۱۷ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۰
ایران من امن است

گفت‌وگو با علیرضا ظفری، تنها کسی که دور ایران را با پای پیاده سفر کرده و هدفش مخابره یک شعار جهانی است. مرد استوار جاده‌های ایران که با گام‌های بلندش دور تا دور ایران را پیاده سفر کرده تا یک شعار را به گوش دنیا برساند؛ ایران من امن است.

به گزارش ایمنا، روزنامه خراسان نوشت: همه چیز از توصیه یکی از دوستان در فضای مجازی شروع شد، توصیه برای همسفر شدن با مردی که دور تا دور ایران را پیاده سفر می‌کند و تمام اتفاقات روزمره‌اش را با دنبال‌کنندگانش به اشتراک می‌گذارد. نگاهی گذرا به تاریخچه سفرهایش چنان جذاب بود که مشتری هر روز تماشای سفرهایش شدم و دقایق زیادی از روز را هم به تماشای سفرهای گذشته‌اش اختصاص می‌دادم و حس مسافری را داشتم که جاده‌های ایران را قدم می‌زند و وجب به وجب آن را با دقت می‌بیند. جاده‌های کشور را از دریچه دوربین مردی می‌دیدم که دغدغه محیط زیست داشت و ماسک‌های کنار جاده را با دقتی جمع‌آوری می‌کرد که به گیاهان آسیبی وارد نشود، شبی در چادر و کمپ خودش می‌خوابید و شبی در هتل یا راهدارخانه. یکی از جذابیت‌های همسفر مجازی شدن با مردی که با شعار «ایران من امن است» و پای پیاده دور ایران را سفر کرده این است که بدون هیچ تعارف و اغراقی، خودش بود و در گفت‌وگو با او از تمام جزئیات سفر مانند هزینه‌ها، ملزومات، گرفتاری‌ها و خطرات آن آگاه می‌شویم.

سفر رفتنم به صورت حرفه‌ای از سال ۸۶ شروع شد

ظفری درباره دوران کودکی و خانواده‌اش چنین توضیح می‌دهد: «سال ۵۷ در یک خانواده نظامی به دنیا آمدم. به دلیل اینکه پدرم نظامی بود و هرچند سال یک بار محل خدمتش تغییر می‌کرد، هرکدام از اعضای خانواده در یک شهر متولد شدیم که قسمت من هم شهر کرج بود. بعد از آن به چند شهر دیگر هم سفر کردیم اما بیشتر دوران کودکی و جوانی من در مشهد گذشت. سال ۷۵ شروع به تحصیل در رشته مهندسی مکانیک در دانشگاه آزاد مشهد کردم و سال ۸۰ هم زندگی مشترک تشکیل دادم. شش سال بعد یعنی در سال ۸۶ بنا به دلایلی از همسرم جدا شدم و آنجا بود که سفرهای من به شکل حرفه‌ای آغاز شد. در طول زندگی‌مشترک به عنوان مهندس کنترل کیفیت در یکی از شرکت‌های شهرک صنعتی طوس مشغول کار بودم و زندگی روال طبیعی خود را می‌گذراند تا اینکه جدایی اتفاق افتاد و بعد از ماجرا برای اینکه مقداری از نظر ذهنی و روحی راحت باشم، سفر را انتخاب کردم.»

۱۶ سال است در سفرم

ظفری در پاسخ به سوالی درباره اینکه آیا پیش‌بینی می‌کرد سفرهایش تا امروز ادامه یابد، این طور پاسخ داد: «تصمیم من در ابتدا این بود که چند ماهی سفر کنم تا ریکاوری داشته باشم و مجدد به روال قبلی زندگی بازگردم اما به مرور که وارد این چرخه شدم، متوجه شدم چه دنیای جذابی در سفرها وجود دارد و گمشده‌ای است که سال‌هاست در پی آن می‌گردم. به مرور زمان می‌گذشت و چند ماهی که برنامه‌ریزی داشتم شد شش ماه، بعد شد یک سال، همین طور پنج سال گذشت و ناگهان چشم باز کردم و دیدم یک دهه در جاده بودم و تا این لحظه هم چیزی حدود ۱۶ سال است که به طور کامل در سفرم. در ابتدا مسافرت را با کوله‌پشتی آغاز کردم و اصطلاحاً کوله‌گردی می‌کردم، مدتی با دوچرخه در سفر بودم اما همچنان یک گمشده داشتم تا به رضایت کامل برسم.»

