به گزارش خبرنگار ایمنا، «بی همه چیز» محسن قرایی دقیقاً از همان آثاری است که باید در سینمای ایران بیشتر ساخته شود. اثری تکان دهنده که تمام اجزای آن به بهترین شکل و فرم در کنار هم قرار گرفتهاند و در نهایت خروجی حاصل شده که مخاطب را بر صندلی سینما میخکوب میکند. بی همه چیز حاصل یک دنیای بسیار رادیکال و منزوی است، دنیایی که از بی پولی غرق در بی چشم و رویی میشود و پولدار قضیه هم یک دیوانه عاقل است!
بی همه چیز در سالهای پیش از انقلاب روایت میشود، از ووکسهال و دیگرالمانها شاید در دهه ۱۳۴۰ و همان نزدیکیها. کل داستان فیلم در این فضای زیبا روایت میشود، فضایی که شبیه هیچجا نیست و فیلمساز دنیای جدیدی خلق کرده است. بی همه چیز قصه یک اعتبار برای روستا و مردم دِه است، کسی که قهرمان آنها است و روی اسمش قسم میخورند اما امان از درد نان و پول که در عرض سه شب همه چیز را به هم میریزد. «شیطنتهای گذشته به جنگهای آینده منجر خواهد شد»، این جمله را امیرخان قصه به خوبی درک میکند.
شیطنت و اشتباهی در دوران جوانی، حالا و در روزهایی که موهایش سفید شده و آبرویی دارد، سر باز میزند و او را وارد یک جنگ میکند. نزدیکترین افراد و رفقایش دورش را خالی کرده و ابزار خودکشی به او میدهند، کسانی که روزی فرشته نجاتشان بوده، حالا پیامآور مرگ او هستند. یک جهان زشت در یک فضای زیبا قرار گرفته و هر روز آن مردمان روستایی ساده، آن چهرههای معصوم به شیطان تبدیل میشوند.
داستانی که با خون آغاز میشود، با خون هم به پایان میرسد. بی همه چیز یک فیلمنامه درخشان دارد، داستانی که شاید گریزی به حال این روزهای ما باشد و اگر از منظر نماد، به اِلمانهای داخل فیلم نگاه کنیم، میشود مصداقهای مهمی برای آن در این روزهای جامعه دانست. این فیلم دقیقاً خود آن چیزی است که از سینما انتظار دارید، بی همه چیز دنیای خودش را دارد و داستانش را روایت میکند، در این چنین آثاری است که اثر «مولف» را میتوان دید.
محسن قرایی و یک عملکرد درخشان
قرایی در قصر شیرین نشان داد که فیلمنامه را به خوبی میشناسد و در سد معبر هم قدرت کارگردانی خود را ثابت کرد. بی همه چیز از روی نمایشنامه «ملاقات با بانوی سالخورده» اثر دورنمات ساخته شده و بلوغ قرایی در نویسندگی، کارگردانی و به طور کلی «فرم» است.
کارگردانی بی همه چیز بسیار پیچیده است و لایههای مختلفی دارد. در فضایی که محسن قرایی خلق کرده است به ساختههای مهم سینمای ایران ارجاعات متعددی میتوان دید. قرایی با ظرافت خاصی فضای اجتماعی فیلمش را به «گاو» مهرجویی و فضای طبیعی آن را به «سه گانه کوکر» و «باد ما را خواهد برد» کیارستمی پیوند میزند. اگر در فیلم مهرجویی، گاو مش حسن را گرفتند و او آهسته آهسته به گاو تبدیل شد، اما در فیلم قرایی با یک جامعه گاو زده روبه برو هستیم. تمام این ارجاعات در کنار قابهای بینظیر و طراحی صحنه عالی باعث شده تا توازن در جای جای بیهمهچیز به چشم بخورد.
البته بی همه چیز در کنار تمام نقاط درخشان یک ضعف اصلی دارد، شخصیتهای فرعی که در پیشبرد داستان نقش محوری دارند با شخصیت پردازی ضعیف وارد فیلم میشوند و سرنوشتشان نیز نامشخص باقی میماند. شخصیتی مثل دهیار و دکتر تنها با چند ارجاع کوچک به گذشتشان برای مخاطب معرفی میشود و سرنوشت آدمهایی مثل سروان و دیگر روستاییان نیز به حال خود رها میشود.
