به گزارش ایمنا، روزنامه همشهری نوشت: طی سالهای اخیر رسانهها آنقدر از محیطزیست جزیره گفتهاند که کمتر کسی از تاریخ، سیاست و اقتصاد آن خاطرهای به یاد دارد. این خاطره شاید از ذهن عموم ایرانیان و فعالان اجتماعی و محیطزیستی پاک شده باشد اما نه از یاد خزر رفته، نه از ذهن آشور کوچک و نه از قلب و یاد ساکنانش.
چه بر سر آشورکوچک و ساکنانش آمد؟
جزیرهای که امروز بهنام آشوراده میشناسیم در تاریخ معاصر ایران، آشور کوچک میخوانند؛ جزیرهای کوچک در منتهیالیه شرقی مجمعالجزایر جنوبی خزر؛ کوچک افسانهای که برخی آن را حتی با آبسکون اسطورهای اشتباه گرفتند. آشور کوچک روزگاری بهویژه از زمان ناصرالدین شاه قاجار به یکی از مهمترین و استراتژیکترین نقاط شمال ایران و محل مناقشه دو قدرت بزرگ آن زمان یعنی انگلیس و روسیه تزاری بدل شد؛ اهمیتی استراتژیک که در نهایت به معاهده حقوقی پاریس برای تعیین سرحدات شمال و شرق ایران منجر شد. جزیره پیش از آن و در زمان صفویه هم بهعنوان شکارگاه استفاده میشد و بر اساس آنچه کتب تاریخی میگویند در عهد ناصری و استقرار خدرخان ترکمن تا حدود ۳ دهه پیش، هیچگاه خالی از سکنه نبوده. سال ۷۲ بالا آمدن آب دریا، اهالی روستاهای آشوراده را ناچار به ترک جزیره کرد؛ جلای وطنی که نه لشکرکشی تزار توانسته بود آن را محقق کند و نه توطئه بریتانیای کبیر.
سیمای آن روز، چهره امروز
از دهه ۴۰ شمسی، جزیره در عرصه اقتصادی به شکوفایی رسیده بود. با لغو قانون اجاره سواحل و رودخانههای کشور از سوی خوانین به روسها در سال ۱۲۱۵ هجری شمسی و با فرمان محمد شاه قاجار زمینه ایجاد شرکت ماهیگیری و صیادی ایران در این جزیره شکل گرفت. در سال ۱۳۳۲ هجری شمسی شرکت صیادی ایران ملی بهعنوان شیلات ایران نامگذاری شد تا سهم بزرگی از اقتصاد شمال داشته باشد. تأسیسات شیلات مانند صیدگاههای رسمی، سولههای ذخیره و توزیع ماهی و همچنین شیلات و سازههای سبک و بیپیرایه اهالی که بیشترشان کارکنان شیلات بودند در جزیره رشد و گسترش پیدا کرد. مدرسه، سینما و حتی دکانهای پارچهفروشی، بقالی و قهوهخانه اگر چه متروک و نیمه فروریخته هنوز در جزیره وجود دارند. حتی مسجد قدیمی جزیره با وجود اینکه همچنان در محاط آب است با طاقهای کوچک، خودش را به رخ میکشد.
در منطقهای که نام آن را بارها در طرح طبیعتگردی آشوراده بهنام ۴۸ هکتار مستثنیات خواندهایم هم روستای باشکوهی است که مالکانش در قید حیاتند و میخواهند به خانه بازگردند؛ آشوراده اگرچه برای بسیاری گنجینهای در خزر است که باید با طرح طبیعتگردی یا پناهگاه حیاتوحش شناخته شود اما برای گروهی خانه است و همه خاطرات کودکی و رؤیای زندگی دوباره.
بازگشت به خانه حق ماست
طی ۳ دهه دغدغه بسیاری از شهروندان و مسئولان ملی و محلی تکمیل، اخذ مجوز و اجرای طرح طبیعتگردی یا گردشگری در جزیره بوده است؛ گویا انسان و تاریخ زیستش در این جزیره بهدست فراموشی سپرده شده.
