به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، شیوع بیماری کووید -۱۹ توانایی مدیران هر شهر را در حفظ ساکنان خود در مقابل وقوع بحرانها به تصویر کشید و پرده از نقصهای طراحی شهری برداشت. طراحی فضاهای عمومی و پارکها از جمله مباحثی بود که به شدت طی دوران کرونا مورد انتقاد بسیاری از شهروندان و حتی خود مقامات رسمی قرار گرفت چرا که اهمیت آنها در این بحران، بیش از پیش بر همگان آشکار شد. بدیهی است که این فضاهای سبز نه تنها برای تامین رفاه جسمی و روانی ساکنان یک شهر بسیار حائز اهمیت است، وجود آنها برای انجام تستها و واکسن کرونا، دسترسی به اینترنت پرسرعت و توزیع غذای رستورانها به منظور حفظ فاصله اجتماعی بین مشتریان، بسیار ضروری است. البته طراحان شهری میتوانند با کمی خلاقیت رغبت استفاده از پارکها و فضاهای عمومی را برای مردم افزایش دهند و محیطهایی امن برای تعامل بین آنها به وجود آورند.
بدیهی است که شهرنشینان نسبت به ساکنان حومهها و مناطق روستایی از فرصت بیشتری برای رهایی از بحرانها برخوردار هستند چرا که زیرساختهای مربوط به امکانات درمانی و رفاهی در مناطق شهری معمولاً به خوبی طراحی شده و دسترسی ساکنان به فوریتهای پزشکی و سایر منابع را تسهیل میکند. از سوی دیگر، زیرساختها اجتماعی نیز در شهرها جایگاه ویژهای را به خود اختصاص داده و همین امر میتواند رهایی سریعتر از یک بحران نظیر کووید -۱۹ را در پی داشته باشد.
در سال ۱۹۹۵ یک موج گرما در شیکاگو به وقوع پیوست و اثرات زیانبار زیادی از خود بر جای گذاشت. در همان سال تحقیقات متعددی در خصوص پیامدهای این رویداد تأسفبار انجام شد که نتیجه اغلب آنها نشان داد علیرغم اینکه آمریکاییهای هیسپانیک و لاتین ۲۵ درصد جمعیت شیکاگو را تشکیل میدادند، اما تنها دو درصد آنها قربانی موج گرما شدند. طبق نتایج تحقیقات انجام شده، پیوندهای محکم بین مردم این قوم یکی از مهمترین مؤلفههای مؤثر در نرخ بسیار پایین مرگ و میر آنها به شمار میرفت. آمریکاییهای هیسپانیک و لاتین مایلند در مناطقی با بیشترین تراکم جمعیت، خیابانهایی با زندگی تجاری پرمشغله و فضاهای عمومی پویا زندگی کنند و همین عوامل منجر به نجات آنها در بحران ۱۹۹۵ شد.
البته شاید مقایسه موج گرما با یک پاندمی نظیر کووید -۱۹ به دلایل مختلفی غیرمنطقی باشد با این حال در هر دو مورد سبک زندگی مردم از یک سو و زیرساختهای فضاهای عمومی، به خصوص خیابانها از سوی دیگر، میتواند در میزان مرگهای ناشی از هر دو بحران سهیم باشد. شکی نیست که وجود زیرساختهای اجتماعی و فیزیکی با کیفیت بالا نقش مهمی در افزایش مقاومت شهرنشینان طی بحرانهای مختلف ایفا میکند، بنابراین، باید برنامهریزان شهری در طراحی چنین فضاهایی نهایت دقت خود را به کار گیرند تا مکانهایی به وجود آورند که ضمن توانمندسازی جسمی و روانی مردم، به رشد ارتباطات اجتماعی بین آنان نیز کمک کند.
برای رسیدن به این هدف، مقامات باید اقداماتی کوچک و محلی اتخاذ کنند چرا که همین گامهای ریز میتواند بیشترین تأثیر را در یک منطقه شهری به دنبال داشته باشد. این تصور همیشه در میان مردم وجود داشته که به منظور افزایش پویایی یک شهر، همیشه باید بودجههای کلانی مصرف شود و خود برنامهریزان شهری به اعمال طراحیهای شهری بپردازند. حال آن که جنبشهای مختلف در بسیاری از شهرهای دنیا عکس این قضیه را آشکار کرده و نشان داده که خود ساکنان یک منطقه شهری نیز میتوانند با صرف حداقل هزینه و تنها کمی خلاقیت خیابانهایی پویا در محل زندگی خود به وجود آورند و حتی آنها را به منابع درآمد برای افراد نیازمند تبدیل کنند.
شواهد حاکی است که در اغلب شهرهای آمریکایی پروژههای عظیم شهری نظیر گسترش بزرگراهها، دسترسی بسیاری از مردم به منابع را کاهش داده و وضعیت مالی و حتی روحی آنها را نیز تحت تأثیر قرار داده است. حال آن که در بسیاری از شهرهای جهان، مردم شخصاً، اما با کسب اجازه از مقامات شهر خود، به طراحی محل سکونتشان پرداخته و بیشترین پویایی، رونق اقتصادی و بهبود وضعیت روحی را برای همسایگانشان به ارمغان آوردهاند.
بنابراین، ساکنان یک منطقه میتوانند بدون این که در انتظار آغاز اقدامات مقامات یک شهر برای افزایش پویایی آن باشند، شخصاً تغییراتی را در محل سکونتشان به وجود آورند و بیشترین بهره را از آن ببرند. به عنوان مثال، در کشور سوئد برنامهای به نام "پویایی خیابانی" شکل گرفته که در آن، ساکنان هر منطقه مانند طراحانی عمل میکنند که با همکاری یکدیگر تحولات زیادی در خیابانهای محل سکونتشان به وجود میآورند البته مردم قبل از آغاز هر پروژه، باید آن را با مدیران شهری به اشتراک بگذارند و در صورت تأیید اقدامات خود را آغاز کنند. شواهد حاکی است که از زمان پیادهسازی چنین پروژههایی در کشورهای مختلف سوئد، پویایی در میان مردم به طور قابل توجهی افزایش یافته و نشاط زندگی شهری را در پی داشته است.
نظر شما