به گزارش خبرنگار ایمنا، مسئله تجاوز به کودک بهویژه از طرف نزدیکان از اشکال پرتکرار جرم و آسیب اجتماعی کودک آزاری است. سکوت خانوادهها در این مورد به هر دلیل، سبب میشود که کودک از حمایت نزدیکان خود محروم شود و تبعات ناگوار این آسیب را در تمام عمر با خود همراه داشته باشد. تحقیقات علم جرم شناسی نشان میدهد، احتمال اینکه افرادی که به کودکان تجاوز میکنند، خود در کودکی قربانی این پدیده اجتماعی بوده باشند، زیاد است. کودکان توانایی مراقبت از خود در برابر بسیاری از آسیبها را ندارند و تا زمان گذار از مرحله ضعف و ناپختگی، نیازمند حمایت و مراقبت خانواده و جامعه هستند.
در سالها و ماههای گذشته اخبار متفاوتی در خصوص تجاوز به کودکان منتشر شده است. آخرین مورد آن، حادثه دردناک مرگ ساناز (کودک ۱۷ ماهه) بر اثر تجاوز پدر است. اما به راستی چگونه میتوان با این پدیده ناگوار اجتماعی مقابله کرد؟ چگونه میتوان از موارد آن کاست؟ و چه راهکاری برای توانمندسازی کودکان و خانوادهها برای مقابله با آن وجود دارد؟
در نگاه اول به نظر میآید که قوانین مدنی و جزایی ما برای پدر جایگاهی خودمختار قائل شده که ملزم به پاسخگویی در برابر بسیاری از اعمال و رفتار و تصمیمات خود نیست، اما مداقه در نصوص قانونی و تحلیل حقوقی آن خلاف این مدعا را ثابت میکند، ولی یک ایراد اساسی هم وجود دارد و آن جهل به قانون و حقوق مکتسبه افراد است. پدر بر فرزندان ولایت دارد، اما این ولایت مطلق نیست و فرزند به حکم انسان بودن حقوقی دارد که پدر قادر به تضییع یا تحدید آن نیست.
اجرای طرحهایی با هدف تأمین خانههای امن برای کودکان، در دسترس قرار دادن کمکهای روانشناسی و مشاوره رایگان، شناسایی کودک آزاران جنسی و تهیه بانک اطلاعاتی از آنان، اصلاح قوانین و روزآمد کردن مجازاتها با هدف تشدید بازدارندگی متناسب با جرم، تأمین امنیت و مایحتاج زندگی خانوادهای که با چنین مشکلاتی مواجه است و تسهیل و ایجاد زمینه مناسب قانونی برای فعالیت شبکههای حمایتی از کودکان از اقداماتی است که میتواند در کاهش تجاوز و آزار جنسی کودکان مؤثر باشد.
تجاوز به محارم بزرگترین آسیب سخت دوران کودکی
حمیدرضا محمودینژاد، روانشناس در خصوص خشونت جنسی و تجاوز به کودکان در خانواده به خبرنگار ایمنا، میگوید: مفهوم خانواده و سیستمهای درونی آن از مقدسترین مفاهیمی است که پایه و اساس آن امنیت و آسایش است و این خانواده از هر نوعی که باشد است، حامی فرزندان و از امنترین مکانها برای آنان به شمار میرود، اما هرازچند گاهی خشونت جنسی و تجاوز به کودکان در خانواده به گوش ما میرسد و قلب ما را جریحهدار میکند؛ همزمان نگرانی و دغدغه درباره رواج خشونت جنسی در جامعه را بیشتر میکند.
وی ادامه میدهد: تجاوز به محارم از بزرگترین آسیبهای روان شناختی و از جمله تجارب سخت دوران کودکی و نوجوانی به شمار میرود؛ پدیدهای است که مختص کشور و امروز ما نیست و در هر کجای دنیا قربانیان خود را که از مظلومترین و آسیبپذیرترین جامعه آماری به شمار میروند را به کام آسیبهای جدی در دوران بزرگسالی میکشاند آزار جنسی در تمامی جوامع و فرهنگهای مختلف ظهور و بروز داشته و دارد، اما دردناکترین نوع آن وقتی صورت میگیرد که آمارها خبر از این آسیب اجتماعی در امنترین جای ممکن؛ یعنی حریم خانواده و توسط نزدیکان خبر میدهد.
