به گزارش خبرنگار ایمنا، هر کودک در خانوادهای به دنیا میآید، بزرگ میشود و تکامل مییابد و خانواده سالم که فرزند سالم پرورش میدهد خانوادهای است که به تامین نیازهای همه جانبۀ فرزندان خود توجه دارد و سعی میکند به انتظارها و نیازهای آنان به شیوههای درست پاسخ دهد. بیدلیل نیست که اکثر روانشناسان، مشاوران و متخصصان تعلیم و تربیت در فرایند مطالعه ناهنجاریهای رفتاری و عاطفی کودکان، ریشه رفتارهای نابهنجار را در گذشته فرد، یعنی در دوران کودکی و در بستر خانواده جستجو میکنند.
زمانی که با ناهنجاریهای رفتاری و عاطفی کودکان روبهرو میشویم و قدم به قدم به عقب باز میگردیم و شرایط رشد کودک را از بدو انعقاد نطفه، دوران بارداری مادر و دوران شیرخوارگی تا زمان حاضر مورد مطالعه قرار میدهیم، ملاحظه میشود که این گونه رفتارها در اکثر موارد معلول هستند، نه علت. بیشک علتها را در درجه نخست در خانواده و در رابطه با مثلث پدر و مادر و فرزند و در قدم بعدی در مدرسه و در رابطه با معلمان و مربیان و سپس در عرصه جامعه باید مورد مطالعه و بررسی قرار داد. در واکاوی بیشتر تأثیر بکارگیری راهبردهای روانشناسی در افزایش مهارت کودکان و سازگاری و سلامت روان آنها با سعید رحیمی روانشناس کودک و نوجوان گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
علم روانشناسی کودک دردهههای اخیر تا چه حد پیشرفت داشته است؟
اصولاً علم روانشناسی شاخههای مختلف دارد که یکی از شاخههای مهم آن روانشناسی کودک است، روانشناسی کودک در چند دهه اخیر با توجه به تنوع نیازهای کودکان رشد و گسترش بیشتری پیدا کرده است در این خصوص به لحاظ روانشناختی از بدو تولد تا پایان ۱۸ سالگی و بعضی از منابع تا ۲۵ سالگی فرزند را کودک تلقی میکنند، موضوعی که امروزه بسیار مطرح است تقسیمبندی این دورهها به دورههای کودکی اول، کودکی دوم و دوره نوجوانی، جوانی، بزرگسالی، میانسالی و کهنسالی است.
بکارگیری راهبردهای روانشناسی در افزایش مهارت کودکان چه نقشی دارد؟
آنچه مهم است اصول روانشناسی و راهبردهای روانشناسی برای رشد کودکان دوره اول (کودکان از بدو تولد تا پایان ۶ سال) بسیار کمک کننده است، اصولاً استفاده از این راهبردها برای این دسته از کودکان در مهارتافزایی و تشخیص توانایی و استعدادهای آنها مؤثر است، از سوی دیگر از نظر آسیب شناختی اگر کودکانی دچار نارسایی، اختلال و مشکلاتی باشند در دوران پیش از دبستان و در دوره اول کودکی با استفاده از مداخلات روانشناختی بهنگام میتوان شدت این آسیبها و نارساییها را کاهش داد به شکلی که بتوان آنچه در توانایی این گروه از کودکان وجود دارد را ترمیم کرد.
استفاده از اصول روانشناسی تا چه حد سلامت روان کودک را در پی دارد؟
با استفاده از رویکردهای مختلف روانشناسی میتوان به کودکان کمک کرد که توانایی و مهارتهای خود را افزایش دهند و استعدادهای آنها بهتر تشخیص داده میشود، با استفاده از اصول روانشناسی میتوان به استعدادها و تفاوتهای فردی کودکان توجه کرد. بخش عمده نتایج راهبردهای روانشناسی برگرفته از نتایج پژوهشهایی است که به والدین در قالب سبکهای فرزندپروری منطقی کمک زیادی میکند، این راهبردها برای تربیت فرزندان از بدو تولد تا ۶ سالگی کمک کننده است و با افزایش توانایی و سازگاری آنها مرتبط بوده و به سلامت روانی و جسمی کودکان کمک میکند.
والدین در تأمین سلامت روان کودک چه نقشی دارند؟
لازم است والدین در رابطه با فرزندپروری منطقی به مهارت کافی دست پیدا کنند و با استفاده از این اصول، راهکارها و راهبردهای موجود در تربیت فرزندان را بشناسند. بهتر است والدین موظف به حضور در کارگاههای آموزشی مرتبط شوند تا بتوانند به این توانمندیها دست پیدا کنند. نکته این است که اگر این آموزشها قبل از ازدواج صورت بگیرد و زوجی که میخواهند ازدواج کنند گواهی حداقل ۵۰۰ ساعت کاربرد اصول روانشناختی در تربیت کودک را آموزش ببینند و بعد تشکیل خانواده دهند، کودکان بهتری تربیت میکنند. معمولاً با بسیاری از والدین مواجه هستیم که با چنین مهارتهایی آشنایی ندارند و بسیاری از مشکلاتی که در بین کودکان مشاهده میکنیم ناشی از نابرخورداری این مهارتها در والدین است که به دلایلی یا احساس نیاز نکردند، شرایط برای آنها فراهم نبوده یا مجموع سازمانهای ذیربط برنامه مشخصی برای آموزش آنها نداشتند.
