به گزارش خبرنگار ایمنا محسن محمدی، کارشناس رسانه و تلویزیون در ادامه یادداشتی که درباره سریال «سایهبان» در اختیار خبرگزاری ایمنا قرار داده، نوشته است: سریال سایهبان چه به لحاظ محتوا و چه از منظر انتخاب بازیگر، مصداق همین ریسک پذیری است. در روزگاری که بازار سریالهای کمدی، فانتزی و اجتماعی_ تخیلی گرم است، نوید و جمشید محمودی برای اولین تجربه شأن در تلویزیون به سراغ قصهای واقعی با آدمهای واقعی رفتهاند تا از درد مردم بگویند و مصائب جامعه. قهرمانان سایهبان، مردم فرودست اما شریفی هستند که نان را به زحمت درمیآورند اما نه به هر قیمتی و از هر مسیری. این دو برادر با طراحی خانوادهای برخاسته از جنوب شهر تهران و چیدمان دست اندازهای حقیقی و نه تصنعی در پیش پای آنها، علاوه بر روایت قصه هر یک از این آدمها که بیش و کم همه هم جذاب و دلخواسته هستند، در شمایی کلیتر میپردازند به نارساییهای فردی و اجتماعی که اقشار ضعیف با آن مواجه هستند و تقریباً همه هم، در پیوند با تنگدستی و فقدان استطاعت مالی و ضعف اقتصادی.
سهراب پسر بزرگ خانواده است و زحمتکش، اما دستش تنگ و نگران از بابت کارگاه مبل سازی که در آن کار میکند و حالا در آستانه تعطیلی است. بابک پسر کوچک خانواده جوانی است با هزار فکر خام و ناپخته و درصدد جبران همه کاستیها و یک شبه ره صد ساله را رفتن. سارا تنها دختر خانواده هم که دخترکی است بیمار و رنجور و شکننده و حساس که ازدواج با پسر مورد علاقه اش، قربانی فاصله طبقاتی و توطئههای مادرشوهر میشود. و در نهایت، مادر خانواده (رعنا) که عمر و جان و سوی چشمانش را گذاشته تا فرزندانش را با خیاطی بزرگ کند و به عرصه برساند. قصه این خانواده و مناسبات و تعاملات شأن با آدمهای دور و بر، دستمایه ساخت سریال سایهبان قرار گرفته است. در این میان، داستان سعید (دوست سهراب) به واسطه قرض گرفتن پولی که قرار است خرج خرید جهیزیه برای سارا شود و مشکلات درون خانوادگی اش (که البته باز هم برآمده از فقر است و زندگی زناشویی او و همسرش نسترن را تا آستانه اضمحلال برده) به موازات قصه سهراب و سارا، سهم قابل توجهی از سریال را به خود اختصاص میدهد.
برادران محمودی کوشیدهاند با خلق کاراکترهای واقعی متناسب با اتمسفری که قصه در آن میگذرد، شخصیت پردازیهای منطقی و حقیقی بر روی این کاراکترها و پرداخت روان شناسانه به آنها و طراحی قصه اصلی و داستانک های پیرامونش به روالی درست و فضاسازیهای مناسب، سریالی باورپذیر را ساخته و به مخاطبان عرضه کنند. سهراب و سعید به خوبی طیفی از جوانان جنوب شهری را نمایندگی میکنند که نه تنها اهل خلاف نیستند، بلکه میخواهند شرافتمندانه کار کنند و نان حلالی را به سر سفره ببرند اما همین امکان را هم در اختیار ندارند و خودشان به نوعی قربانی شرایط و جبر جغرافیایی هستند. نوع شخصیت پردازی این کاراکترها و روابط فیمابین شأن عموماً درست از آب درآمده است و مگر در لحظاتی و سکانسهایی، باورپذیر به نظر میرسد.
برادران محمودی در مسیر تعریف قصه سریال شأن ملاحظه و محافظه کاری را از بابت بازتاب واقعیت بخشی از جامعه امروز به کناری نهاده اند و هراس نداشته اند که به سیاه نمایی متهم شوند. آنها نه تنها قصهای جسورانه را برای طرح و تعریف برگزیده اند که در کنشی جسورانه تر، ایفای نقشهای اصلی سریال خود را به جوانانی کم نام و نشان سپرده اند و البته جواب مثبت هم گرفته اند. مجتبی پیرزاده، محمد ولی زادگان، افسانه کمالی و … اولین حضورشان در جلوی دوربین سریالهای تلویزیونی را با سایهبان تجربه کرده اند و اتفاقاً به خوبی هم از پس نقشهایشان برآمده اند. یک گام بالاتر، هر چقدر بازیگران جوان سایهبان خوب هستند و راضی کننده، هنرپیشههای قدیمی سریال همان همیشگی خودشان را تکرار میکنند؛ از امین تارخ و پریوش نظریه گرفته تا رؤیا تیموریان و بهزاد فراهانی. در این میان، باید حساب رؤیا جاویدنیا را جدا کرد که انصافاً به خوبی توانسته شمایل یک زن شکست خورده و فروریخته را در قالب شخصیت مهشید (مادر آرمان) زنده کند.
از سوی دیگر، با وجودی که فیلمنامه سایهبان یکی از نقاط قوت این سریال محسوب میشود در عین حال، حکم پاشنه آشیل را نیز برای اثر برادران محمودی دارد. بهم خوردن وصلت آرمان و سارا به بهانه آماده نبودن جهیزیه سارا آن هم در شرایطی که این ازدواج در مرحله ابتدایی خواستگاری قرار دارد، چندان منطقی به نظر نمیرسد و به دنبال آن، تنش در خانواده به علت قرض دادن پولی که قرار بوده صرف خرید جهیزیه شود از سوی سهراب به سعید هم باورپذیر نیست.
برگ برنده سریال سایهبان اما، بی گمان پرداخت قصه این اثر به مقوله اقتصاد و تولید است. در حالی که اغلب سریالهای تلویزیونی غرق در فانتزی و کمدی و روابط عاشقانه و درام هستند، برادران محمودی در سایهبان و در پوشش یک کارگاه تولید مبل و طرح مساله اشتغال سهراب، مشکلات تولید و چالشهای اقتصادی را به شکل جدی مورد توجه قرار داده و به آن پرداخته اند. معضلی که بسیاری از اقشار جامعه با آن مواجه هستند اما به شکل عجیبی در مجموعههای نمایشی مورد غفلت واقع و نهایتاً به شکل گذرا از کنار آن عبور شده است.
سریال سایهبان قصه رفاقت هاست، در اتمسفری که پول در آن نیست اما تا دلتان بخواهد مرام و معرفت موجود است. قصه آدمهای سایهبان واقعی، شنیدنی و دیدنی است، چه برای بینندگان ایرانی و چه برای مخاطبان فرامرزی شبکه آی فیلم عربی. سایهبان سریالی محترم و ماندگار است.
نظر شما