به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، یکی از مهمترین مولفههایی که مدیران شهری باید در برنامهریزیهای خود برای فضاسازی به دقت مورد توجه قرار دهند، قابلیت دسترسی به آن است که البته این امر از طریق خیابانها صورت میگیرد بنابراین، طراحی خیابانهای اطراف یک فضا میتواند در افزایش اهمیت آن نقش مهمی ایفا کند و منجر به محبوبیت داشتن یا نداشتن فضا بین شهروندان شود در واقع اگر یک خیابان به خوبی طراحی شده باشد، آنگاه تردد مردم به فضاهای عمومی، پارکها، میدانها و سایر مراکز تفریحی را ایمنتر میکند بنابراین کیفیت خیابانها باید به دقت مورد توجه برنامهریزان در فضاسازی شهری قرار گیرد.
رژیم جادهای که به آن کاهش خط یا تغییر مسیر مجدد جاده نیز گفته میشود، روشی در برنامهریزی حمل و نقل به شمار میرود که به موجب آن تعداد خطوط مسافرتی یا عرض خیابانها برای دستیابی به پیشرفتهای سیستمی کاهش مییابد. یکی از رایجترین موارد استفاده از رژیمهای جادهای، افزایش ایمنی یا تأمین فضا برای سایر روشهای سفر است به عنوان مثال یک جاده دو طرفه و چهار خطه ممکن است به یک خط حرکت در هر جهت کاهش یابد و سپس از فضای آزاد شده برای فراهم آوردن یا تقویت بعضی از ویژگیها نظیر خطوط دوچرخه در یک یا هر دو طرف جاده، افزودن تراموا معمولاً در وسط جاده، گسترش خطوط ترافیکی باقیمانده و افزودن خط چرخش مرکز و لاین مرکزی برگشتپذیر استفاده میشود.
تا کنون اقدامات زیادی در زمینه رژیمهای جادهای در سراسر ایالات متحده آمریکا صورت گرفته که از مهمترین آنها میتوان به آزادراه جفریس در کلانشهر دیترویت میشیگان اشاره کرد که موفقیت در پیادهسازی آن، مقامات شهرهای دیگر کشور را به پیادهسازی پروژههای مشابه سوق داده است.
بدیهی است که برنامهریزان همیشه باید رژیمهای جادهای را به عنوان بخشی جداییناپذیر از طراحی شهری در نظر بگیرند تا بتوانند فضاهایی عمومی دارای بالاترین کیفیت را برای شهروندان ایجاد کنند. در واقع همیشه لازم نیست مهندسان حمل و نقل به بهبود وضعیت ترافیک و تردد خودروها بپردازند، بلکه مدیران شهری نیز میتوانند از طریق یادگیری استراتژیهای مربوط به رژیمهای جادهای، خیابانها و فضاهای عمومی محبوبی برای شهروندان به وجود آورند.
لزوم استفاده از رژیمهای جادهای
از دهه ۱۹۶۰ برنامهریزان اغلب خیابانها را به گونهای طراحی میکردند که بخش اعظم یا حتی به جرأت میتوان گفت تمام آنها را مالکیت خودروها در بر میگرفت. اما اخیراً، عابران پیاده و دوچرخهسواران نیز در اولویت طراحیهای شهری مقامات قرار گرفته و مالکیت آنها از فضاهای عمومی، ارزشمند به حساب آمده است.
در چند دهه گذشته، خیابانها اغلب به صورت دو طرفه ایجاد میشد که به تدریج سازههای بسیاری نظیر ساختمانهای مسکونی، مدارس، فروشگاهها و مراکز اداری تمام اطراف آن را در خود محصور میکرد در نتیجه ازدحام مردم در اطراف این خیابان رو به افزایش میگذاشت و نیاز مردم به تردد در آن بیشتر میشد. البته اولویت بخشیدن به مالکیت خودروها باعث ایجاد چالشهای زیادی برای شهرنشینان میشد و رفت و آمد عابران پیاده را با مشکلات جدی مواجه میکرد.
همین مسائل باشد مقامات شهری برای کاهش ترافیک تلاش کنند و ایدههایی در راستای عریضسازی خیابانها ارائه دهند. در مدت زمانی کوتاه، خیابانهای دو طرفه به مسیرهایی چهار و حتی پنج لاین تبدیل شد اما این اقدام نیز نه تنها مشکلات ترافیکی را کاهش نداد، بلکه افزایش گرایش مردم به استفاده از وسایل حمل و نقل را در پی داشت و منجر به ترافیک بیشتر خودروها در خیابانها شد.
طی چند سال اخیر، مدیران کلانشهرهای آمریکایی رویکرد رژیمهای جادهای را ترویج دادند که طبق تعریفهایی که از این استراتژی ارائه شد بهترین کمک را در کاهش ترافیک و پیامدهای منفی ناشی از آن کردند.
نظر شما