به گزارش ایمنا، روزنامه خراسان نوشت: برجسازی که ادعا میکند برای ۴ هزار نفر اشتغالزایی کرده و امیدوار است «چرخ مملکت را راه بیندازد»، جوان کمسن و کمتجربهای که وعده تشکیل دولت نخبگان و خبرگان را میدهد و مرد مسنی که صورتش را با پرچم ایران پوشانده و خودش را نوکر مردم معرفی میکند و معتقد است سالیانه باید ۲۴۰ هزار یورو به هر ایرانی پرداخت شود؛ تعدادی از داوطلبان انتخابات ۱۴۰۰ هستند که با وعدههای عجیب خودشان را جلوی دوربین خبرنگارها میرسانند و بلافاصله هم فراموش میشوند.
به همین بهانه سراغ نامزدهای دورههای پیشین رفتیم تا بدانیم مدعیان ریاستجمهوری دورههای گذشته، حالا مشغول چه کاری هستند و آیا همه افراد بیارتباط با سیاستی که در انتخابات ثبتنام میکنند، هدفشان جلب توجه است؟ (اسم، مشخصات دقیق و عکس مصاحبهشوندهها بنا به ملاحظات اخلاقی در پرونده قید نشدهاست)
سال ۸۴ باید ۱۷ میلیون رأی میآوردم
۵۰ ساله است و اهل یزد. میگوید مدرک کارشناسیارشد از دانشگاه آزاد دارد و نگهبان کارخانه است. وقتی میپرسم چرا شغلی متناسب با تحصیلاتش انتخاب نکرده است، جواب میدهد: «چون هفت صبح باید میرفتم سر کار و کار صبح را زیاد دوست ندارم. میخواستم کارم شیفتی باشد وگرنه چند دفعه بهم پیشنهاد کار شد، خودم قبول نکردم». سال ۸۴ بهگفته خودش وارد صحنه میشود تا پول نفت را بهدست مردم برساند.
برنامهتان برای ریاست جمهوری چه بود؟
ما گفتیم از ۴ میلیون بشکه نفتی که فروخته میشود، یکسومش را باید برای مردم در نظر بگیریم که سال ۸۴ معادل ۵۰ هزار تومان برای هر نفر میشد.
به رأی آوردن امیدوار بودید؟
برآورد کرده بودم که ۱۷ میلیون رأی میآورم. به صدا و سیما اعتراض کردم که شما آدمهای بالابالا را که صاحب پول و قدرت هستند، نشان میدهید و ما روستاییها و جامعه کارگری را سانسور میکنید. این چه رسانه ملی است که تبعیض قائل میشود؟ بارها گفتهام اگر روزانه فقط یک دقیقه وقت در شبکه خبر به من بدهند، همین امسال ۳۰ میلیون رأی میآورم.
پس امسال هم ثبتنام کردید؟
قصد نداشتم امسال ثبتنام کنم چون هم مشکل مالی داشتم، هم بعضیها کارشکنی کردند. مثلاً یک نفر که قرار بود بهعنوان اسکورت همراهم بیاید تا تهران، چند روز پیش گفت بهخاطر کرونا نمیآید. درنهایت چون دوستانم خیلی اصرار کردند که حتماً شرکت کنم و یک خیر هم پیدا شد که کرایه سفرم را تقبل کرد، تصمیمم عوض شد.
سال ۸۴ برای کابینهتان فکری هم کرده بودید؟
بله. برای معاون اولمان نگهبان کارخانه را در نظر گرفتیم. ایشان از نظر من صلاحیت داشت چون صادق و امانتدار است. یکی از دوستان سربازیام در بهداری ارتش را برای معاونت بهداشت در نظر داشتم و یکی دیگر از دوستانم را برای وزیر جهاد کشاورزی انتخاب کرده بودم. ایشان در کشاورزی و دامداری تبحر دارد و از پستهکاران نمونه شهرمان است.
بهنظر خودتان چرا رد صلاحیت شدید؟
نداشتن پول و نفوذ. به شورای نگهبان هم اعتراض کردم که دلایل رد صلاحیت شدنم را کتباً اعلام کنند اما نکردند.
وقتی صلاحیتتان تأیید نشد، چه احساسی داشتید؟
خیلی ناراحت بودم و با خودم گفتم ما با دیگران چه فرقی داریم؟ ما بهعنوان کارگر، مسائل سیاسی جامعه را میفهمیم. مثلاً من میدانم سفارت انگلیس در تهران در باغ قلهک، بالای ۱۵ هزار متر زمین در اختیار دارد. چه معنی دارد؟ سفارتخانه نباید از هزار متر بیشتر باشد. وزارت امور خارجه ما بسیار ضعف دارد. من چون پشتوانه امنیتی ندارم، خیلی از حرفها را نمیتوانم بزنم.