گمشده من در زندگی، سفر با پای پیاده بود

مرد پیاده جاده‌های ایران در پاسخ به اینکه چطور به فرمول فعلی برای پیمایش مسیرهایش رسید، می‌گوید: «سال‌هاست که تمام ایران را سفر کردم و روستا به روستا سرزمین پهناورمان را گشته‌ام تا اینکه در بهار ۹۷ مدتی بندرعباس بودم و تصمیم گرفتم دور جزیره قشم را در تعطیلات نوروز با پای پیاده طی کنم و از اول فروردین این سفر را آغاز کردم. یک دوست یزدی هم در این راه به من پیوست و دو نفری دور قشم را که ۳۷۰ کیلومتر بود در مدت ۱۴ روز تمام کردیم. در طول این تجربه متوجه شدم گمشده من سفر با پای پیاده است، دلیلش هم این بود که وقتی شما با پای پیاده سفر می‌کنید، تمام اتفاقات و رویدادهای اطراف‌تان را به آهستگی نظاره می‌کنید و زیبایی‌های فراوانی کشف می‌شود، اتفاقی که وقتی با ماشین یا قطار یا حتی دوچرخه مسافرت می‌کنید، گذرا از آن رد می‌شوید و لذت دیدنش را از دست می‌دهید.»

سیستان‌وبلوچستان شروع مسیر ایرانگردی

علیرضا درباره اینکه چگونه از پیاده رفتن دور قشم به جمع‌بندی برای این نوع سفر دور ایران رسید، نکات جالبی بیان می‌کند: «بعد از پیمایش مسیر قشم، بسیار وسوسه شدم که این کار را در شکل و شمایلی بزرگ‌تر انجام دهم و دور ایران را پیاده بروم اما در ابتدا تصمیم گرفتم در مقیاسی کوچک‌تر این کار را انجام دهم تا به خودم هم توانایی و عزم این ماجرا اثبات شود. تصمیم گرفتم شمال تا جنوب سیستان و بلوچستان را با این شعار که سیستان‌وبلوچستان زیباست طی کنم زیرا تصور غلط عده‌ای از این خطه کشورم، استانی ناامن و سراسر کویری است و گمان می‌کنند هیچ جای دیدنی هم ندارد. من در طول سفر و به واسطه اطلاع‌رسانی در فضای‌مجازی به تمام مردم ثابت کردم که چقدر این منطقه امن و زیباست. زمانی که مسیر حدوداً هزار کیلومتری را پیمودم و به چابهار رسیدم مطمئن شدم مسیر ۶ هزار کیلومتری دور ایران را هم می‌توانم به اتمام برسانم، برای همین از زابل شروع کردم و به سمت خراسان جنوبی و رضوی آمدم و بعد از چند روز استراحت در مشهد به سوی شمال رفتم و از بجنورد، گرگان، ساری، قائم‌شهر، بابل، آمل و چند شهر دیگر گذشتم تا اینکه اوایل دی سال ۹۸ به رامسر رسیدم. در رامسر تصمیم گرفتم در زمستان مسیر جنوب کشور را طی کنم و مجدد در فصل گرما به مسیر شمال ادامه دهم و به همین دلیل به چابهار آمدم و مسیر جنوبی کشور را به سمت خوزستان طی کردم و بعد از گذر از بندرعباس و بوشهر، در فروردین سال گذشته به اهواز رسیدم. پس از آن و طی چند مرحله به سمت شمال کشور آمدم و از خرم‌آباد، کرمانشاه، سنندج و تبریز گذر کردم تا مسیر شمال غرب هم به اتمام برسد و پس از آن به سمت رامسر حرکت کردم تا اینکه با رسیدن به رامسر پیمایش دور ایران با شعاری که به آن ایمان داشتم، به پایان رسید.»

چیزی جز مهربانی و امنیت در ایران ندیدم

ظفری در خصوص دلیل انتخاب این شعار خاطرنشان می‌کند: «سال‌ها ایران را روستا به روستا گشتم و چیزی جز مهربانی و امنیت ندیدم. با توجه به تبلیغات گسترده عده‌ای در ناامن نشان دادن ایران، این شعار را انتخاب و به تمام همراهان سفرم از اقصی نقاط دنیا در شبکه‌های اجتماعی مخابره کردم که ایران من امن است. درباره نحوه سفر رفتنم هم در بسیاری از جاده‌ها و در روستاهای بین راه، شب چادر می‌زنم و برای گذراندن شب مشکلی ندارم زیرا با یک سه‌چرخه به شکل کالسکه کودک سفر می‌کنم و وسایل مورد نیازم همیشه در چرخ موجود است، چادر و زیرانداز و غذای کنسرو شده و ….»