در تربیت کودکان زیر سه سال به چه مواردی باید توجه کرد؟
با توجه به ابعاد تحولی و رشدی کودک توجه به ابعاد شناختی، هیجانی، حرکتی و اخلاقی کودکان ضروری به نظر میرسد، به طور طبیعی نتایج روانشناسی و پژوهشهای مرتبط در این زمینه تاکید میکند والدین با استفاده از مکانیسم ارتباط مثبت با کودک (ارتباطی که بتواند مبتنی بر هیجانهای مثبت باشد)، ارتباط چهره به چهره، توجه اشتراکی، نوازشهای کلامی و لمسی به وسیله والدین از ابتدای تولد صورت گیرد، توجه به این موارد میتواند نقش مهمی در رشد کودک داشته باشد بنابراین برای تحول هیجانی کاربرد اصول تحولی به وسیله والدین به خصوص مادر میتواند کودک را تا پایان سه و نیم سالگی به یک دلبستگی ایمن برساند.
استفاده از اصول تحول هیجانی در مهارتافزایی کودکان چه تأثیری دارد؟
در دوران پیش دبستانی، دبستان و دبیرستان کودکانی که دلبستگی ایمنی با نمره بالایی دارند میزان امید و توکل، پیشرفت تحصیلی، سازگاری و سلامت روانی بسیار بالاتری از کودکانی دارند که چنین دلبستگی ایمنی را تجربه نکردند، بنابراین بخشی از اثربخشی روانشناسی در حوزه کودک و والدین مربوط به تحول هیجانی است که این تحول زیربنای تحول شناختی، اجتماعی و حرکتی است، این فضاهای مهم در ارتباط با روانشناسی و تأثیر روانشناسی بر افزایش مهارتهای (مهارت افزایی) کودکان به منظور پاسخ به استعدادهای آنها است.
برای تربیت اصولی فرزندان چه توصیهای به والدین دارید؟
کودکانی که دلبستگی ایمن با کیفیت بالایی دارند، میزان توکل، امید و پیشرفت تحصیلی آنها در سنین بعدی بیشتر است و آن دسته از کودکانی که مهارت کافی را در ارتباطهای بین فردی، انجام بازیها و مهارتهای حرکتی نسبت به همسالان خود بیشتر دارند، میزان موفقیت این گروه از کودکان در آینده بیشتر خواهد بود، آن دسته از کودکانی که به موقع استعدادیابی شوند و این استعدادها در قالب یک نیمرخ روان و هوشی ترسیم شود و در اختیار والدین آنها قرار بگیرد این گونه والدین با این استعدادهای کودک در آغاز آشنا میشوند.
این روند باید همچنان ادامه پیدا کند و کافی نیست، باید در سالهای مدرسه از پیش دبستانی تا کلاس نهم این برنامه ادامه داشته باشد، این روند در قالب یک برنامه هدایت تحصیلی است که به فرزندان کمک میکند در دبیرستان و در دانشگاه انتخاب رشته بهتری داشته باشند، در نهایت با انتخاب شغل مناسب دچار فرسودگی شغلی، مشکلات سازگاری زناشویی، استرس و اضطرابهای مشاغل نشوند و مشاغل نامتناسب با توانمندی آنها را قبول نکنند و والدین بتوانند در قالب این برنامه، استعدادیابی کودکان و تشخیص هوشهای چندگانه آنها به موقع اقدام کرده و این موارد را پیگیری کنند.
آشنایی والدین با اصول روانشناسی در تربیت فرزند تا چه اندازه ضروری است؟
در ارتباط با فضاهای تأثیرگذار در روانشناسی کودک، پدر و مادر باید نکات مهم را در قالب تربیت، هدایت، رشد و تحول کودک قرار دهند، این مسئله باید به وسیله والدین با تجربه هنرمندانه در مسیر بکارگیری اصول و تکنیکهای تربیت کودک قرار بگیرد تا با استفاده از این اصول بتوانند فرزندانی شایسته برای جامعه تربیت کنند، این نوع تربیت با آمادگی و هدایت تحصیلی صحیح همراه باشد، بنابراین در اینجا والدین موظف هستند به دلیل اینکه تربیت هنر انسان است، با راهبردها و اصول روانشناسی در تربیت فرزند در دورههای کودکی اول و نوجوانی آشنا شوند تا بتواند رسالت معناداری را که در ارتباط با والدگری یا فرزندپروری وجود دارد به صورت بهینه برای رشد کودک ایفا کنند.
نظر شما