عشق را بنای جهان کنیم

جشن سپندارمذگان یا اسپندگان، روز گرامیداشت زمین و زن است، جشنی که سالیان دراز، در ایران، در تاریخ پنجم اسفند برگزار می‌شده و با تغییر گاهشماری ایران به گاهشماری خورشیدی در سال ۱۳۰۴، زمان آن به روز ۲۹ بهمن تغییر کرده است؛ این جشن نشان دهنده جایگاه ارزشمند زن در فرهنگ ایرانیان است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، واژه سپندارمذگان نیز، ریشه در فرهنگ اوستایی دارد که به باور ایرانیان باستان نام یکی از یاران اهورامزدا و نماد عشق، شکیبایی و فروتنی است. واژه‌هایی که شاکله بانوی ایرانی را می‌سازند. زنان شایسته ایرانی در ایام قدیم، در این روز هدایایی دریافت می‎‌کردند.

علیرضا صادقی امیری، عضو هیئت رئیسه شورای هماهنگی تشکل‌های غیردولتی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری معتقد است که برای جشن سپندارمذگان یا اسپندگان نمی‌توان تاریخ مشخصی را تعریف کرد؛ اما از آنجایی که اسپند یکی از امشاسپندان، از صفات اهورامزدا است، می‌توان پیشینه این جشن را با آغاز و گسترش دوران زرتشتی و یا حتی پیش از آن، به دوره مغ‌ها پیوند داد که حدود سه هزار سال پیش است.

او می‌گوید: امشاسپند اسفند یا سپندارمذ یکی از شش امشاسپند درگاه خداوندی است. امشاسپندی همچون خرداد، امرداد، شهریور و بهمن، که در این میان سپندارمذ از مادینه‌ها است؛ نماینده زن و زمین. حتی در اوستای نو گاهاً امشاسپند سپندارمذ به عنوان دختر اهورامزدا شناخته می‌شود که این لقب صرفاً صفتی به دلیل جایگاه ارزشمند آن است. چرا که ایرانیان هیچ گاه جسم و کالبدی برای خداوند در نظر نگرفته‌اند."

دبیر انجمن جوانان سپید ادامه می‌دهد: سپندارمذ نمادی برای پارسایی و پرهیزگاری شناخته شده و نگهبان زنان و به صورت کلی هر جنس ماده‌ای در جهان هستی است. از این رو به جرأت و افتخار می‌توان ادعا کرد که تمدن ایرانی، نخستین تمدنی بود که روزی خاص را برای ستایش زن در نظر گرفته بود و آن را جشن می‌گرفت؛ آن هم در دوره‌ای که زنان در بسیاری از جوامع جایگاه لایقی نداشتند.

سپندارمذگان راهی برای مبارزه با ولنتاین

صادقی امیری اظهار می‌کند: دوره‌ای از تاریخ ما دوره مادرسالاری یا مادرشاهی بوده است؛ با توجه به این موضوع حتی در دوره پس از آن که مردسالاری یا پدرشاهی رواج پیدا کرده است می‌توان دید که همچنان با گذشت سه هزار سال، هنوز هم جایگاه زن در چشم مردان ایرانی به قدری ارزشمند باقی مانده که جشنی ملی به این مناسبت برپا می‌کنند. در برخی جاها نیز این جشن به "مردگیران" معروف است. این مورد کنایه به رسمی دارد که در این روز زنان از مردان پیشکش‌هایی دریافت می‌کردند.

او با بیان اینکه تاریخ ایران فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشته است، تاکید می‌کند: برای مثال با هجوم تازیان به ایران نه فقط برگزاری جشن‌های ایرانی، بلکه از متون تاریخی مشخص است که صحبت به زبان فارسی جرم بوده و مجازاتی برابر با مرگ داشته است. با وجود این دوران بازگشتی به آیین‌های ایرانی نیز اتفاق افتاده و زنده شدن این رسوم را در پی داشته. این دوره تا میانه‌های صفویه به طول انجامید و در آن زمان، یعنی از حدود سیصد سال پیش به بعد، به دلیل برخی محدودیت‌های ناشی از اقدامات تندروهای مذهبی برگزاری برخی از جشن‌ها کمرنگ شدند. حتی این تندروی ها به جایی رسید که تا پیش از حکومت شاه عباس دوم در مناطقی مثل کرمان، سیستان و یا کاشان، زرتشتی‌ها به عمد کشته می‌شدند. البته این رویه توسط شاه عباس برانداخته شد.

عضو هیئت رئیسه شورای هماهنگی تشکل‌های غیردولتی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری توضیح می‌دهد: در دوره پهلوی دوم نیز این جشن رونق دوباره گرفت، اما باز هم تحت تاثیر وقایع تاریخی رنگ باخت تا اینکه در دو دهه اخیر در روند تهاجم فرهنگی، جشنی با عنوان ولنتاین جایگزین نامناسب آن شده است.

مهر و عشق بنای جهانمان باشد

باید گفت که این دو رسم غربی و شرقی هیچ شباهتی با یکدیگر ندارند، جشن ولنتاین روزی است به یاد ولنتاین، قدیس مسیحی که به خاطر پیدا کردن و در کنار هم چیدن تکه‌های از هم دور افتاده پازل مهر و عشق، اعدام شد. جشنی که صرفاً مربوط به عشق بین زن و مرد است؛ در حالی که سپندارمذ روز گرامیداشت زن و زمین بارور است.

شایسته است روز پنجم اسفندماه و برپایی جشن باستانی سپندارمذ، در بین ایرانیان این عصر هم جدی گرفته شود و چه خوب است اگر کاستی در آشنایی با ژرفای فرهنگ غنی ایرانی باعث قهر با آن نشود و به بهانه این روز، بزرگداشت عشق واقعی به یادها بازگردد. در این روزگار اگر چه مهر و دوستی مبارک دانسته شده است و به ظاهر جشن گرفته می‌شود ولی خیلی وقت است که برای بسیاری از افراد، معنای خود را از دست داده است. مفهومی زیبا که این روزها بیش از پیش مورد نیاز مردم است و در نهایت چه خوب می‌شود که مهر و عشق واقعی بنای ارتباطات جهانمان باشد.

کد خبر 476942

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.