به گزارش خبرنگار ایمنا، او را پدرخوانده، امپراتور، اسطوره و حتی خدای انیمیشن هم لقب دادهاند. هایائو میازاکی که هشتاد سال دارد، هنوز معروفترین کارگردان دنیای انیمیشنهای ژاپنی است. او همیشه مورد تأیید منتقدان و محبوب مردم بوده است.
حال که هشت سال از استعفای او از کارگردانی آثار خارقالعاده میگذرد خبری از او منتشر شده که دوباره مشغول ساخت فیلم جدیدی است که احتمالاً تا سه سال دیگر تکمیل میشود. به همین بهانه نگاهی اجمالی به زندگی و آثار پدرخوانده انیمه در سی، چهل سال زندگی حرفهایش میاندازیم.
هایائو میازاکی هنگامی که فقط ۲۲ سال داشت در استودیو توئی به عنوان انیماتور مشغول کار شد. ایسائو تاکاهاتا که در آن زمان در توئی انیمیشن کارگردان به نامی بود استعداد میازاکی را کشف کرد و باعث شد او به مسیری بیاید که امروز او را پدرخوانده انیمه ژاپن بدانند.
انیمه قلعه کاگلیسترو _ ۱۹۷۹
انیمه قلعه کاگلیسترو اولین اثری بود که میازاکی کارگردانی کرد. توشیو سوزوکی که آن وقتها سردبیر مجله انیمیشنی انیماژ بود بعد از دیدن فیلم اولش که شاهکاری در زمینه هنر انیمیشن بود درباره توانمندی میازاکی بیشتر کنجکاو شد و برای مصاحبه به دیدن او رفت. رفت و آمدهای این دو نفر و دوستی سه نفرهشان با تاکاهاتا بعدها باعث شد تا استودیو جیبلی را تأسیس کنند.
با این که انیمه قلعه کاگلیسترو در گیشه خیلی صدا نکرد اما سوزوکی از کیفیت کار بسیار خوشش آمده بود و به طور منظم شروع به پرداختن به آثار میازاکی در مجله انیماژ کرد.
انیمه نائوشکا از دره باد _ ۱۹۸۴
اولین فیلمی که ایده آن از خود میازاکی بود انیمه نائوشکا از دره باد بود. سوزوکی که فکر میکرد این فیلم شاهکار خواهد بود بسیار به میازاکی کمک کرد تا آن را روی پرده سینما ببرد. نائوشکا حتی در همان روز اول اکران هم باعث شد صفهای طولانی جلوی سینما درست بشود. با فروخته شدن میلیونها بلیط انیمه نائوشکا از دره باد به زودی تبدیل به یک شاهکار شد و گیشه را در نوردید.
داستان این فیلم درباره دنیایی سمی و آلوده است که بشر باعث خرابی و نابودی آن تا این حد شده است. انسانها در این بلبشو و جهان مسموم هم هنوز به دنبال نابودی یکدیگر هستند. نائوشکا که شاهزادهای است از دره باد برخلاف همنوعانش بر سر قدرت نمیجنگد.
میازاکی حتی در این اثر که اولین بار بود نویسندگی میکرد هم عقاید و افکارش را گنجانده است. امروز میدانیم که او همیشه دغدغه محیط زیستی دارد، دیدش به آینده جهان منفی است، از جنگ بیزار است و توانایی زنان و مردان را همرده با هم، مستقل و قوی میداند.
از همان آثار اولش هم میشد این جلوتر از جهان آن روزها بودن را در او دید. در قیاس با آثار انیمیشنی آن سالها چه در ژاپن چه خارج از آن هم این موضوع کاملاً مشهود است.
در همان سالها تاکاهاتا، سوزوکی و میازاکی تصمیم گرفتند فیلمهای بیشتری بسازند و استودیو جیبلی را تأسیس کردند. نام جیبلی که به معنی باد داغی است که از صحرا میوزد از علاقه میازاکی به هواپیماهای جنگ جهانی دوم نشأت گرفته است. خیلیها معتقدند او با این نامگذاری بلندپروازی خود را در آینده صنعت انیمیشن ژاپن نشان میداد. او میخواست بادی باشد که این صنعت را نو میکند و مفاهیم جدیدی به آن میافزاید.