بعد از سال ۸۴ معروف شدید؟
بله. در شهر خودمان همه من را میشناختند. هر ادارهای میرفتم، تحویلم میگرفتند. مردم همیشه ابراز لطف و محبت داشتند و هنوز هم دارند. بعضیها مشکلاتشان را به من میگفتند. میدانید که یکی از شرایط ریاستجمهوری، سابقه مدیریتی است.
شما چنین سابقهای دارید؟
بله، ۲۸ سال سابقه نگهبانی دارم. خیلیوقتها بهعنوان جانشین مدیرعامل در کارخانه بودم. اصل کار حسناخلاق، مردمی بودن و امانتداری است که من دارم و مدیریت را در خودم احساس میکنم.
فکر میکنید امسال چقدر رأی میآورید؟
بدون صداوسیما ۲۰ میلیون رأی میآورم. با وجود فضای مجازی، دیگر نیازی به صداوسیما نداریم. تازگی صفحهای در اینستاگرام درست کردهام که الان ۲۵۰۰ تا فالوئر دارد.
علی پروین را وزیر دادگستری میکنم!
متولد ۵۷ در شهر تهران است، کارشناسی فلسفه دارد و بیکار است. میگوید «کارم تدریس خصوصی زبان عربی است ولی یکبار فقط پیش آمده که تدریس کنم. هزینههایم بهعهده پدر و مادرم است». بهگفته خودش از سال ۸۴ هر دوره در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کردهاست. امسال هم طبق روال گذشته راهی تالار وزارت کشور شده ولی نتوانسته ثبتنام کند چون نمیدانسته باید گواهی عدم سوءپیشینه همراهش ببرد.
چطور تصمیم گرفتید در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کنید؟
میخواستم پیامم را به جامعه و مسئولان برسانم. من انتظار داشتم که مردم استقبال کنند چون حرکتی است ضد حفظ وضع موجود. چون رشتهام فلسفه است و به فلسفه سیاسی هم زیاد فکر کردهام، ایده تشکیل یک نظام سیاسی بدون حکومت را دارم. در این ۱۶ سال از مسئولان و اصحاب جراید آتو گرفتم، دیدید که چقدر ما را مسخره میکنند.
امیدوار بودید رأی بیاورید؟
میخواستم رئیسجمهور شوم ولی میدانستم که تأیید صلاحیت نمیشوم. اتفاقاً من میخواهم تمام زندانیها آزاد شوند. محکومین را بیگناهتر از مسئولان و مردم محافظهکار میدانم. من اگر رئیس جمهور میشدم، نهتنها زندانیها را آزاد میکردم، بلکه میگفتم در انتخابات اولویت با کسانی است که سوءپیشینه دارند. در مرحله بعد، دیوانهخانهها را آزاد میکردم و اولویت دوم ثبتنام را با مجانین میدانستم. ثبتنام کردنم در انتخابات علاوهبر اینکه یک حرکت دموکراسیخواهانهاست، فرصتی است که بگویم برای کشورم چه برنامههایی دارم.
برنامههایتان چه بود؟
برنامهای نداشتم، دوتا شعار داشتم. هدفم ضدیت با هر نوع قانون مداری است و شعارم «آزادی و فرهنگ» که مقید به فرمولهای غربی نیست بلکه آزادی و فرهنگ به همان معنایی که همه متوجه میشوند. باید بزرگان فرهنگ ایران را بدون سانسور معرفی کنیم.
اگر تأیید صلاحیت میشدید، چقدر رأی میآوردید؟
باید ببینیم میزان محبوبیت کاندیداهای موجود و کسانی که از من بهتر هستند، چقدر است. من خوشحال میشوم برآورد کنم که جامعه ما چقدر به دنبال آزادی است؛ به دنبال افراد مشهوری است که بیشتر زور میگویند یا هر هزینهای میدهند تا پیام آزادیخواهی خودشان را منتقل کنند؟ مردم به کلیشههایی باور دارند که مثلاً یک فرد ۱۲ ساله نمیتواند رئیسجمهور شود یا یک پیرمرد ۹۰ ساله یا یک فرد بیسواد نباید ثبتنام کند. تمام وجوه آزادی، مدنظر من است و اصلاً از این جامعه توقع ندارم که به من رأی بدهند. برآورد من این است که شاید یک میلیون رأی بیاورم و این اصلاً ناراحتم نمیکنم.
