به گزارش ایمنا، روزنامه شرق نوشت: ماجرای زمستان یورت با مرگ ۴۳ کارگر و مصدومیت حدود ۹۰ نفر به پایان رسید و البته خشم کارگران حادثه دیده که حتی حقوق نزدیک به یک سال گذشته خود را دریافت نکرده بودند، پایانی نداشت و در سفر رئیس جمهوری وقت به میان این کارگران و چندمتری محل حادثه هم این عصبانیت و خشم و اعتراض بروز پیدا کرد. چهار سال از حادثه دلخراش معدن زمستان یورت میگذرد و این معدن با تغییراتی به چرخه تولید برگشته؛ اما همچنان حوادث در معادن ادامه دارد. چهار سال پس از آن حادثه و درست در روز جهانی کارگر امسال، دو معدن کار این بار در معدن زغال سنگ طزره دامغان و در عمق زمین گرفتار شدند. خانواده این دو کارگر معدن، شش روز در بیم و امید زنده بودن فرزندان خود لحظات دشواری را گذراندند؛ اما پایان عملیات شش روزه جستوجوی حدود ۳۰۰ امدادگر حرفهای، تنها رسیدن به پیکر بی جان دو معدن کار بود. این بار هم امید خانواده کارگران ناامید شد و اطلاعاتی نشان میدهد که این کارگران همان ساعات یا روزهای ابتدایی حادثه جان خود را از دست داده بودند. در معادن ایران چه میگذرد و چرا افرادی که در سیاهترین شرایط ممکن و در عمق زمین به کار سخت مشغول هستند، نه حقوق مناسبی دریافت میکنند و نه ایمنی دقیقی بعضاً در محیط کارشان وجود دارد؟ از کارگران معادن چه میدانیم و چه کاری باید برای ایمنی محیط کار آنها انجام شود؟
پایان یک امیدواری با مرگ «میلاد روشنایی»
پیش از ظهر شنبه هفته پیش خبر رسید که یک حادثه در معدن طزره دامغان دو کارگر را ناپدید کرد و ساعاتی پس از ظهر پنجشنبه با رسیدن امدادگران به پیکر بی جان «میلاد روشنایی»، کورسوی امید زنده بودن این دو کارگر بی نتیجه ماند؛ در این شش روز عملیات جست و جو مدام به شیوههای مختلف به عمق زمین اکسیژن ارسال میشد تا در صورت زنده بودن این کارگران، دست کم مشکل تنفس نداشته باشند؛ اما آنها همان ساعات و روزهای ابتدایی جان خود را از دست داده بودند. حادثه ریزش معدن زغال سنگ طزره دامغان در حدود ساعت ۱۲ ظهر روز شنبه ۱۱ اردیبهشت در تونل شماره ۴۲ معدن بزرگ طزره از معادن چهارگانه شرکت زغال سنگ البرز شرقی و در کارگاه استخراج k ۱۳ پیشرو، هنگام استخراج و به دلیل ریزش ناگهانی سقف کارگاه رخ داد. کارگاه استخراج این تونل حدود ۷۰ متر طول دارد که حادثه ریزش در ۳۵ متری آن رخ داده بود، در این حادثه دو معدن کار و کارگر پیمانکاری شرکت به نامهای میلاد روشنایی و سیداصغر افضلی دچار حادثه شدند.
بیش از ۱۵۰ امدادگر در قالب تیمهای امدادی در این شش روز به طور مداوم در حال تلاش برای عملیات نجات بخشی و دسترسی به معدنچیان گرفتار در زیر آوار بودند که در نهایت به پیکر بی جان آنها رسیدند. در این شش روز و در کنار امید و آرزوها به زنده ماندن این دو کارگر نام یکی از آنها هم مورد توجه قرار گرفت؛ میلاد روشنایی که در عمق زمین و در نهایت تاریکی جان باخت و پس از شش روز عملیات، امیدها برای زنده ماندن این کارگران با رسیدن به پیکر بی جان همین فرد پایان یافت. ساعتی بعد هم با رسیدن به پیکر بی جان دومین کارگر این عملیات به پایان رسید. دو جان باخته تازه حوادث معدن در ایران هم کارگران پیمانکاری بودند که معمولاً حقوق و مزایای مناسبی ندارند. درباره شرایط کاری این دو کارگر و مقصران احتمالی حادثه البته تاکنون سخنی رسمی از سوی مسئولان منتشر نشده است.