چگونه بازیهای درخشان را داوران ندیدهاند؟!
بی همه چیز صحنههای شلوغ بسیاری دارد و قرایی توانسته در این صحنههای شلوغ بهترین بازی را از بازیگرانش بگیرد. باران کوثری، بهترین نقشآفرینی خود در چند سال اخیر را انجام داده و مخاطب را از همان آغاز فیلم مجذوب خود میکند؛ اما مشخص نیست که چرا داوران جشنواره ۳۹ چشم خود را روی توانایی او بستهاند و خبری از نامزد شدن کوثری در بخش بهترین بازیگر مکمل نیست.
از طرفی پرویز پرستویی نیز که در چند سال گذشته نقش استخوانداری در سینما ایفا نکرده بود، یک بازگشت با شکوه به روزهای اوج دارد. این نمایش دقیقاً همان چیزی است که از پرستویی انتظار میرود، او مثل همیشه با آن صورت مصمم و لحن استوار به درستی به عنوان امیرخان مردمان ده انتخاب شده و حرفش را با حرکاتش میزند. پرستویی یکی از شانسهای اصلی دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد است.
دیگر بازیگر درخشان فیلم، هدیه تهرانی همیشه درخشان است. خانم سوپراستار با آن نگاه سرد و گیرای همیشگی و با آن اکتهای خشک مخصوص خودش بدون اینکه هیچ کار خارقالعادهای انجام دهد، درخشان است. هدیه تهرانی خودش است و بسیار به اندازه ایفا نقش میکند؛ اما مثل اینکه زمان پخش بی همه چیز داوران سکانسهای بازی تهرانی و کوثری ندیدهاند و خبری از نامزدی برای بهترین بازیگر زن برای این ستاره نیست!
در کنار این سه بازیگر، سه نقش فرعی کلیدی مرد که پدرام شریفی، بابک کریمی و هادی حجازیفر آن را ایفا میکنند نیز خوب و در حد و اندازه دیگر بازیگران است. پدرام شریفی یکی از کاندیدهای بهترین بازیگر نقش مکمل مرد است.
منتقدان چه گفتند؟
اکثر منتقدان درباره این اثر نظرات مثبتی داشتند، مسعود فراستی تنها اظهار نظر مثبتش برای بی همه چیز بود و گفت: " به پرویز پرستویی برای این بازی باید گفت آفرین، هادی حجازی فر خیلی خوب بود، باران کوثری و هدیه تهرانی عالی بودند، به نظر من «بی همه چیز» در جشنواره یک واقعه است."
همچنین عباس مدحجی نوشت: " «بی همه چیز» روایتی مستقیم دارد که در خط مستقیم، خُرده پیرنگها هم به استحکام قصه کمک کرده اما فیلم بیشتر از فرم لطمه خورده تا محتوا. شخصیتهای جانبی خوب قوام نیامدهاند و سرنوشت و انگیزههایشان نامعلوم میماند. تناقضهای نشان داده شده در شخصیت و عمل برخی شخصیتها به راحتی توی ذوق مخاطب حساس میزند و کم کم مخاطب هوشیار را به انتقاد کردن وادار میکند".
آنتونیا شرکا هم گفته است: " «بی همه چیز» فیلم دیدنی و ارزشمندی است، با کارگردانی عالی (خصوصاً در صحنههای شلوغ و پر جمعیت)، بازیهایی که قطعاً نقطه درخشانی در کارنامه بازیگری خالقانشان هستند و طراحی صحنه و چهره پردازیای که از ابتدا بنای خلق صحنهها و شخصیتهایی با شکوه و درامی بزرگ را میگذارند."
فریبا اشوئی نیز نوشت: " «بیهمه چیز» فیلمی جذاب و قصهگو، متعلق به سینمای کلاسیک است. فیلمی است که همه عناصرش باهم در توازن و بالانس هستند. قاببندیهای بدون نقص مرتضی هدایی درکنار صحنهآرایی و طراحی لباس خوب فیلم، باعث شده که تماشاگر تا انتها در کنار قصه تلخ و تاملبرانگیز آن بماند و از پلان به پلانش لذت ببرد. فیلمنامه خوب با طراحی کلاسیک و جاندار، البته از رموز اصلی موفقیت فیلم است."
نظر شما