نظامی گنجوی شیفته ستایش پیامبر(ص) بوده است

۲۱ اسفند در تقویم رسمی روز بزرگداشت نظامی گنجوی، شاعر پرآوازه قرن ششم هجری نامیده شده است. او شاعری است که تعهد، اخلاق و عشق را در آثار خود به یکدیگر گره زد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، نظامی گنجوی شاعری نام آشنا برای تمام ایرانیان است. سرودن مخزن الاسرار، لیلی و مجنون، هفت پیکر، اسکندر نامه و شیرین و فرهاد او را به الگویی بی نظیر در تاریخ ادبیات فارسی تبدیل کرده است. نظامی مبتکری استوار است که استاد برگزیدن واژه‌ها خوانده می‌شود. دقت نظر، ظرافت معانی، تشبیهات استثنایی و مضامین متنوع منجر به درخشیدن اشعار او بر تارک ادبیات فارسی شده است. علاوه بر این علاقه به حقیقت فضایی بسیار زیبا در اشعار او ایجاد کرد است.

دلبستگی به حقیقت نظامی را متوجه شریف‌ترین و کامل‌ترین انسان یعنی پیامبر اکرم (ص) کرد. اسحاق طغیانی، استاد ادبیات فارسی معتقد است که نظامی علاقه عجیبی به ستایش پیامبر (ص) داشت و در کنار ستایش، یکی از امور مهمی که از ایشان مطرح کرده است، معراج بود که به زیباترین وجه ممکن و در همه آثار خود آن را توصیف کرده است. مشروح گفت و گوی خبرنگار ایمنا با این استاد ادبیات را در ادامه می‌خوانید:

اگر بخواهیم شاعران فارسی را دسته بندی کنیم، نام نظامی در میان کدام شاعران قرار می‌گیرد؟

نظامی یکی از بزرگان شعر پارسی است و نام او در میان شاعران بسیار بزرگ قرار می‌گیرد؛ چراکه بی نظیر و بی‌بدیل است. به طور کلی در عرصه ادبیات فارسی شش شاعر بزرگ داریم که همتا و نمونه‌ای ندارند. این شاعران فردوسی، سنایی، حافظ، سعدی، مولانا و نظامی هستند که قله‌های بلند ادبیات فارسی را از آن خود کرده‌اند و هر کدام در حوزه‌ای که وارد شده‌اند، فوق‌العاده و بی نظیر عمل کرده‌اند. عنوان بیشتر این بزرگان حکیم است. حکیم در سابق به کسانی گفته می‌شد که بر تمام علوم عصر خود اشراف داشته و همه دانش‌ها از جمله ریاضیات، موسیقی، طب، نجوم، ادبیات، لغت و علوم قرآنی را بدانند. شاعرانی که نام بردم این علوم را در حد کامل می‌دانستند و می‌توان بازتاب همه این علوم را در اشعار آنها دید. همچنین این شاعران از شم، بینش و بصیرت عرفانی خاصی برخوردار بودند و در پرتو این بینش می‌توانستند به اخبار و حقایقی دست پیدا کنند که در ورای عالم ماده و دنیای فیزیک یافت می‌شوند و از آن تعبیر به خبر شده است. این شاعران در اثر ریاضاتی که در حوزه عرفان و تصوف کشیده بودند به حقیقت و اخبار خاص نائل شده بودند و همین امر به آثار آنها ویژگی خاصی می‌داد. به همین دلیل آثار آنها مورد اقبال ادب دوستان قرار می‌گیرد و بعد از قرن‌ها هنوز به آنها افتخار می‌کنیم. بنابراین نظامی در ردیف شاعران درجه اول قرار می‌گیرد.

با در نظر گرفتن معیارهای اشعار برتر، شعر نظامی در چه سطحی است؟

عنصرهای خیال، احساس و عاطفه، زیبایی، ابداع و نوآوری، سبک و پیام یک اثر ادبی را، برتر می‌سازند. آثار نظامی در همه این مقوله حائز رتبه‌های نخست است. در عنصر خیال، اشعار او فوق‌العاده خیال آمیز است. نظامی در همه آثار خود از مخزن الاسرار گرفته تا منظومه خسرو و شیرین عنصر خیال را به نحو بسیار بارزی به کار گرفته است. برای نمونه وقتی در مدح پیامبر (ص) می‌گوید: "تازه‌ترین سنبل صحرای ناز / خاصه ترین گوهر دریای راز" صحرایی پر از راز را تصویر می‌کنید که پیامبر اکرم زیباترین آنها است.