دبیر ستاد مطالبه مردمی آشوراده و از بومیان جزیره که مالکیت بخشی از اراضی و خانهای در آشوراده را داراست به همشهری میگوید: «وقتی آب، جزیره را در دریا فرو برد، ناچار شدیم خانههایمان را ترک کنیم، درحالیکه شیفته زندگی در جزیره کوچکمان بودیم».
نرگس رحمانی به یک سوءتفاهم درباره خانهها و سازههای مستقر در جزیره اشاره میکند و میافزاید: «اگر در جزیره یک متر چاله بکنید به آب میرسید؛ یعنی این مکان اصلاً موقعیت و شرایط ساختوساز سنگین را ندارد. ما خانههایمان را از مصالح سبک و بومآورد ساخته و با محیط پیرامون در صلح بودیم.
کسی به طبیعت دستدرازی نمیکرد درحالیکه طی ۳۰ سال گذشته در نبود اهالی، بارها این اتفاق افتاد و جزیره جولانگاه قاچاقچیان پرنده و ماهی شد. کدام کارشناسی رأی به این داده که حضور اهالی برای جزیره خطرناک است؟» او با بیان اینکه در جزیره تلی از زباله انبار شده است، اظهار میکند: «گردشگران میآیند و میروند، اما چهکسی دلش برای آنجا میسوزد؟ ما مالک زمینهای روستا هستیم، در آن زندگی و رشد کردیم. اگر یک زلزله یا سیل بیاید، دولت خانههای خرابشده را از نو میسازد. چرا این کار را برای ما نکرد؟ فقط اهالی آشوراده باید زندگی خود را رها کنند؟»
سید، یکی دیگر از اهالی جزیره است. او را باستانشناسی که بر تاریخ جزیره پژوهش میکند به ما معرفی میکند. با قایق سید به جزیره میرویم و مهمان خانهای میشویم که میان خانههای متروک از معدود خانههایی است که کمی بازسازی شده. خودش میگوید: «اینجا را برای پذیرایی از گردشگران تعمیر و مهیا کردم، اما از محیطزیست و منابع طبیعی آمدند و گفتند حق نداری فعالیت کنی. حالا من در خانهام از کسی پذیرایی نمیکنم، اما گردشگران روزانه به اینجا رفتوآمد میکنند». سید ما را در مسیرهایی که بهنظر روزگاری کوچههای روستا بود، راهنمایی میکند. ساختمانها را نشانمان میدهد و از خاطرههای کودکیاش، از عروسی و عزای جزیره، از نوروز و جشنهای جمعی میگوید؛ «انصاف نیست که ما مالک جایی باشیم که نمیتوانیم از آن استفاده کنیم. دلمان گرو اینجاست. نمیتوانیم به جزیره نیاییم. همیشه فکر میکنم روزی برخواهیم گشت.»
ساختمان قدیمی رستوران را نشانمان میدهد و میگوید: «باید روزی بیایید تا عکسهای قدیمی را نشانتان بدهم. انگار ما را به جای دیگری تبعید کردهاند؛ تبعیدی که دلیلش را نمیدانیم».
انتخابات شورای روستا برگزار میشود
اهالی بومی آشوراده در حالی از رؤیای بازگشت صحبت میکنند که بهنظر فقط یک گام تا تحقق آن فاصله دارند. استاندار گلستان، بازگشت بومیان به جزیره را حق مسلم و طبیعی آنان میداند. هادی حقشناس، در اینباره به همشهری میگوید: «این مردم مالک زمینها و خانههای خود هستند. تعیین و تکلیف اسناد آنان باید در اداره ثبت اسناد انجام شود. همه کسانی که دارای سند باشند، میتوانند به جزیره بازگردند و کسی نمیتواند این حق را از آنان سلب کند. با اجرای طرح طبیعتگردی در جزیره همین خانههای روستایی موجود میتوانند اقامتگاه و محل پذیرایی گردشگران شوند».
او ادامه میدهد: «اگر خدا بخواهد انتخابات شورای روستا برای روستای آشوراده، روستای چاپقلی و دو روستای دیگر در این محدوده برگزار خواهد شد و این موضوع زمینه بازگشت حیات اجتماعی و اقتصادی به روستا را فراهم خواهد کرد. نبود ساکنان در جزیره به نفع هیچکس تمام نشده است».
