۲۵ اسفند ۱۳۹۹ - ۰۷:۳۱
طغیانی به نام " سمیه نرو "

" سمیه نرو " از منظر جامعه‌شناسی در دل خود تمام محتوای " نظریه کنترل اجتماعی " را نهان دارد، نظریه‌ای که معتقد است، کج رفتاری یا طغیان زمانی واقع می‌شود که پیوند میان فرد و جامعه ضعیف و گسسته شده و فرد درگیر معضلی اجتماعی شده است.

به گزارش خبرنگار ایمنا و بر اساس یادداشتی که امان‌الله باطنی، دکترای جامعه‌شناسی و پژوهشگر اجتماعی در اختیار این رسانه قرار داده است:

" سمیه نرو "؛ عبارتی که از همان ابتدای نمایش فیلم " ابد و یک روز " دستاویز مزاح‌ها و جوک درمانی همیشگی دردهای جامعه ایرانی شد و اکنون نیز پس از چند سال یک رپر مبتذل آن را تبدیل به ترانه و کلیپی با بازی یک پورن استار کرده است …

" سمیه نرو " در فیلم ابد و یک روز از طرف کاراکتر محسن (نوید محمدزاده) صادر شد، مرد جوان معتادی که با وجود اعتیاد شدید به مواد مخدر و به رغم آنکه فروشنده‌ای سابقه‌دار بود، اما عشق و علاقه‌اش به اعضای خانواده را از یاد نبرده و در میان دعوا و مرافه‌های فراوان با برادرش مرتضی همواره به او یادآوری می‌کرد که نباید سمیه با چنین وضعیتی و با یک مرد افغان ازدواج کند و در سکانس درخشان یک سوم پایانی همین جمله را به حالت التماس و با چشمانی اشکبار و از سر استیصال به سمیه می‌گفت … " سمیه نرو "، سمیه‌ای که نشان وفاداری و وابستگی به اعضای خانواده است و در رپ این خواننده به گونه‌ای دیگر و با وقاحت تمام معرفی می‌شود، با این ناهنجاری‌ها باید مقابله کرد تا نتوانند در جامعه نفوذ کند و بر سر زبان‌ها بیفتد.

از منظر جامعه شناسی در دل خود تمام محتوای " نظریه کنترل اجتماعی " را نهان دارد. آنجا که " تراویس هیرشی" به عنوان مهم‌ترین نظریه پرداز" کنترل اجتماعی" بر این اعتقاد است که کج رفتاری، زمانی واقع می‌شود که پیوند میان فرد و جامعه ضعیف و گسسته شده و فرد درگیر معضلی اجتماعی شده است.

هیرشی معتقد است که چهار عنصر اصلی باعث پیوند فرد و جامعه می‌شود: از جمله این عناصر وابستگی، تعهد، درگیری و اعتقاد است که این پیوند را محکم نگه خواهد داشت. هنجارها شیوه‌های پذیرفته شده رفتار نزد مردم یک جامعه هستند، از نظر هیرشی، مبنای اصلی درونی کردن هنجارها، وابستگی به دیگران است و به تدریج که فرد به دیگران وابسته می‌شود، احتمال بزهکار شدن او بسیار کمتر خواهد شد، نخستین وابستگی‌ها و تعاملات با والدین است و به دنبال آن وابستگی به هم‌قطاران، معلمان، رهبران مذهبی و سایر اعضای جامعه بروز می‌کند.

" سمیه نرو " در واقع همان عنصر " وابستگی " Attachment در نظریه کنترل اجتماعی است، وقتی که وابستگی محسن به سمیه و خانواده‌اش در نهایت می‌توانست و می‌تواند عامل نگهداشت و حتی بهبود وضعیت اجتماعی محسن به عنوان یک معتاد و موزع مواد مخدر باشد و شاید اساساً ضجه‌های کاراکتر محسن از سر همین امر است وقتی که او به زبان هم می‌آورد که: " مامانو رو حساب کی میخوای ول کنی بری "، این جمله نشان از وابستگی اعضای خانواده به یکدیگر دارد که می‌تواند آن‌ها را از انجام بزه و ناهنجاری‌ها دور نگه دارد و یا حتی مانع ادامه رفتارهای ناهنجار هر کدام از اعضای خانواده شود.

حال آنکه کاراکتر سمیه مرکز ثقل این خانواده است و وضعیت خانه‌ای که در آن قرار دارد تا حدود زیادی به او وابسته است، وی مادر پیر و از کارافتاده‌ای دارد و البته برادران و خواهرانی که همواره در حال نزاع با یکدیگر هستند و خانواده‌ای که با چالش‌ها مالی و اجتماعی و فرهنگی بسیاری دست و پنجه نرم می‌کند تا بتواند گلیم خود را از آب بیرون بکشد. حالا اما آن رپر لمپن که به هر قیمتی به دنبال دیده شدن است و هیچ وابستگی به جامعه‌اش ندارد، به سمیه در ترانه‌اش می‌گوید؛ " روزایی که خونه نیستی ما پارتی می‌کنیم سمیه جان " و از او می‌پرسد " علف میزنی؟ "

حقیقت آن است که " هیپیسم" بیش از همه " کنترل اجتماعی " را در جامعه ایرانی هدف گرفته و تیشه به ریشه " وابستگی "، " تعهد "، " مشغولیت " و " اعتقاد " می‌زند و از منظر رابرت. کی. مرتون مروج رفتار انحرافی " طغیان " است، طغیانی سهمگین که باید چاره‌ای برای آن اندیشیده شود تا نتواند هنجارهای با ارزش یک جامعه را دست‌مایه افراد دون شأن و بی‌فکر کند و زمینه‌ساز هر چه بیشتر آسیب‌های اجتماعی در خانواده و جامعه شود.

ارزش‌ها باید ارج نهاده شوند و ضد ارزش‌ها باید آنقدر در یک جامعه سرخورده شود تا ریشه کن شود و نتواند تیشه به ریشه‌های بنیادین خانواده و جامعه بزند.

کد خبر 481358

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.