نظامی اشعار خود را با احساس خاصی بیان می‌کند. برای مثال وقتی درباره کتاب مخزن الاسرار خود که یکی از مهم‌ترین آثار او محسوب می‌شود سخن می‌گوید، عمیق‌ترین احساسات را منتقل می‌کند؛ در جایی سروده است: " من که سراینده این نو گلم / باغ ترا نغمه سرا بلبلم* در ره عشقت نفسی می زنم / بر سر کویت جرسی می زنم* عاریت کس نپذیرفته ام / آنچه دلم گفت بگو گفته ام". نمونه این اشعار در آثار او به فراوانی دیده می‌شود.

از طرفی نظامی منظومه‌های خود را به زیباترین نحو ممکن بیان کرده است. آثار او از جهت رعایت قواعد زیبا شناسی در حد کمال است.

در عرصه نوآوری نیز نظامی نهایت تلاش خود را کرده است که سخن تازه بگوید. حرف‌های تازه داشتن در عرصه هنر و ادبیات بسیار مهم است و کسانی در این حوزه‌ها موفق بوده‌اند که سخنان تکراری نگفته اند. اینکه نظامی گفته است: " عاریت کس نپذیرفته ام / آنچه دلم گفت بگو گفته ام" شعار نیست. او در آثار خود به ویژه هفت پیکر داستان‌های بدیعی را بیان می‌کند.

هر اثر برتر هنری باید در یک سبک خاص مطرح شود. نظامی نیز سبک داشت. او در سبک ویژه ای شعر می‌سرود. همانطور که عنوان شد اشعار او مایه‌های عرفانی داشت و برگرفته از همه علومی بود که بر آنها احاطه پیدا کرده بود.

از همه مهم‌تر پیام است. شاعر باید اثر ادبی خود را ابزار انتقال پیام بداند. پیام نظامی معارف، اندیشه‌ها و اخباری است که می‌دانست. در این باره سروده است: " بلبل عرشند سخن پروران / باز چه مانند به آن دیگران* زآتش فکرت چو پریشان شوند / با ملک ازجمله خویشان شوند" به این معنی که وقتی روح و اندیشه شاعران اوج می گرفته است با ملائک آسمان مأنوس می‌شوند. این شاعران احساس تعهد می‌کردند و معتقد بودند که باید مخاطب خود را راهنمایی کنند. نظامی در جایی می‌گوید: " پرده رازی که سخن پروریست / سایه‌ای از پرده پیغمبریست * پیش و پسی بست صف کبریا / پس شعرا آمد و پیش انبیا" به این معنی که ابتدا انبیا و پس از آنها شاعران قرار دارند و رسالت شاعر و هنرمند واقعی پیروی از اولیا و انبیا است.

شاعران در پی انتقال پیام اند و به همین دلیل آثار آنها قابلیت ترجمه به همه زبان‌ها را دارد. همانگونه که تا کنون انجام شده است. برای نمونه ترجمه اشعار مولانا باعث شد که او میلیون‌ها طرفدار پیدا کند. به دلیل اینکه آنها بر محور انسانیت و فراتر از آن در عالم معنا سخن می‌گویند. نظامی سروده است: " تا نکند شرع تو را نامدار / نامزد شعر مشو زینهار* شعر تو را سدره نشانی دهد / سلطنت ملک معانی دهد" در واقع معتقد است که شعر افراد را به آسمان‌ها می‌برد به این شرط که از مایه‌های شرع، دین، حقیقت و انسانیت مایه داشته باشد.

با در نظر گرفتن مقوله‌هایی که گفته شد می‌توان نتیجه گرفت که شعر نظامی در اوج است. شعر شاعرانی چون نظامی ماندگار است و هیچگاه در طول زمان فرسوده نمی‌شود.

آیا تعهدی که از آن صحبت کردید، با منظومه‌های عاشقانه نظامی در تعارض نیست؟

نظامی بزرگترین شاعر غنایی سرا است. ادبیات و شعر غنایی ما بر محور سخن او می‌چرخد. این شاعر علاوه بر اینکه متعهد است، منظومه‌های عاشقانه و غنایی چون خسرو و شیرین، لیلی و مجنون و هفت پیکر نیز دارد که از جهات گوناگون قابل بررسی هستند. محور این منظومه‌ها به تعبیر خود او عشق و محبت است. نظامی اساس همه چیز را بر محور عشق می دیده است برای نمونه: " فلک جز عشق محرابی ندارد / جهان بی خاک عشق آبی ندارد". در واقع نظامی معتقد بود همه کشش‌ها، حرکت‌ها، کوشش‌ها و جاذبه‌ها در جهان هستی بر محور عشق می‌چرخد. به همین دلیل است که منظومه‌های عاشقانه را تنظیم می‌کند. برخی فکر می‌کنند این شاعر بزمی سرا است، اما اینگونه نیست. او برای بیان زیبایی، خوبی و اصل بودن عشق، اشعار عاشقانه سروده است. کسانی که این شاعر را بزمی سرا معرفی کرده‌اند به خوبی متوجه منظور او نشده اند. برای مثال وقتی خسرو و شیرین را شروع می‌کند می‌گوید: " خداوندا در توفیق بگشای / نظامی را ره تحقیق بنمای".