زمستان یورت؛ ۴ سال پس از مرگ ۴۳ معدن کار
معدن زغال سنگ زمستان یورت آزادشهر که چهار سال پیش و ناگهان به سرخط اخبار ایران رسید، یکی از معادن زغال سنگ ایران در شهرستان آزادشهر واقع در ۱۴ کیلومتری شهر آزادشهر در استان گلستان است. در پی انفجاری که روز چهارشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۶، در معدن زغال سنگ یورت رخ داد، ۴۳ معدنچی جان باختند و چند ده نفر هم مصدوم شدند.
درباره مقصران حادثه هم ۱۵ آبان همان سال، رئیس کل دادگستری استان گلستان اعلام کرد بر اساس جمع بندی گزارش کمیته حقیقتیاب، مقصر حادثه کارفرما بوده است. این معدن اگرچه در روزهای حادثه و عملیات جست و جو به سرخط اخبار ایران رسید و حتی رئیس جمهوری وقت و نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری دوزادهم را به خود دید؛ اما بعدها به فراموشی سپرده شد. «مصطفی گنجی وطن» یکی از همان معدن کاران حادثه دیده است که یک روز را در بیمارستان گذراند؛ اما در نهایت به زندگی بازگشت. مصطفی در آن حادثه البته یک برادرش را از دست داد؛ «محمود گنجی وطن» که همسر و دو فرزندش را تنها گذاشت و مانند ۴۲ نفر دیگر از همکارانش به زیر خروارها خاک رفت. آقای گنجی وطن که حالا تجربه ۲۷ سال کار در معدن را دارد و این روزها هم در معدن یورت مشغول به کار است، درباره شرایط این روزها میگوید: «یکی از برادران من آنجا بود که جانش را از دست داد. خودم هم که مصدوم شده بودم. خانواده برادرم مشغول زندگی هستند و یک مستمری برایشان تعیین شده است. این مستمری هم در حدی است که روزگار به سختی میگذرد؛ دو تا پسر داشت که الان یکی راهنمایی است و یکی ابتدایی و باید با همان مستمری زندگی بگذرانند. مادرشان هم خانه دار است و سه نفری با همین شرایط زندگی میکنند»؛ اما اخبار حوادث معدن معمولاً داغ خانواده جان باختگان را تازه میکند؛ اینها را آقای گنجی میگوید: «موقعی که این خبر را شنیدم، خیلی ناراحت شدم از اینکه کارگران این طور زندگی خود را از دست میدهند. الان نه فقط من بلکه همه دلشان میسوزد. معدنچیان در معدن برای یک لقمه نان جانشان را از دست میدهند و این خیلی تلخ است. روزگار است و ایمنی هم هست؛ ولی کوه است و خطر. این طور نیست که بگوییم در معادن هیچ گونه ایمنی رعایت نمیشود؛ ولی جلوی حادثه را نمیتوان صددرصد گرفت. آن معادن هم مال دولت است و امکاناتش بیشتر از معادنی مثل ماست». وضعیت بیمه و حقوق کارگران معادن هم یکی از مباحث پرسش برانگیز در این سالها بوده است که این کارگر معدن یورت درباره آن میگوید: «ما دیگر داریم گذران میکنیم، من ۲۷ است که در معدن کار میکنم و الان با شرایط کنار میآیم. وسایل ایمنی هم وارداتی است و اینها نهایت تلاششان را میکنند؛ ولی این مشکلات وجود دارد. دارند تلاششان را میکنند؛ اما مشکلات هم هست. معادن از لحاظ قانون گذار مشکل دارد؛ من ۲۷ سال است که کار کردم. الان میخواهم بازنشسته شوم؛ ولی الان معلوم شده که بیمه ما را پرداخت نمیکردند. الان به من میگویند ۵۰ میلیون بده تا بازنشست بشوی؛ اما من این پول را از کجا بیاورم. من از کجا این پول را بیاورم یا پیمانکارها را پیدا کنم». او درباره میزان دستمزد و حقوق در سال جدید هم میگوید: «ما حقوق سال جدید را نگرفتیم؛ ولی سال گذشته با عائلهمندی و کار در معدن حدود سه میلیون حقوق میگرفتیم. میگویند وقتی اداره کار و تلویزیون و همه جا اعلام میکنند حقوق این است، ما چه کاری میتوانیم انجام دهیم؟ کار هم دولتی نیست و خصوصی است. در این چهار سال هم حادثههای مختلف داشتیم؛ اینکه دست کسی گیر کند یا مشکلات دیگر، اما حادثه حاد و منجر به فوت نداشتیم».
