به گزارش خبرنگار ایمنا، در روزهای اخیر انتشار تصاویر کودک استقلالی که توسط فردی مورد اذیت و آزار قرار گرفت باعث شد تا تقابل همیشگی هواداران و مدیران دو باشگاه سرخابی وارد التهابی دوباره شود. پس از انتشار این فیلم، عامل آزار این کودک بازداشت و مشخص شد وی با کودک استقلالی نسبت فامیلی هم دارد، اما این پایان کار نبود و مدیران باشگاه استقلال با صدور بیانیهای از هوادار کوچک تیم شان حمایت کرده و قرار است بعد از بازگشت آبیها از عربستان از او به دلیل حمایت همه جانبه از تیم محبوبش یعنی استقلال تقدیر شود. در یک هفته گذشته علاوه بر موضعگیریهای متفاوت و بعضاً عجیب در شبکههای اجتماعی هشتگ "من تیمم را نمیفروشم" ترند شبکههای اجتماعی شد و نوع جدیدی از مناقشه بین هواداران سرخابی پایتخت شکل گرفت، اما موضوعی که از تیتر خبرها جا ماند این است که چرا فوتبال و موضوع هواداری از تیمها باید تا این حد باعث آسیب رسانی بین هواداران این ورزش شود.
در همین خصوص و بحث پیرامون حواشی اخیر محمد مهدی رحمتی، جامعه شناس ورزشی و مدرس دانشگاه گیلان در گفتوگو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: فارغ از حواشی که در خصوص این واقعه وجود دارد یعنی زمان و مکان وقوع و همینطور عوامل آن، اگر بخواهیم به این موضوع بپردازیم، این فرضیه را به عنوان یک مورد برای تحلیل جامع شناسانه کاستیها، تنگناها، چالشها و حتی بداخلاقیهایی که در فرهنگ ورزش کشور و فراتر از آن در فرهنگ اجتماعی بررسی میکنیم، به دلایل مختلف در تعاملات ساختار اجتماعی جامعه ما بداخلاقیهای بیشماری وجود دارد. مشخصاً نمیتوان موارد مثبت را کتمان کرد اما به دلیل این که در این موضوع قصد آسیب شناسی داریم به موارد منفی توجه میکنیم.
پرخاشگری به افراد حاضر در ویترین اجتماعی سرایت کرده است
وی ادامه داد: در اصل در گفتار و کلام بسیاری از کسانی که در جامعه در ویترین اجتماعی حضور دارند و در موضوعات متفاوتی مثل ورزش، اقتصاد و حتی در یک سال اخیر در مباحث بهداشتی این افراد سرآمد هستند بداخلاقیهای موج میزنند. در بعضی موارد بداخلاقیهایی از سوی عاملان، کارگزاران و بازیگران این میدان صورت میگیرد و حتی به نظر میرسد قبح این پرخاشگریهای کلامی از بین رفته و کافی است این موارد را در شبکههای اجتماعی به وفور ببینید.
این جامعه شناس ورزشی تصریح کرد: در وهله اول نباید به صحت ماجرا پرداخت در حالی که این مورد میتواند یک مصداق از جامعه ما باشد. به زعم بنده فرهنگ عمومی ما دچار بداخلاقی شده و این در قالب خشونتها خود را نشان میدهد. اما میدان ورزش در بین دیگر میدانها که ساختار کلان اجتماعی ما را تشکیل میدهد، میدانی است که بنا به فعالیتهایی که در آن صورت میگیرد هیجانهایی در آن شاهد هستیم. به عنوان مثال فینال مسابقات لیگ بسکتبال کشور در روزهای گذشته نمونهای از هیجان بالای ورزش بود.
با مدیریت ناصحیح هیجانات روبرو هستیم
وی افزود: این هیجان در همه جوامع وجود دارد اما آنچه که ما در آن دچار چالش و کاستی هستیم مدیریت ناصحیح این هیجان است. حتی ورزشکاران هم دیده شده که نمیتوانند این هیجان را مدیریت کنند که نمونهای از آن را در پرونده عیسی آل کثیر بازیکن پرسپولیس شاهد بودیم. در زمینه مدیریت هیجان آنقدر دچار کاستی هستیم که این مورد نه تنها نتوانسته از سوی مدیران ورزش حل شود بلکه آنها را هم به بدترین شکل ممکن به آن مبتلا کرده است.
