار شد دفاتر روزنامه در سراسر کشور، مرجعی برای کنترل تبلیغات باشند. تذکر دادم از چاپ و پخش عکس و مصرف کاغذ و اسراف در تبلیغات خودداری شود؛ گفتم هیچ گونه بودجهای برای تبلیغات ندارم».
شش روز بعد شورای نگهبان تنها او و عباس شیبانی که مستقل در انتخابات دور پنجم ریاستجمهوری حضور پیدا کرده بود را برای نشستن بر کرسی ریاست دولت تأیید صلاحیت کرد که به قول هاشمی جلوه انتخابات را گرفته بود. آیتالله در تاریخ ۱۸ تیر، نوشت: «با آیتالله خامنهای جلسه کوتاهی داشتیم… قرار شد به شورای نگهبان توصیه کنیم که تعداد بیشتری از نامزدهای ریاستجمهوری را ذیصلاحیت معرفی کنند که انتخابات جلوه بیشتری داشته باشد. امروز فقط من و آقای دکتر [عباس] شیبانی را صالح معرفی کردهاند». با این وجود او همچنان نیازی به تبلیغات فراوان نمیبیند: آقای [حسین] کمالی نماینده تهران و مسئول خانه کارگر آمد. اجازه خواست که خانه کارگر به نفع من تبلیغ کنند. با تبلیغ بدون اسراف موافقت کردم. مرتباً از سراسر کشور تقاضای تشکیل ستاد تبلیغات میرسد و جواب این است که تبلیغات ندارم. میخواهم که تکیه روی اصل شرکت در انتخابات باشد».
ششم مرداد سال ۶۸، انتخابات ریاستجمهوری همزمان با آخرین رفراندوم برگزارشده در کشور یعنی «همهپرسی بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران» برگزار شد. آیتالله در خاطرات این روز نوشته است: [امروز انتخابات ریاستجمهوری بود]. در منزل بودم… عصر احمدآقا آمد. درباره اعضای کابینه مذاکره شد. برای رأیدادن به حسینیه جماران رفتم. خبرنگاران خارجی هم آمده بودند. قسمتی از وقت را به تماشای تلویزیون و استماع رادیو درباره اخبار جریان رأیگیری رفراندم قانون اساسی و انتخاب رئیسجمهور گذراندم. به نظر میرسد شرکت مردم در سطح مطلوبی است».
هاشمی فردای آن روز نیز از میزان شرکت مردم و نتیجه بهدستآمده، رضایت دارد: «به مجلس رفتم. در گزارشها مسئله انتخابات و همهپرسی در ایران در صدر است. شرکت مردم در حد قابل قبولی است. در حدود انتخابات خوب گذشته و رأی من بالاتر از ۹۵ درصد است. موافق اصلاح قانون اساسی هم در حدود آرای من است. آمار قطعی فردا روشن میشود».
روزنامه اعتماد، در صفحه نخست خود با تیتر «کلید بهشت محافظهکاران» به بررسی ادامه اختلاف اصولگرایان در شوراهای «وحدت» و «ائتلاف» پرداخت و نوشت: انتخابات شورای شهر تهران، انتخاباتی رقابتی است و اگر این انتخابات، انتخاباتی به نسبت سیاسی است و رقابتیتر از دیگر حوزههای انتخابیه سراسر کشور، بخشی به آن دلیل است که با توجه به تصمیمگیری درباره شهردار شهرهای بزرگی چون تهران توسط شورای شهر این شهرها انجام میشود، شورای شهر تهران در نخستین گام پس از تشکیل و انتخاب رئیس و هیأترئیسه دوره ششم، اقدام به انتخاب شهردار پایتخت خواهد کرد؛ سمتی که به باور بسیاری از ناظران اگر در حد و حدود ریاستجمهوری نباشد، باید بپذیریم که از جهاتی بیش از وزارت در یک وزارتخانه حائز اهمیت است و گستره فعالیتهایش نیز به نحوی در قد و قواره همان ریاستجمهوری است منتها در اشلی کوچکتر. نهادی که بعضاً آن را مساوی با چند وزارتخانه میدانند و حالا در انتخاباتی که اصولگرایان از مدتها پیش خود را پیروز آن میدانند و در شرایطی که سکان هدایت پایتخت پس از ۱۲ سال شهرداری قالیباف و میدانداری اصولگرایان، طی ۴ سال اخیر در دست اصلاحطلبان بود و حالا اصولگرایان میخواهند بار دیگر شهردار پایتخت باشند.
همین انتخاب شهردار البته کنار برخی دیگر از مسائل و موضوعات حساس سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است که باعث شده نهتنها رقابتی سخت در انتخابات شوراها میان دو جریان اصلاحطلب و اصولگرا دربگیرد، بلکه فراتر از آن، اصولگرایان حتی با یکدیگر نیز وارد رقابت شوند؛ آنهم در حالی که اصلاحطلبان اگرچه بسیار دوست داشته و دارند که در این رقابت، با تمام توان و قوا وارد عمل شوند اما واقعیت چیز دیگری است و آنان در بهترین حالت خواهند توانست با فهرستی حداقلی وارد گود شوند. اصولگرایان اما تا اینجای کار دستکم ۲ فهرست اصلی دارند و البته چیزی حدود ۴ تا ۶ فهرست دیگر که هرکدام به نوعی، داعیهدار اصولگرایی و متعاقباً تصاحب ۲۱ کرسی شورای شهر پایتخت هستند.