تونلهای مرگ؛ برای ایمنی معدن کاران چه میتوان کرد؟
اگرچه سالانه صدها حادثه در معادن ایران رخ میدهد؛ اما همچنان آمار دقیقی از تعداد جان باختگان سالانه حوادث معدن و همچنین مجروحان در دست نیست؛ هرچند میدانیم این حوادث کم هم نیست؛ به عنوان مثال در سال ۱۳۹۵، از مجموع ۹۳ هزار و ۴۸۶ نفر شاغل در معادن در حال بهره برداری کشور، هزار و ۹۰۶ نفر (معادل دو درصد) دچار حادثه شدهاند و در دیگر سالها هم روند مشابهی رخ داده است. علاوه براین اطلاعات و آماری نشان میدهد که تحریمهای غرب علیه ایران و همچنین روند خصوصی سازی معادن کشور هم در افزایش حوادث تأثیرگذار بوده است. در این باره گفته میشود که تحریمها امکان ورود تجهیزات ایمنی روز دنیا را کاهش داده و خصوصی سازی هم میزان توجه به ایمنی را کم کرده است.
در این باره کارگر یکی از معادن استان کرمان که نمیخواهد نامش منتشر شود، درباره ایمنی در محل کار خود به «شرق» میگوید: «ایمنی در معادن حتی تو سرچشمه و گل گهر که بزرگترین معادن ایران محسوب می شن درست رعایت نمیشه چه برسه به معدنای کوچکتر. دلیلش اینه که کارفرما حاضر نیست هزینه کنه برا ایمنی و اصلاً دوست نداره ایمنی باعث کند پیش رفتن کارشون بشه. شعارشون اول کار بعد ایمنیه. رعایت کردن ایمنی مستلزم هزینه کردنه، نیروهای ایمنی مثل خودم وقتی حقوقشونو از کارفرما می گیرن جرئت نمی کنن رعایت نکردن نکاتو به اداره کار گزارش بدن. کارگرا وقتی حادثه براشون پیش میاد جرئت نمی کنن برن بیمه و اداره کار پیگیر خسارت و دیه بشن. به خاطر همین ترس از کارفرماس. من تقریباً هر ماه قطعی انگشت و شکستگی پا و پارگی رباط زانو دیدم و شرکت فقط هزینه درمانشونو داد. خسارت هیچی. بچهها هم از ترس اخراج یا تمدیدنشدن قرارداد بیمه شون هیچ اقدامی نکردند». این معدن کار درباره راه حلها هم میگوید: «راه حل این مسئله هم اینه که نیروی ایمنی بره زیر نظر اداره کار؛ اونا استخدامش کنن یا حقوقشو همون اداره کار بده یا یه حاشیه امن براش ایجاد کنن که در صورت گزارش تخلفات کارفرما اخراج نشه یا تحت فشار قرار نگیره». مشابه این اظهارات را کارگران دیگری هم تأیید میکنند؛ اما چاره کار در چیست و چگونه میتوان حوادث معدن را کاهش داد؟
فرشاد اسماعیلی، پژوهشگر اجتماعی و کارشناس حوزه حقوق کارگری، در این باره به «شرق» میگوید: «اگر سیستم کاری بخواهد به همین شیوه پیش برود و هیچ تغییری رخ ندهد، ما باید به یک اقناع ملی برسیم که هر سه قوه کشور به این جمع بندی برسند که مسئله سرمایه گذاری در ایمنی و هزینه برای آن به نفع هر سه قوه است و نفع ملی دارد و دوم اینکه کارفرماها و دولت باید به این جمع بندی برسند که هزینه برای ایمنی به کارفرما هم کمک میکند». او در ادامه پیشنهاد میدهد که «در سطح قوه مقننه نهادی به عنوان متولی ایمنی ایجاد شود که البته فرا جناحی و فراقوهای و ملی باشد که هم نقش قانون گذاری و هم نقش شبه قضائی و هم نقش اجرایی داشته باشد. مثلاً درباره پلاسکو بیش از ۲۰ نهاد مسئولیت در حوزه ایمنی داشتند؛ اما این همه نهاد و مسئول عملاً کاری انجام نمیدادند. به عبارت دیگر این همه نهاد مسئول باعث فراموشی مسئولیت و بی مسئولیتی میشوند. کار اساسی این است که یک نهاد یا آژانسی شکل بگیرد و همه ضعفها در حوزه قانون گذاری، برخورد و اجرایی را بر عهده بگیرد». اسماعیلی درباره سازوکار عملی برای حل مسئله ایمنی هم میگوید: «با توجه به تداخل و تزاحم نهادها در حوزه ایمنی، رئیس جمهوری میتواند برای حل این مشکل یک آژانس ملی تشکیل دهد و پشتوانه آن را هم یک سند ملی ایمنی قرار دهد؛ اما به شرطی که همه چیز به حالت عملی درآید و تنها جنبه کاغذی نباشد. قطعاً با شرایط موجود شاهد این حوادث خواهیم بود».
نظر شما