رحمتی ادامه داد: در لیگ برتر فوتبال کشورمان کافی است به برخورد و مصاحبههای مدیران دقت کنید و لحنها و خشونتها را بررسی کنیم. در حالی که بزرگان پیشین فوتبال همچون مرحوم پورحیدری را هرگز به بداخلاقی نمیشناسیم و در واقع آنها در احترام به رقبا سرآمد بودند. حتی میبینیم که بازیکنان هم در ادامه همین بداخلاقیها رفتار میکنند و متأسفانه باعث الگوبرداری از قشر جوان و نوجوان میشوند. دیده میشود که موارد تحت عنوان انتقاد مطرح میشوند در حالی که برچسبهای دیگری مثل توهین و افترا بودهاند و هیچ ربطی به انتقادهای سازنده ندارند.
مدرس دانشگاه گیلان تصریح کرد: این موارد ترویج مسائلی است که در بین هواداران خود را تحت عنوان هیجانهای مخرب نشان میدهند. مواجه با این رفتارها نیز مولد خشونت است و همانطور که دیدیم بعد از انتشار آن فیلم باشگاه استقلال بیانیهای را صادر کرد و برخی مدیران پرسپولیسی هم در قبال آن موضع گرفتند. هر دو واکنش سرشار از خشونت بودند در حالی که میشد با خارج کردن از مرزها و چارچوبهای رنگی این واقعه را محکوم کرد. خشونت، خشونت است و نمیتوان به اسمهای دیگر سعی در پنهان کردن آن داشته باشیم.
موضعگیریها تأثیرات منفی را به هوادران منتقل میکند
وی افزود: در واقع این موضعگیریها تأثیر دوگانه منفی را به هواداران منتقل میکند. از یک سو هوادار رقیب را برای ایجاد خشونت آماده میکند و از سوی دیگر طرفداران تیم خودی نیز تحریک میشوند و رفتارهای خشونت بار ترویج میشوند. البته این مسئله را باید یادآور شد که صحت ماجرای کودک استقلالی مهم نیست بلکه طریقه مواجهه و مدیریت با آن مهم است. گذارههایی که از کودک نقل میشود در حالی که سن آن را هم باید در نظر گرفت. مشخص نیست وقتی این کودک هنوز فرصت و توانایی وارد شدن به مسئولیتهای اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی را پیدا نکرده است چطور حرفهای وی برای اعمال خشونت نماد میشوند.
رحمتی تصریح کرد: سوال مهمی که مطرح میشود این است که چرا باید ورزش به یک پدیده مقدس و ابزار خشونت تبدیل شود اما در کشورهای توسعه یافته همین ورزش ابزاری برای فراغت بوده و حتی هوادار فوتبال هم برای خوش گذرانی اوقات به تماشای آن مینشیند.
هدف ورزش و فوتبال ایجاد فراغت است نه ترویج خشونت!
این جامعهشناس ورزشی افزود: متأسفانه طرفداری درست در ورزش ما دیده نمیشود، ورزش جای دشمنی و خشونت نیست اگر برخی هواداران فوتبال مثالهایی همچون طرفداران سرسخت رنجرز یا سلتیک اسکاتلند را میآورند باید به آنها یادآور شویم که این هواداران نیز گرچه در گذشته خشونتهایی را به نمایش میگذاشتند اما در سالهای اخیر رفتار آنها تغییر ماهیت داده و به ویژه در این شهرها هواداری در فوتبال نیز به ابزاری برای اوقات فراغت مردم تبدیل شده است.
مدرس دانشگاه گیلان تصریح کرد: درست است که ویژگیهای مختلف هواداران را نمیتوان با کشورهای دیگر مقایسه کرد اما مدیران ما میتوانند بر اساس همین جامعه با تمام خلقیاتی که دارد برنامهای را برای بهتر شدن تدوین کنند. مدیران ما نباید خود سازنده چالشها باشند در حالی که باید در جهت کاهش آن گام بردارند. به نظر میرسد در باشگاههای پرطرفداری مثل پرسپولیس و استقلال باید عزل و نصبها بر همین اساس صورت بگیرند یعنی افرادی روی کار بیایند که با رفتار و گفتارشان منشأ الگوسازی فرهنگی باشند و در نوع خود هوادار نیز از این الگوها برای خود برداشتهای مثبت داشته باشد. مثال خیلی جالبی که در خصوص الگوسازی مناسب در سالهای اخیر در فوتبال کشورمان دیده شده تشویق تیمها از سوی هواداران با وجود باخت به حریف است و این مطمئناً الگوبرداری صحیح از فوتبال اروپا است.
