به گزارش ایمنا، روزنامه جام جم نوشت: مهوش وقاری، همسر زنده یاد محسن قاضی مرادی نامش در تاریخ وفادارها ثبت شد. آیندگان زمانی که به نام و تصویر او برسند، مکث خواهند کرد و خواهند خواند او سالهای زیادی در کنار همسر بیمارش ماند و از او مراقبت کرد. برخی او را عاشق خواهند نامید، برخی انسان متعهد و برخی هم از صبر و حوصله او خواهند گفت و ته ذهنشان این سوال شکل میگیرد که چه عواملی باعث میشود یک انسان از خود بگذرد تا دیگری چند سالی بیشتر آن هم در آرامش و آسایش زندگی کند؟ حالا چند روزی است که بعد از درگذشت محسن قاضی مرادی و بازتاب فداکاریهای همسرش، نسل جوان در شبکههای اجتماعی این مساله را طرح میکند که «زنان از مردان باوفاترند». برخی بر این گفته مهر صحت میزنند و برخی آن را افراطی میدانند و میگویند در هر زن و مرد میتوان آدمهای وفادار پیدا کرد و البته با یک پرانتز توضیح: البته وفاداری در نسل گذشته بیشتر از نسلهای جوان امروزی است. ما هم دست به کار شدیم و برای پیدا کردن جوابی به این پرسش که زنها وفادارترند یا مردان، سراغ دو آدم باوفا رفتیم. رحمان باقریان، بازیگر که با نقش زربی در سریال مختارنامه به شهرت رسید و چندین سال است از همسر بیمارش مراقبت میکند و برای بهتر شدن حال او به شهرستان رفته و دور پرکاری در دنیای بازیگری را خط کشیده و مهوش صبرکن؛ همسر محمود پاک نیت که ۴۲ سال است عاشقانه در کنار همسرش زندگی میکند.
عشق آموختنی نیست
باقریان میگوید: در مساله وفاداری فرقی بین زن و مرد نیست و نمیتوان گفت کدام یک از دیگری وفادارتر است. به نظرم در رابطه و زندگی مشترک وقتی از یک مرحلهای عبور میکنی، به عشق میرسی و بعد از آن عشق هدایتگرت میشود. مهمترین اتفاق در زندگی صبوری است، وقتی مشکلات و تلاطمها از راه میرسند باید صبر کنی تا دریا دوباره آرام شود. در این آرامش است که عشق به زندگی وارد و تبدیل به اصل میشود. اصل که عشق شد، جاده نمایان میشود، مهم نیست این جاده چقدر پیچ و خم دارد یا سنگلاخ است یا صاف و هموار. به جاده میزنی و زندگی ادامه پیدا میکند. عشق زن و مرد نمیشناسد، این طور نیست بگویی زن در عشق بیشتر از مرد احساساتی است یا مرد از او. زمانی که زندگی دو نفر ثبات پیدا میکند و آنها چند سالی در کنار هم زندگی میکنند، کم کم هاله و قلب آنها با هم یکی میشود. رفتارشان شبیه هم میشود، حتی قیافه و حرکاتشان هم به هم شباهت پیدا میکند. راستش را بخواهید عشق نه آموختنی است نه به ژن ربط دارد؛ عشق با زندگی مشترک شکل میگیرد و با فداکاری قوام پیدا میکند. به نظرم زنان حامی تر از مردان هستند. همین روحیه حمایتگری است که آنها را فداکارتر کرده و فداکاری بنیان عشق است. مردی که میبیند همسرش چگونه در سختیها حامی او بوده، مسلماً یاد میگیرد حامی باشد که اگر یاد نگیرد و متعهد نشود، چندان نباید به عشق او باور داشت. من دیدم سالها چگونه همسرم در همه شرایط سخت در کنارم بود و از من حمایت کرد تا بازیگری را ادامه دهم. وقتی بیمار شد، با تمام وجود در کنارش ماندم و تا زندهام خواهم ماند. عاشق همسرم هستم و عشق در عمل معنا پیدا میکند. به باور من، مرحوم قاضی مرادی و خانم وقاری هم، عاشق هم بودند و اگر این اتفاق برای خانم وقاری میافتاد، حتماً قاضی مرادی عاشقانه از او مراقبت میکرد. صداقت مبنای زندگی مشترک و عاشقانه است. اگر صداقت نباشد زندگی دوام نمیآورد و اگر عشق نباشد، آدمها روز صدم یا صد و یکم از هم خسته میشوند و هر کدام به راه خود میروند. عشق است که زن و مرد را در سختی و آسایش در کنار هم قرار میدهد.