نگاه ناکارآمد رسانهها به موضوع تجاوز به کودکان
این روانشناس خاطرنشان میکند: در مورد تجاوز پدر به کودک خود و مواردی که در این سالها درباره تجاوز محارم به کودکان شنیدیم، نوع ورود رسانههای داخلی و خارجی همیشه نگاهی خطی بوده است، به این معنا که رویدادها تنها معلول رویدادهای قبلی و افراد در معرض چشمان ما نیستند و استفاده واژگانی هم چون شیطان صفت؛ دژخیم؛ پدر سنگدل و یا این چنین واژگانی کمکی به رفع این مسائل نمیکند و حتی به بازتولید چرخههای معیوب قبلی نیز میکنند، به طوری که هشتکها به راه میافتد و باز اصل پیشگیری و اصول قانون گذاری و رسیدگی بیشتر به این پروندهها فراموش میشود، چرا که همزمان غیر متخصصان و رسانههای ناپخته به تولید خشم و چرخههای خشونت در قالب هیجانات تند و تیز اقدام میکنند و دست آخر هیچ دستاورد مؤثر و کارآمدی درباره پیشگیری از این معضل اجتماعی حاصل نمیشود.
وی با تاکید بر اینکه در آسیبهای اجتماعی علاوهبر عامل و دلیل اتفاقات باید به دنبال راهکارهایی برای پیشگیری از آن باشیم، میافزاید: زمانی که مراجع و یا رسانه خبری را به ما میدهند، مثلاً میگویند پدر ظالم به تجاوز روی آورده است و علت آن موضوع را ممکن است در اعتیاد فرد، در تعارضات زناشویی یا رابطه با خانواده همسر یا مخالفت پدر با بارداری همسر و یا هزاران هزار فرضیه دیگر جستوجو کنیم، این میشود دید خطی که میگویند فلان عامل باعث این ظلم شده است، در این مواقع تنها دچار واکنشهای هیجانی میشویم، اما باید با دنبال راهکارهایی برای پیشگیری از بروز این آسیبها باشیم.
اهمیت علتیابی در اقدامات پیشگیرانه
محمودینژاد با بیان اینکه همه اعضا خانواده و حتی جامعه بر هم تأثیرگذار هستند، میگوید: باید بدانیم هر فردی بر دیگری مؤثر است و از دیگری نیز تأثیر میپذیرد، تأثیر اقدامات متخصصان امر، مسئولان تصمیمگیری و ضابطان قضائی و تمام تعاملاتی که در جامعه وجود دارد را باید در در بروز این نوع آسیبها در نظر بگیریم، زیرا در همان چرخهای که پدر به فرزند تجاوز میکند، مادر، فرزندان، خواهران و برادران هم وجود دارند و قطعاً تمام اعضای خانواده و جامعه در رخ دادن یک فاجعه تأثیرگذار هستند و حتی در پیشگیری از آسیبها از جمله تجاوز و خشونت جنسی در خانواده نیز رفتار اعضای خانواده و جامعه حائز اهمیت است، چرا که زمینهساز اتفاقاتی شوم مانند تجاوز یک پدر به فرزند خود میشود.
وی میگوید: افراد در یک زنجیره و در چرخه رفتارهای دو سویه بر روی هم قرار دارند، بنابراین هرگز نه میشود قضاوتی ساده لوحانه و پیش انگارانه کرد و نه بگوییم دلیل مشکلات یک چیز و یک عامل است، چرا که عوامل مختلفی در بروز یک آسیب و مشکل مؤثر خواهد بود، علتیابی در انجام اقدامات پیشگیرانه بسیار مهم است.
