به گزارش خبرنگار ایمنا، تیم فوتبال بارسلونا در چند فصل اخیر لیگ قهرمانان اروپا شرایط اسفبار و عجیب غریبی را پشت سر گذاشته است. تحقیر در رم، تحقیر در آنفیلد، تحقیر برابر بایرن و تحقیر در خانه.
این شکست آخری، حتی به زبان آوردنش هم سخت است، تحقیر در نیوکمپ؟ نه باورکردنی نیست. چه به سر بارسلون آمده که در زمین خودش به این شکل مغلوب پاریس میشود.
مغلوب نه فقط به معنای قبول شکست، بلکه به معنای باختن همهچیز.
ما از بارسلونی که در سالهای دورتر شکست میخورد چه میدیدیم؟ در دست داشتن بازی. تلاش برای اجرای یک بازی منظم و فقط ناتوانی در گلزنی. اما این بارسلون چه؟ ناتوان در حفظ توپ، ناتوان در حمله و آشفته در دفاع.
اینکه کل شکست مفتضحانهی دیشب را به توانایی امباپه و تصمیم بد کومان در به کارگیری دِست ناآماده ربط بدهیم کاملاً اشتباه است. خط هافبک بارسا در یک جنگ سه به سه قافیه را به طور کامل باخته بود، و اینها به توانایی بازیکنان هم مربوط نبود، بلکه به نحوهی به کار گرفتنشان ارتباط داشت.
پاردس و وراتی و گانا / هررا، در کل زمان بازی منسجم و هماهنگ ظاهر میشدند در حالی که هافبکهای بارسا فقط در سیستم کنار هم قرار داشتند. دیونگ و بوسکتس و پدری، فردیتهایی با ویژگیهای فراوان در روند بازی هیچ چیزی از تیم بودن، نشان ندادند.
آنها در بدترین حالت ممکن با یکدیگر قرار داشتند و نمیتوانستند تیم را به جلو هدایت کنند. مکالمهی پی که و گریزمان گویای وضعیت ناراحت کنندهی تیم بود. مهاجمین و مدافعین بارسا شاید پر ایراد باشند، اماوقتی قلب تیم نتپد، از آنها هم نمیشود انتظار زیادی داشت.
وقتی این اتفاق پیش میآید یعنی اینکه مربی نمیتواند از سرمایههایش استفاده کند، اینها بازیکنهای کمی نیستند، حداقل در برابر خط هافبک حریف کمتر نبودند. اما عملکردی که ارائه دادند فاصلهاش از زمین تا آسمان بود.
بارسا یک بازی بزرگ دیگر را باخت، مثل بازی با رئال، اتلتیکو، یوونتوس، فینال سوپرجام و نیمه نهایی جام حذفی اسپانیا. بازیهای بزرگ که معمولاً برای سنجش مربی هم زمان مناسبی هستند.
بارسا در این بازیها میبازد و مسئله مهمتر این است که سزاوار شکست است. حال بارسا انگار با کومان هم قرار نیست خوب شود.
نظر شما