منظومه‌های نظامی بر اساس معیارهای داستان سرایی از جمله تعلیق، گره افکنی و… نیز در حد کمال و قابل توجه است.

نظامی در نگاه سایر شاعران چگونه بوده است؟

مقام نظامی از جهت به کار گیری انواع استعاره‌ها و مجازهای زیبا، به اندازه‌ای بلند است که شاعران بزرگی چون امیر خسرو دهلوی، جامی و ۱۰ ها شاعر از سبک هندی تلاش کرده‌اند که از آثار او تقلید کنند. نظامی در تاریخ ادبیات فارسی تبدیل به یک معیار شد. تقریباً ۹۰ اثر در تاریخ ادبیات داریم که از لیلی و مجنون نظامی تقلید شده‌اند و تقریباً ۴۰ اثر نیز از خسرو و شیرین او تقلید کرده‌اند. کسانی نیز بوده‌اند که بیت به بیت و مصرع به مصرع آثار او را تقلید کرده‌اند. این امر از این جهت است که او را شاخصه برجسته ای می‌دیدند که همه ویژگی‌های شعری و حکمی را می‌توان در آثارش یافت.

چگونه می‌توان آثار نظامی را زنده نگه داشت و از آنها استفاده کرد؟

این آثار زنده است. در دانشگاه‌ها صدها کتاب و مقاله در این باره وجود دارد. یکی از راهکارهای استفاده از آثار نظامی، به کار بردن آنها در هنرهایی چون تئاتر، سینما و نقاشی است. اما آثار او در ابتدا کمی دشوار است، چراکه زبان او کمی پیچیده است. با این وجود از هر اثر نظامی می‌توان ۱۰ ها اثر هنری ایجاد کرد. شاید شعرهای نظامی همچون اشعار حافظ عمومیت نداشته باشد، اما کسانی که اهل سخن، شعر و ادب هستند، این شاعر را می‌شناسند و برای آنها غریب نیست.

چرا نظامی در همه آثار خود به پیامبر (ص) اشاره می‌کند؟

نظامی علاقه عجیبی به ستایش پیامبر (ص) داشت و در کنار ستایش، یکی از امور مهمی که از پیامبر (ص) مطرح می‌کرد معراج ایشان بود که به زیباترین وجه ممکن و در همه آثار خود آن را توصیف کرده است. هیچکس مانند نظامی نتوانسته است این کار را انجام دهد.

نظامی اشاره‌هایی به معراج خود نیز می‌کند. حقیقت دارد؟

نظامی به صورت غیر مستقیم در بخش‌هایی از آثار خود می‌گوید که حالت معراج گونه‌ای داشته است برای نمونه: " روز سفید آن، نه شب داج بود / بود شب اما شب معراج بود". او اذعان می‌کند که چنین حالتی را گذرانده است. در واقع نظامی در آثار خود می‌گوید که مرا به عالمی دیگر بردند و به زیبایی تمام آن عالم را توصیف می‌کند. در جایی می‌گوید: " گه قصب ماه گل آمیز کرد / گاه دف زهره درم ریز کرد* من به چنین شب که چراغی نداشت / بلبل آن روضه که باغی نداشت* خون جگر با سخن آمیختم / آتش از آب جگر انگیختم".

نظامی می‌گوید اینگونه نیست که بدون آگاهی چیزهایی گفته باشم بلکه: " هاتف خلوت به من آواز داد / وام چنان کم که توان باز کرد". یعنی هاتف که همان سروش غیبی است به او گفته است که چه بگوید و چه کاری انجام دهد. این نکته مهمی در شعر نظامی است، گویی او در آسمان نشسته و از آنجا سخن می‌گوید. او می‌خواهد در اشعار خود بگوید که روحیه او تصنعی نیست که بخواهد با الفاظ آن را نشان دهد، بلکه ناشی از حقیقتی است که بر جان او سایه انداخته و او را به منشأ زیبایی‌ها رسانده است.

سخن پایانی

نظامی در هیچ درباری حاضر نشده؛ اگرچه به ضرورت یک یا دو بار مجبور شده است که مدح سلاطین را بگوید، اما اساساً شاعر مداح و درباری نبوده است. از طرفی او در اوج اخلاق است. در میان تمام شاعرانی که داریم شاید دو نفر از آنها اینگونه باشند، یکی فردوسی و دیگری نظامی است. سایر شاعران کم و بیش لغزش‌هایی داشته اند. بنابراین نظامی از این جهت نیز ممتاز است. علاقمندان باید خود به آثار نظامی مراجعه کنند تا متوجه شوند که او از چه منظری سخن می‌گوید و چه مقامی داشته است.

گفت‌وگو از: صدیقه کهیانی - خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری ایمنا

کد خبر 480604

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.