این روانشناس بافت فرهنگی، زیستی، زمان و مکان را در بروز معضلات دخیل میداند و ادامه میدهد: اعتیاد، بیکاری، مشکلات اقتصادی، اختلافات زناشویی، طرد شدن از خانواده و هزاران عامل دیگر در رخدادهای ناگوار اجتماعی که هر روز به گوشمان میرسد، دخیل هستند و باید نگاهی ژرف به موضوع تجاوز به خصوص تجاوز به محارم داشته باشیم و از سطحی نگری در این زمینه پرهیز کنیم تا مشخص شود، چرا فرد به سمت رفتارهای ناسازگار از جنس تجاوز و اعتیاد سوق داده شده است.
لزوم اجرای روشهای تربیتی در زمینه جنسی به کودکان
وی با اشاره به اهمیت اصلاح و تغییر مثبت در خانواده و جامعه در تمام زمینهها برای اثرگذاری و اثرپذیری مثبت، اظهار میکند: باید مجموعهای از عوامل از فرد گرفته تا جامعه با دقت و عمیق بررسی شود و به تدریج تغییرات مثبتی در خانوادهها و جامعه انجام گیرد تا از تکرار چنین وقایعی جلوگیری و یا کاسته شود.
این روانشناس با اشاره به لزوم اجرای روشهای تربیتی در زمینه جنسی به کودکان تصریح میکند: ما به هیچ عنوان نه چیزی از این گونه وقایع میدانیم و نه در مقام قضاوت هریک از اعضای این خانوادهها هستیم، بنابراین آنچه که میتوانیم برای پیشگیری از این مسائل ایجاد کنیم اصلاح روشهای تربیتی است، آن هم بر روی خانواده خود و شروع آن از عزیزان خود، وقتی ما مهارتهای لازم برای تربیت جنسی و جلوگیری از این گونه وقایع را داشته باشیم در جهت روشنگری و کمک به نسلهای پیش رو و تأثیر گذاشتن به صورت عرضی و طولی بر دیگر خانوادهها اقدام کردهایم، اما در غیر این صورت در هیجانی زودگذر و ناشی از تفکر همگرایی که همه افراد جامعه را به غلیان احساسات وا میدارد غرق میشویم و از ارائه راهکارهای مطلوب باز میمانیم.
قانون زمانی مهم است که علتها را برطرف کرده باشیم
مصطفی اقلیما رئیس انجمن علمی مددکاری ایران در گفتوگو با خبرنگار ایمنا، در خصوص آزارهای جنسی کودکان توسط محارم یا پدر، اظهار کرد: در همه جای دنیا این موضوعات وجود دارد اما باید علت این موضوعات را پیدا کرد و این موضوع در شهرهای کوچک گاهی بیشتر دیده میشود. باید دید چرا اعتقادات این افراد به اینجا رسیده و چه مواردی چنین چیزی را ایجاد کرده است چرا که قوانین در هیچ جای دنیا بازدارنده نیست قانون زمانی مهم است که علتها را برطرف کرده باشیم.
رئیس انجمن علمی مددکاری ایران میگوید: بسیاری موارد وجود دارد که امکان مطرح شدن پیدا نمیکنند اگر بخواهیم چنین پدرانی را اعدام کنیم باید بدانیم این افراد متجاوز را جامعه و فرهنگ آن پرورش داده است در صورتی که مسئولیت این رفتار را در جامعه کسی به عهده نمیگیرد و تنها انگشت اتهام بر فرد متجاوز است در حالی که در صورت اعدام پدر متجاوز کل خانواده اعدام میشود.
وی تصریح میکند: اگر پدر محکوم و اعدام شود بازهم فرزندان این خانواده بیگناهان محکوم مادامالعمر هستند، چرا که فرزندان این خانواده تا پایان عمر در همه دورههای زندگی خود چوب این موضوع را میخورند و با این کار همه خانواده قربانی میشوند و زندگی همه آنها خراب میشود.
اقلیما اظهار میکند: چرایی این اقدام مهم است نه مجازات این فرد و در اینگونه موارد تنها بر محکوم کردن و مجازات فرد تاکید دارند در صورتی که صدها نمونه از چنین افرادی در جامعه وجود دارد در صورتی که همه سیستمهای یک جامعه در مجرم شدن یک فرد تأثیر دارند، خانواده، مدرسه و دانشگاه ناکارآمد، فرهنگ، قوانین و نوع برخورد آن جامعه در مجرم شدن افراد مؤثر است.