گرچه هماکنون جزیره متروکه محسوب میشود، اما روزهای تعطیل حکایتی دیگر دارد. برخی از اهالی برای گذراندن تعطیلات یا آخر هفته به جزیره برمیگردند و در اتاقهایی که با مصالح باقی مانده از گذشته آن را تعمیر کردهاند، استراحت میکنند. سال ۷۲ وقتی آب جزیره را فرا میگرفت، بیش از هزار نفر ساکن آشوراده ناچار به ترک خانه شدند. برخی از سالمندان اکنون در قید حیات نیستند و گروهی حتی از ایران رفتهاند، اما کودکان و نوجوانانی که حالا بزرگ شدهاند در جستوجوی خانه خود یا خانه پدری میخواهند به جزیره برگردند.
عدد دقیقی از افزایش یا کاهش احتمالی جمعیت جزیره در دست نیست. آنچه مشخص است اینکه به ازای هر خانهای، صاحبخانهای نیز هست که میخواهد درهای منزلش یکبار دیگر به روی خود یا فرزندان و نوههایش گشوده شود.
نکتهای جامانده طی سالها
در سال ۱۳۹۳ و پس از سالها مناقشه بر اجرای طرح گردشگری یا طبیعتگردی در جزیره که بهعنوان منطقه نمونه گردشگری و در مرداد ۱۳۸۴ به تصویب هیأت وزیران رسیده بود، یکبار دیگر طرح مطالعاتی با عنوان «مطالعات ارزیابی اثرات محیطزیستی منطقه نمونه گردشگری آشوراده» از سوی سازمان همیاری شهرداریهای گلستان آغاز شد تا در سازمان محیطزیست کشور بررسی شود. در میان ۴ گزینه عنوان شده برای نحوه اجرای طرح، عنوان جالبی به چشم میخورد؛ گزینهای با نام بررسی اثرات عدماجرا. این گزینه به بررسی وضعیت حیاتوحش جزیره در صورت اجرانشدن هیچ طرح گردشگری در آینده آشوراده پرداخته است. در بخشی از این بررسی که از سوی اداره کل حفاظت محیطزیست گلستان در اختیار همشهری قرار گرفته است، مشاور طرح یکی از اصلیترین دلایل آسیب گسترده به تنوع زیستی گیاهی و جانوری در جزیره را خالیشدن از سکنه عنوان میکند. نبود سکونت در منطقهای که آب، آن را از دسترسی آسان خارج کرده، جزیره را به محل مناسبی برای شکار بیرویه، صید غیرقانونی ماهیان و آسیبهای حاصل از تردد بیضابطه گردشگران تبدیل کرده است. بر اساس این طرح مطالعاتی، بوتهکنی و آتشزدن درختچهها، سرقت و کشتار اسبها و برخی از گونههای جانوری نیز در نبود سکونت در جزیره با شدت زیادی روبهروست؛ نکتهای که به عمد یا سهو طی سالها حتی از قلم رسانهها نیز جا افتاد. حالا شاید بازگشت به جزیره و سکونت دوباره آدمهایی که دلشان برای حیات آشورِکوچک میسوزد بخشی از این اثرات منفی را از بین ببرد. از سوی دیگر، موضوع گردشگری بیضابطه نه فقط در بررسی گزینه «عدماجرا» بلکه در بررسی هر ۳ گزینه پیشنهادی برای طرح طبیعتگردی بهعنوان یکی از اصلیترین دلایل آسیب به محیطزیست جزیره عنوان شده است. موضوع مهمی که در امتیازدهی، تراز مثبت اجرای طرح را بالا میبرد. زبالهریزی و بوتهکنی، شناخت نداشتن از منطقه و بیتوجهی به اصول طبیعتگردی بهدلیل نبود آموزش که اکنون در جزیره رایج است در هر ۴مورد بررسی شده در مطالعات سازمان همیاری شهرداریها که به تأیید سازمان حفاظت محیطزیست کشور رسیده، معضل مهم جزیره عنوان شده است.
نظر شما