در خودتان چه ویژگیهایی سراغ دارید که خودتان را برای ریاستجمهوری مناسب میدانید؟
من همیشه پیروزم. اگر در مناظره شرکت کنم، معلوم میشود چه کسی صالحتر است. مردمسالاری و آزادی بیان، مهمترین ویژگیهای من است. لیگ برتر را ویترینی میکنم. میخواهم رئیس فدراسیون فوتبال، آقای علی کریمی باشد. رئیس وزارت ورزش، خداداد عزیزی باشد. علی پروین باید رئیس عدالت و دادگستری باشد. افسانه بایگان باید رئیس شورای شهر باشد. من تا جایی که بتوانم این چیزها را پیگیری میکنم. یارانهها را حتماً به همه نقدی میدهم، فرقی ندارد طرف چقدر پولدار باشد. شکوفایی را هم پیگیری میکنم؛ شکوفایی تمام ظرفیتهایی که در جامعه و در آحاد مردم وجود دارد. مسئله دیگر پلورالیزم است. همه کسانی که در زمینه فرهنگ و مذهب وجود دارند، بتوانند عقایدشان را بیان کنند.
حرف دیگری دارید؟
اگر جایی را کم و زیاد کرده باشید و روح مصاحبه خدشهدار شده باشد، اعتراض میکنم. ما چنین آدمهایی هستیم. نمیدانم چطور جرأت کردید با ما که میخواهیم رئیسجمهور شویم، مصاحبه کنید.
در همه زمینهها متخصص هستم
۴۵ ساله است و اهل تهران، سال ۹۶ در انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد. در معرفی خودش، فهرستی از مشاغل و تخصصها را ذکر میکند: «کارشناس رسانه هستم و در حوزه روابط عمومی یک شرکت نیمهدولتی کار میکنم. صداپیشگی، دوبله، گویندگی، تهیهکنندگی و کارگردانی پادکست و محتوای فرهنگی انجام میدهم. ترانهسرا، آهنگ ساز، خواننده و فرمانده تیم غواصی هستم. در زمینههای تجهیزات پزشکی و خودروسازی، اختراع ثبت کردهام و معماری هم خواندهام».
چطور شد که تصمیم گرفتید در انتخابات ثبتنام کنید؟
من در سالهای گذشته بارها برای مشکلات متعدد اقتصادی، فرهنگی، محیطزیستی، آموزشی، نظامی، خانوادگی و صنعتی راهکارهای مختلفی بهصورت مکتوب به کمیسیونهای مجلس ارائه کردم و به هیچکدام رسیدگی نشد. راهکارهایم را تحویل مسئولان دادم اما مورد تمسخر قرار گرفتم. به من گفتند شما فکر میکنی همه این پروندهها را که آوردی، آقای رئیس جمهور میخواند؟ برای همین تصمیم گرفتم در انتخابات شرکت کنم تا راهکارهایم را که از لحاظ منطقی و محاسباتی، کاربردی بودند، به سمعونظر مسئولان برسانم. تعدادی ویدئو هم ضبط کردم و در آنها مسائل مختلف را توضیح دادم. این فیلمها را در کانالم آپلود کردم و نسخه مکتوبشان را به مسئولان تحویل دادم.
به هدفتان رسیدید؟
نه ولی جالب است بدانید بعضی از موضوعاتی را که در فیلمها و مصاحبههایم مطرح کرده بودم، بعدها از زبان مسئولان شنیدم. هم فیلمهای من در کانالم هست و هم فیلمهای آنها موجود است. مثلاً یکی از مسئولان میگفت «به عمل کار برآید، به سخندانی نیست». بروید ببینید کدام سیاستمدار اولینبار این حرف را زده. یا مثلاً راهکاری داده بودم درباره استفاده از آب خلیج فارس برای کشاورزی. حالا دارند همان ایده را پیاده میکنند که خب یعنی طرحهای من به گوش مسئولان رسیده است و از آنها استفاده میکنند.
چطور ادعا میکنید که در زمینههای مختلف تخصص دارید؟
اشکالی ندارد که عوام این را بپرسند اما در همان سالی که من در انتخابات شرکت کردم، این سوال برای هنرمندان و نخبگان هم پیش آمد. به من گفتند تو چطور در همه زمینهها اظهار نظر میکنی؟ خب من برای شما توضیح دادم که در زمینههای مختلف هنری و حرفهای فعالیت دارم در عین حال که همزمان میتوانم نظریهپرداز باشم و مسائل روز را نقد کنم. استعدادی است که خدای متعال به من داده. من دارم در این جامعه زندگی میکنم و با توجه به اتفاقات اطرافم، درباره مشکلات مختلف فکر میکنم. شما میتوانی بگویی کمپانی فِراری چون خودرو تولید میکند، نباید در زمینه پوشاک فعالیت کند؟ بهنظر شما یک شخص نمیتواند در زمینههای زیادی اطلاعات داشتهباشد؟ من بابت این موضوع باید زیر سوال بروم؟
سال ۹۶ فکر میکردید چقدر رأی بیاورید؟
مردم ما مردم مظلوم، ساده و دلپاکی هستند. بارها اعتماد کردهاند و چیز دیگری دستگیرشان شدهاست. من حق میدهم که جلب اطمینان این مردم زخمدیده، سخت باشد اما آدم اگر فرصت صحبت داشته باشد، همین مردم با هوشی که دارند، راست و دروغ را تشخیص میدهند. اگر تأیید صلاحیت میشدم و فرصت صحبت صادقانه با مردم را میداشتم، با توجه به سابقه هنری چندین و چند سالهام و طیفهای مختلف مخاطبانم، حداقل ۲ میلیون رأی میآوردم.