مسائل اقتصادی و سیاسی تأثیرگذار در افزایش جرایم
وی تصریح میکند: وقتی تورم و ناامنی، دروغگویی و بیاعتمادی در یک جامعه وجود دارد به اجبار به چنین مواردی برمیخوریم در جامعهای که چنین مواردی وجود دارد چگونه میخواهیم این نوع آسیبها ایجاد نشود در حالی که آسیبهای اجتماعی همگی به هم ربط دارند پس نباید تنها به قوانین و ضعف آنها تکیه کرد چرا که موضوعات کشور ما با دیگر کشورها متفاوت است اگر در کشورهای دیگر چنین فردی محکوم و مجازات شود دیگر افراد خانوادهاش آسیبی به روند زندگی آیندهشان وارد نمیشود اما در ایران در صورت مجرم شدن یک پدر یا مادر کل خانواده نابود میشود و متأسفانه تبعات منفی مجرم بودن را تا پایان عمر در اشتغال، ازدواج و تمام مراحل زندگی فرزندان میبینیم.
بنیانگذار مددکاری علمی در ایران میافزاید: هیچ جای دنیا تا این حد قانون ندارند و نمایندههای آنها هر روز کوهی از قوانین را تصویب نمیکنند، در کشوری که ۲۵ درصد افزایش دستمزد و ۴۰ درصد تورم ایجاد میشود چگونه میخواهیم زندگی افراد را کنترل کنیم قطعاً فقر، تبعیض، تورم و همه مسائل سیاسی و اقتصادی یک جامعه در افزایش جرایم مؤثر است اما نمیخواهیم این مسائل را قبول کنیم که جامعه در مجرم شدن افراد شریک است. این حوادث تک علتی نیستند و باید علل آن برطرف شود تا چنین جرایمی در جامعه دیده نشود.
مجازات قتل فرزند توسط پدر چیست؟
حجت فرجی، حقوقدان در خصوص مجازات قتل فرزند توسط پدر به خبرنگار ایمنا، میگوید: در قانون مجازات اسلامی یکی از موانع قصاص قاتل رابطه پدر و فرزندی است، یعنی پدر به واسطه قتل فرزند قصاص نمیشود و این مسئله برگرفته از فتاوای فقهی است. این موضوع یک مخاطره مهم در پی دارد و آن احساس امنیت کسانی است که به هر بهانهای اراده به قتل رساندن فرزند خود را دارند که در قانون ساکت مانده است.
وی ادامه میدهد: برخی از این قتلها ناشی از عدوان و برخی ناشی از بیماری و یا اعتیاد و عدم تعادل روحی و روانی است. در برخی از موارد شاهد قتلهایی بودهایم که ناشی از تجاوز جنسی پدر به فرزند خردسال بوده است؛ به نظر میرسد باید نسبت به این موضوع مهم بازنگریهایی در قوانین موجود انجام شود.
رابطه پدر و فرزندی که مانع قصاص قاتل میشود
این حقوقدان خاطرنشان میکند: مطابق آیه شریفه ۱۷۱ از سوره بقره و آیه ۳۱ سوره مبارکه اسرا مجازات قتل در هر صورت قصاص است، مگر اینکه اولیای دم بخشیده یا به دیه راضی شوند، قانونگذار نیز به تبعیت از قرآن کریم مجازات قتل عمدی را در قوانین جزایی قصاص تعیین کرده است، اما در قوانین جزایی به تبعیت از فقه برخی استثنائات برای قصاص وارد شده است از جمله قاعده " ابوت" یعنی رابطه پدر و فرزندی که مانع قصاص قاتل میشود، بنابر نظر مشهور فقیهان امامیّه یکی از شرایط قصاص این است که قاتل، پدر یا جد پدری مقتول نباشد بنابراین چنانچه پدری فرزندش را به قتل رساند، قصاص نخواهد شد. فقهای قرن حاضر پیرو همین نظریه هستند و قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ هم بر همین مضمون تنظیم شده است.