سفرهایم ارزان است و البته در سفر کار هم می‌کنم

علیرضا ظفری از هزینه‌های سفرهایش و اینکه سوال اغلب مردم از وی در همین خصوص است، این طور توضیح می‌دهد: «معمولا اولین سوال مردم از من این است که علیرضا تو پولداری و پس‌انداز زیادی داری؟ یا حامیان مالی متعددی داری؟ که من پاسخ می‌دهم سفرهای من و کوله‌گردها بسیار ارزان است زیرا ما هزینه حمل و نقل، سوخت، بلیت قطار و هواپیما، هتل و این مدل خرج‌ها را نداریم، سفری را که برای مردم عادی چند میلیون تمام می‌شود ما با چند صد هزار تومان به اتمام می‌رسانیم، جدای از آن من در سفر کار انجام می‌دهم و هزینه‌های سفرم را از طریق کار در سفر تأمین می‌کنم. حدود دو دهه پیش که تصمیم گرفتم این سبک‌زندگی را شروع کنم مقداری پس‌انداز داشتم و تمام آن‌ها طی سه سال هزینه شد و همیشه این نگرانی با من بود که پس از اتمام این پول باید چه تصمیمی بگیرم و چه کار کنم؟ به همین دلیل بود که کار در سفر را آغاز کردم. در سفری به فیلیپین در یک هاستل اقامت داشتم و تعدادی گردشگر آلمانی هم آنجا بودند و کار در سفر انجام می‌دادند. دقت که کردم دیدم اول صبح از هاستل بیرون می‌روند و از میدان بار شهر میوه‌های استوایی را کارتنی می‌خرند و در نقاط گردشگری دانه‌ای می‌فروشند. من هم مانند تمام کسانی که مایل به یادگیری کاری جدید است، همراه‌شان شدم و یکی از آن‌ها هم با سخاوت پذیرفت به من مبنای کار در سفر را آموزش دهد. در آنجا یافتم که به عنوان مثال یک جعبه میوه را به قیمت ۱۰۰ پزوی فیلیپین می‌خرند و با فروش دانه‌ای، پول‌شان را پس از اتمام فروش به ۱۰۰۰ پزو تبدیل می‌کنند.بعد هم من تصمیم گرفتم کار کردن را ایرانیزه کنم.»

در ترکیه مینی‌رم می‌فروختم و در ایران محافظ کنترل

او درباره روش‌های کسب درآمد در سفرهایش در کشورمان می‌گوید: «در خارج از ایران مسافران از روش‌هایی مانند ساز زدن در خیابان هم پول خوبی به دست می‌آورند اما در ایران مردم علاقه‌مندند به آن‌ها کالایی ارائه شود و به همین دلیل در بازار تهران با بنکداران مختلفی ارتباط برقرار و بر اساس نیازهای مقاصدم از آن‌ها خرید می‌کردم. در سفر به ترکیه به آنجا مینی‌رم گوشی می‌بردم و فهمیدم سود خوبی دارد. هر مینی‌رم را در ایران حدود ۱۰ هزارتومان می‌خریدم و حدود ۳۰ هزارتومان در ترکیه می‌فروختم که سود خوبی عایدم می‌شد. ما به دلیل اینکه با کوله سفر می‌کنیم، امکان حمل و نقل وسایل حجیم را نداریم، به عنوان مثال امکان حمل گلدان و تابلو فرش را ندارم اما ۱۰۰ عدد مینی‌رم در کف دست جا می‌شد. در تجربه‌ای دیگر که از حدود دو سه سال گذشته دارم تصمیم گرفتم محصولی را که یک نوع پلاستیک مقاوم و عایق حرارتی بود و برای محافظ‌های کنترل و چیزهایی از این دست به کار می‌رفت برای فروش در سفرهایم به استان‌های مختلف کشورمان عرضه کنم. پس از اتمام سفر و کسر تمام هزینه‌ها، چیزی بیشتر از سه میلیون تومان فقط از همین راه هم پس‌انداز کردم.»

کد خبر 485150

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • سیدعلی احمدی IR ۱۶:۱۴ - ۱۴۰۰/۰۳/۲۱
    0 0
    کاش آدرس پیجش یا عکسی ازش میذاشتین