روزنامه کیهان در صفحه نخست خود با تیتر «وعدههای بیپشتوانه و غیرکارشناسی آفت رقابتهای انتخاباتی» نوشت: کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری وارد گود رقابت شدهاند و به مردم قول و وعده میدهند. فضای رقابت سالم انتخاباتی اگرچه با دادن وعدههای قابل تحقق و مبتنی بر واقعیات کشور و رعایت موازین اخلاقی و اسلامی ایجاد میشود، با قول و وعدههای غیرعملی، مشغول ساختن اذهان به مسائل فرعی، دروغبافی، تخریب و اهانت متعلق به دموکراسیهای غربی مسموم میگردد و قدرت تفکر و انتخاب صحیح تحتالشعاع قرار میگیرد.
برخی ارباب وعدهها میشوند اما بعد معلوم میشود ارباب چکهای بیمحل بودهاند. حسن روحانی ششم خرداد ۹۲، در شبکه دوم سیما اینطور وعده داد؛ «انگیزه من از نامزدی، نیازی به توضیح ندارد. وضع و مشکلات کشور را همه میدانند… ریشه همه معضلات برمیگردد به بحث مدیریت و کارآمدی دولت… قرار بود در چشمانداز ۲۰ ساله، رشد اقتصادی ۸ درصد باشد؛ الان حدود ۳ درصد است… دولت تدبیر و امید دنبال این است که مردم آنقدر درآمد سرشار داشته باشند که نیازی به یارانه ۴۵ هزار تومانی نداشته باشند.»
وی در حالی که کلیدی را نشان میداد، ادعا کرد؛ «میخواهم بگویم همه چیز با تدبیر و امید و با کلید تدبیر حل خواهد شد. بدانید مسئله هستهای و تحریمها هم حل و رونق اقتصادی ایجاد خواهد شد.»
به همین قرار، سازنده فیلم تبلیغاتی روحانی، اردیبهشت ۹۶ گفت: «متنهای سخنرانی روحانی را سال ۹۲ من نوشتم. ۲۷-۲۸ جمله طراحی شده بود که او بگوید. مثلاً جمله «هم چرخ سانتریفیوژها باید بچرخد، هم چرخ زندگی مردم» … روز به روز و با سیطره رسانهها، آدمهایی انتخاب میشوند که به شومن و بازیگر نزدیکترند تا سیاستمدار.»
علیرغم وعدههای مدعیان کار بلدی بینیاز شدن مردم از یارانه ۴۵ هزار تومانی، لغو بالمره تحریمها، چرخیدن همزمان چرخ سانتریفوژ و چرخ اقتصاد و زندگی مردم ارزش یارانه ظرف هفت سال، یک هشتم شد، تحریمها چند برابر شد و ۹۵ درصد چرخه هستهای و غنیسازی اورانیوم که قبل از دولت روحانی، به مرز غنیسازی صنعتی نزدیک شده بود، با برجام از هم گسیخت.
هم چرخ سانتریفیوژها توسط دولت روحانی و شبکه خود تحریمی داخلی از حرکت باز ایستاد، هم چرخ اقتصاد نیز گرفتار رکود و تورمهای ششصد تا هشتصد درصدی شد تا جاییکه برخی مقامات دولتی آرزوی بازگشت به شرایط اقتصادی سال ۹۲ یا ۹۰ را مطرح میکنند و کارشناسان همسوی دولت نیز میگویند شش سال طول میکشد تا به اقتصاد پیش از برجام برگردیم!
تعطیلی صدها کارخانه و مرکز تولیدی، رکورد تورم ۵۲ درصدی، کاهش ۳۶ پلهای رشد اقتصادی و تحریمهای چند برابری از مصائب سوءمدیریت برجامی است.
ذخایر اورانیوم غنی شده نیز ظرف یک دهه، از کشور خارج شد. از مجموع ۱۹ هزار سانتریفوژ فعال، ۱۵ هزار دستگاه از کار افتاد، آبشارهای به هم پیوسته آن از هم منفک شد. ۹۷۰۰ کیلو گرم اورانیوم غنیشده از مجموع ۱۰ هزار کیلو گرم واگذار شد، غنیسازی ۲۰ درصد متوقف شد و کاربری رآکتور اراک تغییر یافت.
علیرغم امید دولت به لغو تحریم و وعده رفع یکباره تحریمها با اجرایی شدن توافق هستهای در دی ماه ۹۴ امروز تقریباً اتفاق نظر جمعی وجود دارد مبنی بر اینکه تحریم، مسئله اول اقتصاد ایران نیست. روزنامه شرق از زبان یک صاحبنظر اقتصادی همسوی دولت نوشته بود: «دولت با سوءمدیریت، در زمین آمریکا بازی کرده… اثر تحریم، بیشتر از ۳۰ درصد نیست. ناکارآمدی، ناشی از عملکرد تصمیمگیران است که بهویژه در دو دولت اخیر، کاملاً در زمین تحریمکنندگان بازی کردهاند. این تصمیمات سبب شده که توانمندیهای سیاسی و امنیتی کشور تحت تأثیر اشتباهات به ضعف کشانده شود. هدف تحریم، مشاغل و حوزه تولید بود. طراحان تحریم به صراحت گفتهاند که میخواستیم ارزهای آنها را برای کالاهای لوکس بیرون بکشیم. آیا باید برای واردات مازراتی و چوب بستنی بگذارید ارز خارج شود؟ تصمیمگیران نمیتوانستند متوجه شوند استخراج نفت در دنیا زیاد شده؟ اگر نمیتوانستند آیندهنگری کنند، حق نداشتند بر مسند تصمیمگیری وزارتخانهها بنشینند.»
نظر شما