مهوش صبر کن: مهم، صندوق مشترک عاطفی است
صبرکن میگوید: ۱۸ سالم بود که با آقای پاک نیت آشنا شدم و ۱۹ ساله بودم ازدواج کردیم .۴۲ سال است در کنار هم با مهربانی زندگی میکنیم. خدا برای شما هم خوش بخواهد، زندگی خوش بخواهد و قلب خوش. به باور من که مادر هستم، زنها وفادارتر از مردان هستند. این خدادادی است و در ذات آنهاست چون مادرند .۹ ماه بچه را درون خود حمل میکنند با عشق، اگر وفادار نباشند که چنین طاقتی نخواهند داشت. بعد بچه را با سختی به دنیا میآورند و دو سال به او شیر میدهند و مانند بخشی از جان خود، از او مراقبت میکنند. همه اینها زنها را وفادارتر میکند. آنها همسر، مادر و خواهر هستند و همیشه تکیه گاهند، همیشه مهربانی را تقسیم میکنند چون فیزیولوژی و ذاتشان چنین است. با همه اینها بخشی از وفاداری آموختنی است. از مادر میآموزیم از پدر و از اطرافیان و فامیل نزدیک. من در کنار مادری وفادار و صبور و مهربان بزرگ شدم و یاد گرفتم چگونه زندگی مشترکم را پیش ببرم که همه در آن احساس خوبی داشته باشیم. بخشی از وفاداری ژنتیک است، از نسلی به نسلی منتقل میشود، همان طور که مهربانی در بیشتر مواقع ارثی و ذاتی است. نسل من و پیش از من صبورتر از نسل جوان هستیم. نمیخواستیم یکشبه ره صدساله برویم و مثلاً به ثروت و رفاه دست پیدا کنیم. مهم این بود که کنار هم زندگی و کار کنیم، بقیه چیزها به مرور و با پشتکار به زندگی وارد میشود. من الان جوانانی را میبینم که اصلاً صبر ندارند، زندگی را شروع میکنند و عجله دارند همه چیز خیلی سریع اتفاق بیفتد. به نظرم مخربترین اتفاق چشم و هم چشمی است که بیشتر زندگیها را خراب کرده است. این را به دخترخانمهای جوان میگویم که به رخ کشیدن داشتههای دیگران، باعث میشود همسرتان از شما دور شود. شاید الان نداشته باشد اما اگر کنار هم باشید، همه چیز درست میشود. از همان اول که ما ازدواج کردیم بنا را بر این گذاشتیم دو تا رفیق هستیم که کنار هم زندگی میکنیم. همین دیدگاه باعث شد بیشتر از ۴۰ سال مثل دو تا رفیق کنار هم باشیم. بانک عاطفی خیلی مهم است چه در زن و چه در مرد. زندگی مشترک بر اساس صندوق مشترک این بانک عاطفی شکل میگیرد. هرقدر اندوخته این صندوق بیشتر باشد، زندگی خوب بیشتر دوام میآورد. روزهای جوانی میگذرد اما مهم این است که در میانسالی و کهنسالی دو نفر کنار هم زندگی کنند؛ آن هم زمانی که بچهها دنبال زندگی خود رفتهاند و آدمها روز به روز تنهاتر میشوند. وقتی زندگی عاشقانه دوام داشته باشد، این دوره از زندگی خیلی زیبا میشود. وفاداری، زن و مرد نمیشناسد اما مهم است هر دو نفر تا جایی که توان دارند در صندوق عاطفی مشترک پسانداز کنند.
نظر شما