وی گفت: اما در مورد آن هوادار کوچک باید گفت که کودکی که در چند روز اخیر تیتر اخبار بوده چطور در این ویترین دوام میآورد در حالی که پیش از آن در محیطی کوچک زندگی میکرده است و همانطور که همه ما میدانیم به طور ناگهانی از سوی همه فراموش میشود در حالی که این نیز یک نوع خشونت نمادین است که برای این کودک پیش میآید و مشخص نیست چه سرنوشتی متوجه او خواهد شد. در آخر باید این موضوع را یادآور شد که رسانهها در این راستا نقش مهمی دارند و میتوانند در الگو سازی و جلوگیری از خشونتها مؤثر باشند.
بزرگترین معضل فوتبال دوستان دوری هوادار از ورزشگاه است
مدتی میشود کانونهای هواداران باشگاهها به زیر مجموعه بخش روابط عمومی منتقل شده و این کانونها زیر نظر مسئولان روابط عمومی تیمها فعالیت میکنند. اقدامی که به نظر میرسد در راستای ساماندهی هواداران مناسب خواهد بود؛ به همین خاطر محمد مهدی رمضانی مدیر روابط عمومی و روابط بینالملل باشگاه ذوب آهن در گفت و گو با خبرنگار ایمنا اظهار کرد: در خصوص ماجرای پیش آمده باید ببینیم در گذشته تا به حال سازمانهای ورزشی اعم از فدراسیونها، باشگاهها و هیئتها چه اقداماتی را انجام دادهاند که در آن تیمها به همراه الگوهای جامعه در رأس همه این موارد قرار دارند و سپس باید به سراغ هوادران برویم. وقتی پای درد و دل هوادران هم مینشینیم این سوال برای برخی از آنها وجود دارد که چرا هر روز خشونت در بین آنان و دیگر افراد حاضر در ورزش بیشتر میشود.
وی ادامه داد: بزرگترین معضلی که در این مدت بعد از همهگیری کرونا برای جامعه فوتبال دوست پیش آمده است جای خالی هواداران در ورزشگاههاست. وقتی هیجانات پیشین در فضای ورزشگاه تخلیه میشد کمتر شاهد خشونتهای اینچنینی بودیم که در حال حاضر به کودک آزاری هم ختم شود. در واقع مشکلات روانی که پس از ایجاد موجهای متعدد ویروس کرونا در کشور ایجاد شده به صورت خشونتهای گوناگون در جامعه روی خوش نشان میدهد.
نتوانستهایم برای هوادارانمان به خوبی الگو سازی کنیم
مدیر روابط عمومی و روابط بینالملل باشگاه ذوب آهن تصریح کرد: به نظر میرسد از گذشته تا به حال نتوانستهایم برای هوادارانمان به خوبی الگوسازی کنیم که این نشان از قدرناشناسی برای بزرگان ورزش بوده است. وقتی برای بزرگان ورزش احترامی قائل نباشیم مطمئناً هوادارانمان نیز چیزی از احترام به رقیب و ریش سفیدان و حتی ورزشکاران حاضر در بازیها نمیدانند.
وی افزود: متأسفانه حتی استفاده ابزاری از هواداران برای اهداف شخصی یکی دیگر از ابزارهای ایجاد خشونت است. همانطور که زیاد دیدهایم برخی افراد با خط دادن به هوادار تیم شان آنها را برای کنار زدن رقبایشان وارد یک بازی خشونتبار میکنند. به جز این، برداشتهای غلط نیز از رفتارهای مدیران، ورزشکاران و افراد مستعد الگو شدن نیز کریهای هواداری را به سمت دشمنی و موارد نامناسب میبرد. به نظر میرسد آموزش و فرهنگ سازی برای کلیه افراد درگیر در ورزش باید انجام بگیرد و این در کشورهای توسعه یافته دیده میشود.
رمضانی اظهار کرد: در زمانه فعلی که هواداران از ورزشگاهها دور هستند و بیشتر در فضای مجازی فعالیت میکنند میتوان فرهنگ سازی را برای بازگشت دوباره آنها در محیطهای ورزشی فراهم کرد. در همین خصوص برنامههای خوبی در دستور کار باشگاه ذوب آهن قرار دارد که ساماندهی کانونهای هواداران از جمله آن است.
گزارش از: امیر شمس _ خبرنگار سرویس ورزش ایمنا
نظر شما