وی با اشاره به مجازات قتل فرزند توسط پدر در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، تصریح میکند: بر اساس ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی، قصاص در صورتی ثابت میشود که مرتکب، پدر یا از اجداد پدری مجنیٌ علیه نباشد، این بدان معنا است که پدر در هر صورت از مجازات قصاص معاف است، مطابق ماده ۲۹۰ هر نوع رفتار کشندهای با قصد و اراده از سوی قاتل موجب قصاص وی به درخواست اولیای دم میباشد که ماده ۳۰۱ استثنایی بر اصل ماده ۲۹۰ است.
فرجی میگوید: در ماده ۶۱۲ برای قتلهایی که دارای مانع برای قصاص هستند از جمله قتل فرزند توسط پدر مجازات در نظر گرفته است، هر کس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته یا شاکی داشته، اما از قصاص گذشت کرده باشد و یا به هر علت قصاص نشود در صورتی که اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران شود، دادگاه مرتکب را به حبس از سه تا ۱۰ سال محکوم میکند، البته در این مورد معاونت در قتل عمد موجب حبس از یک تا پنج سال خواهد بود.
لزوم اصلاح وضعیت مجازات قتل فرزند توسط پدر
وی با بیان اینکه به نظر بسیاری از حقوقدانان ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ قابل تجدید نظر است، میافزاید: میتوان با توجه به ماده ۱۵۸ و اذن تأدیب و وجود احتمال قوی خطای در عمل پدر این مجوز را به قضات داد که در موارد اثبات وجود سبق تصمیم و قصد قتل، قاتل را به مجازات قصاص محکوم کند. در وضع فعلیِ ماده تنظیم شده در قانون، به هیچ وجه اجازه صدور حکم قصاص به قضات داده نشده است، پس در کشورمان موارد دلخراشی از جنایات پدران نسبت به فرزندان خردسالشان دیده میشود که احساسات عمومی را جریحهدار کردهاند.
این حقوقدان با توضیح اینکه در سطح ملی تلاشهایی در حال انجام برای اصلاح وضعیت مجازات قتل فرزند توسط پدر است، تصریح میکند: از جمله این موارد میتوان به لایحه هیئت دولت که در مرحله بررسی است، اشاره کرد، اگرچه بر اساس ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی پدر و یا اجداد پدری پس از آنکه فرزند خود را به قتل برسانند، مشمول مجازات قصاص قرار نمیگیرند، اما گاه قتلهای خانوادگی به دو شکل به وقوع میپیوندند، اول اینکه پدر یا اجداد پدری شخصاً فرزند خود را به قتل میرسانند که مشمول ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی قرار میگیرند، دوم آنکه برادر، خویشان، اقوام یا آشنایان خانوادههای متعصب افراطی با هماهنگی پدر یا اجداد پدری، عمل خود را مرتکب شده یا آنکه پس از وقوع قتل، پدر یا اجداد پدری ضمن اطلاع از قتل ارتکاب یافته و رضایتمندی از عمل مرتکب، نسبت به اعلام رضایت و اسقاط قصاص مبادرت میورزند و در این خصوص اگرچه ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، مجازاتی را تعیین نموده ولی مجازات تعزیری پیشبینی شده، مناسب این رفتار مجرمانه نیست.
وی اظهار میکند: از آنجایی که متناسب نبودن مجازات مرتکبان قتلهای عمدی که امنیت و نظم عمومی جامعه و احساس شهروندان را دچار چالش میکند، موجب بیاعتمادی شهروندان به قانونگذار به دلیل ناکارآمدی و عدم تکافوی قوانین کارآمد و متقن و به دستگاه عدالت قضائی به جهت عدم پاسخگویی مناسب به بزهکاریهای موجود میشود، پس با توجه به ضرورت اعمال مجازات کارآمد در همه فروض و عدم تبعیض منفی علیه ولی (پدر یا پدربزرگ)، وزارت دادگستری متون لوایح پیشنهادی خود و قوه قضائیه را در خصوص لایحه الحاق یک تبصره به ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی، موضوع تعیین مجازات متناسب برای پدر و اجداد پدری مرتکب قتل فرزند را به هیئت دولت ارائه کرده است.
نظر شما