۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۰۷:۰۰
امام علی (ع) در شعر شاعران کهن

اکثر شاعران زبان فارسی پرورده دین هستند و کم‌تر شاعری می‌توان یافت که دیوان خود را با مدح باری تعالی، رسول خدا (ص) و معصومین (ع) آغاز نکرده باشد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، دامنه باورهای مذهبی گسترده است، اما اگر از منظر ادبیات به آن بنگریم، بیش از همه، شعر آئینی خودنمایی می‌کند. شاعران فارسی همواره ارادت خود به اولیای دین را در قالب اشعار مختلف بیان کرده‌اند و بر همین اساس می‌توان اشعار نابی را با موضوع امام علی (ع) در شعر شاعران زبان فارسی یافت. این اشعار بیانگر جنبه‌های مختلف شخصیت امام (ع) و از طرفی نشان دهنده دلدادگی این شاعران به حضرت علی (ع) است.

کسایی مروزی نخستین شاعری بود که حضرت علی (ع) را با لقب "حیدر" در تاریخ زبان و ادبیات فارسی مطرح کرد. این شاعر شیعی‌مذهب در چند بیت، امام علی (ع) را توصیف کرده است:

مدحت کن و بستای کسی را که پیمبر
بستود و ثنا کرد و بدو داد همه کار

آن کیست بدین حال و که بوده است و که باشد
جز شیر خداوند جهان، حیدر کرار؟

این دین هدی را به مثل دایره‌ای دان
پیغمبر ما مرکز و حیدر خط پرگار

علم همه عالم به علی داد پیمبر
چون ابر بهاری که دهد سیل به گلزار

حکیم سنایی، شاعر نامی ادبیات فارسی از دیگر کسانی است که ارادت و علاقه خود به امام علی (ع) را در اشعار خود متجلی ساخته است. سنایی علاوه بر اشاره به وقایع تاریخی، صفات این امام را به خوبی در شعر خود نشان می‌دهد:

در اُحد میر حیدر کرار

یافت زخمی قوی در آن پیکار

ماند پیکان تیر در پایش

اقتضا کرد آن زمان رایش

که برون آرد از قدم پیکان

که همان بود مرو را درمان

زود مرد جرایحی چو بدید

گفت باید به تیغِ باز برید

تا که پیکان مگر پدید آید

بسته زخم را کلید آید

هیچ طاقت نداشت بادمِ گاز

گفت بگذار به وقت نماز

چون شد اندر نماز حجامش

ببرید آن لطیف اندامش

جمله پیکان ازو برون آورد

و او شده بی‌خبر ز ناله و درد».

خواجوی کرمانی از شاعران نامی قرن هشتم هجری بود. این شاعر که با القابی چون "نخل بند شعرا" و "خلاق المعانی" نیز شناخته می‌شود، چند قصیده و ترکیب بند در مدح ائمه (ع) دارد که در میان آنها مدح حضرت علی (ع) جایگاه ویژه ای در شعر او پیدا کرده است. کرمانی رهایی از رنج‌ها و غم‌ها را در گرو توسل به دامان این حضرت می‌داند:

تا نکنی ورد خویش مدح شه اولیا

از ورق خاطرت محو نگردد محن

شیر دل لافتی، شیر خدا مرتضی

حیدر خیبر گشا، صفدر عنتر فکن

ناصب رایات علم، شارح آیات حق

واسطه کاف و نون، کاشف سر علن

شاه ولایت پناه، میر ملایک سپاه

کهف مکین و مکان، زین زمین و زمان

مرغ سلونی سفیر، بحر خلیلی گهر

تازی دلدل سوار، مکی قدس سنن

ازهر زهرا حرم، گوهر دریا کرم

روح مسیحا شیم، خضر سکندر فطن

مکتب دین را ادیب، راه خدا را دلیل

فلک ملل را خطیب، شاه رسل را ختن

سعدی شیرازی نیز در یکی از قصاید خود، ضمن اشاره به آیات اول سوره دهر که در باره امام علی (ع) و خاندان او نازل شده است، می‌گوید:

کس را چه زور و زهره که وصف علی کند

جبار در مناقب او گفته هل اتی

زورآزمای قلعهٔ خیبر که بند او

در یکدگر شکست به بازوی لافتی

مردی که در مصاف، زره پیش بسته بود

تا پیش دشمنان ندهد پشت بر غزا

شیر خدای و صفدر میدان و بحر جود

جانبخش در نماز و جهانسوز در وغا

دیباچهٔ مروت و سلطان معرفت

لشکر کش فتوت و سردار اتقیا

فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست

ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی

جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا نیز به عنوان یکی از شاعران عالم، به اندازه معرفت و شناخت خود از امام علی (ع)، در مثنوی و دیوان شمس درباره این حضرت اشعاری سروده است:

ای علی که جمله عقل و دیده‌ای
شمّه‌ای واگو از آن‌چه دیده‌ای

تیغ حلمت جان ما را چاک کرد
آب علمت خاک ما را پاک کرد

بازگو دانم که این اسرار هوست
ز آنکه بی شمشیر کشتن کار اوست

همانگونه که پهلوانان و دلاوران شاهنامه، نماد استواری و پایداری سلحشورانه ملّت ایران در برابر سلطه جویی ها و تهاجمات بیگانگان و نماینده روح همبستگی و هدف‌های گروهی مردم ما در طول تاریخ است، دلبستگی به حضرت علی (ع) و خاندان او نیز بازگو کننده حق طلبی دینی و مذهبی و واکنش خردمندانه فردوسی و معاصران وی به مسائل زمان خود است. این شاعر علاقه خود به حضرت علی را اینگونه بیان می‌کند:

منم بندهٔ اهل بیت نبی

ستایندهٔ خاک و پای وصی

حکیم این جهان را چو دریا نهاد

برانگیخته موج ازو تندباد

چو هفتاد کشتی برو ساخته

همه بادبان‌ها برافراخته

یکی پهن کشتی بسان عروس

بیاراسته همچو چشم خروس

محمد بدو اندرون با علی

همان اهل بیت نبی و ولی

خردمند کز دور دریا بدید

کرانه نه پیدا و بن ناپدید

بدانست کو موج خواهد زدن

کس از غرق بیرون نخواهد شدن

به دل گفت اگر با نبی و وصی

شوم غرقه دارم دو یار وفی

همانا که باشد مرا دستگیر

خداوند تاج و لوا و سریر

خداوند جوی می و انگبین

همان چشمهٔ شیر و ماء معین

اگر چشم داری به دیگر سرای

به نزد نبی و علی گیر جای

گرت زین بد آید گناه منست

چنین است و این دین و راه منست

برین زادم و هم برین بگذرم

چنان دان که خاک پی حیدرم

کد خبر 491126

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.