اصرار به دیدهشدن یا …؟
ثبتنام بعضی افراد خاص برای انتخابات ریاست جمهوری که آگاهانه به نظر نمیرسد دلایل کمتر شناخته شدهای دارد
نرگس عزیزی | کارشناسارشد مشاوره
هر نوبت به وقت ثبتنام برای انتخابات ریاستجمهوی، ثبتنام افرادی با تیپهای عجیب در رسانهها دیده میشود. بسیاری از افراد با دیدن این موارد، با تأسف سر تکان میدهند چرا که معتقدند «وقتی برخی افراد میخواهند به هر قیمتی دیده شوند، قوانین باید به شکلی تنظیم شود که چنین فرصتی را از آنها بگیرد». در این یادداشت میخواهیم درباره همین گزاره صحبت کنیم، البته نه درباره لزوم اصلاح قوانین که درباره بخش اول آن؛ یعنی آیا واقعاً این نیاز به «دیده شدن» است که باعث مراجعه همه این افراد بیارتباط به وزارت کشور شده است؟
آیا این تلاش آگاهانه است؟
زمان صحبت از تمایل برای دیده شدن، غالباً به صورت ضمنی میپذیریم که این افراد بیارتباط با دنیای سیاست، «آگاهانه» برای دیده شدن، به وزارت کشور مراجعه کردهاند در حالی که وقتی برخی از این افراد را با نگاهی کارشناسانه بررسی میکنیم، متوجه میشویم که این کار آنها ویژگیهای لازم برای اینکه آن را انتخابی آگاهانه درنظر بگیریم، ندارد.
نگاه از زاویهای دیگر
بگذارید برای دیدن ماجرا از زاویهای دیگر سراغ یکی از کتابهای مرجع در زمینه اختلالات روانی یعنی خلاصه روان پزشکی کاپلان برویم. در این کتاب، بخشی از ملاکهای تشخیصی اختلال شخصیت خودشیفته به این شکل توصیف شده: * فرد احساس خودبزرگبینانه مبنی بر مهم بودن خود دارد (مثلاً درباره دستاوردها و استعدادهای خود، مبالغه میکند). * اشتغال ذهنی با تخیلات موفقیت، قدرت و استعداد. * معتقد است که فردی استثنایی و خاص است و فقط افراد (یا نهادهای) استثنایی و خاص میتوانند او را بفهمند و باید با او نشستوبرخاست داشتهباشند. * احساس صاحب استحقاق بودن یا شایستگی دارد. یعنی انتظارات غیرمنطقی برای مدارای خاص و مطلوب یا موفقیت حتمی با توقعات خود دارد. به نظر میرسد بخشی از افرادی که اصرار به ثبتنام دارند، این ویژگیها را دارند. هر چند برای تشخیص دقیق در این زمینه نیاز به مصاحبه تخصصی و ارزیابی دقیق وجود دارد اما ضروری است همه ما این احتمال را در نظر داشته باشیم.
مراقب باشیم، آسیب اضافه وارد نکنیم
خندیدن، مسخره کردن و توهین به هر کسی و در هر شرایطی، کار پسندیدهای نیست اما انجام این کارها در برابر فردی که درگیر اختلال روانی است و گاهیاوقات خودش هم آگاهی کاملی از این مسئله ندارد، میتواند آسیب بیشتری به همراه داشته باشد. یادمان باشد که مبتلایان به اختلالات شخصیتی، آسیبپذیری بالاتری در برابر افسردگی دارند و برخوردهای غیرمسئولانه ما با این افراد میتواند احتمال بروز این مسائل را شدت بخشد. شاید انتخاب بهتر، صبوری ما با این افراد تا زمان بازنگری کامل قوانین مربوط باشد. نکته مهم| این مطلب در پی گذاشتن تشخیص تخصصی درباره هیچکدام از افرادی که در این پرونده با آنها مصاحبه شدهاست، نیست. برای تشخیص دقیق همانطور که اشاره شد، به مصاحبه تخصصی نیاز است.
نظر شما