انیمه لاپوتا: قلعهای در آسمان _ ۱۹۸۶
لاپوتا قلعهای افسانهای است در آسمان که سالهای زیادی از آخرین باری که دیده شده میگذرد.
ارتش، یک گروه از دزدان، شیتا و پاتزو، دو نوجوان ماجراجو، همگی در پی لاپوتا هستند. لاپوتا پر از گنجهای قدیمی و مردمانی متفاوت از مردم زمین است. شیتا که آخرین بازمانده از مردمان لاپوتا است با سنگی که میراث خانوادگیاش است تنها کسی است که میتواند این جزیره سرگردان را پیدا کند. به همین خاطر مدام در تعقیب و گریز است.
عشق میازاکی به هواپیماها و ساختههای جنگی در این فیلم هم مثل انیمه نائوشکا از دره باد معلوم است. این اثر پر از صحنهها اکشن و خشن است اگرچه در هیچ صحنهای با مرگ شخصیتی مواجه نمیشوید همچنین انیمه لاپوتا، قلعهای در آسمان اولین فیلمی است که توسط استودیو جیبلی ساخته و منتشر شد.
انیمه همسایه من توتورو _ ۱۹۸۸
داستان همسایه من توتورو ده سال بود که در سر میازاکی بود تا بالاخره تصمیم گرفت آن را از دنیای خیال به واقعیت بیاورد. وقتی که سوزوکی طرح کار را برای سرمایهگذاران جیبلی برد در کمال شگفتی با او به شدت مخالفت شد. آنها معتقد بودند هیچ کس مایل نیست انیمیشنی را ببیند که در دوران پس از جنگ به نمایش موجودات عجیب و غریب بپردازد. سوزوکی با تلاش بسیار بالاخره توانست طرح انیمه همسایه من توتورو را به مرحله ساخت برساند.
توتورو بعدها شد نماد اصلی استودیو جیبلی. همچنین فروش وسایل متفاوت با طرح توتورو باعث شد استودیو موفقیت مالی زیادی داشته باشد. انیمه همسایه من توتورو از نگاه عدهای از بزرگان سینما یکی از مهمترین آثار انیمیشنی جهان است.
«من به قدرت داستان اعتقاد دارم. باور دارم قصهها نقش مهمی در شکلگیری شخصیت انسانها ایفا میکنند. آنها میتوانند شنوندگان خود را تهییج و مبهوت کنند و الهامبخش آنها باشند.»
همانطور که خود میازاکی هم معتقد است داستانهای کودکانه او بسیار الهام بخش هستند. او در هر اثرش دنیایی میسازد که پیش از این به ذهن کسی خطور هم نکرده بود. با نقاشیهای شگفتانگیزش به دنیای بچهها رنگ میزند و بزرگسالان را به فکر فرو میبرد.
انیمه سرویس تحویل کیکی _ ۱۹۸۹
هایائو میازاکی بارها درباره این گفته است که از زندگی روزمره خود و واقعیت الهام میگیرد. او فکر میکند خیلی از آثار جدید بخاطر توجه نکردن به حقایق و زندگی انسانها نامأنوس هستند. میازاکی آنقدر مثل گفتههایش عمل میکند که پیش از ساختن انیمه سرویس تحویل کیکی یک روز را در ایستگاهی نشست و زنان را نظاره کرد و دست به تحقیقات میدانی درباره دختران آن روزهای ژاپن زد. همین شد که پس از اکران این فیلم بازخوردهای خوبی از زنان ژاپنی گرفت و چهار برابر آثار پیشین خود فروش داشت.
انیمه سرویس تحویل کیکی درباره دختر جادوگری است که از خانوادهاش جدا میشود و سعی میکند در زندگی مستقل خود موفق عمل کند. کیکی با چالشهای درونی و مشکلات بیرونی زیادی دست و پنجه نرم میکند. او در نهایت ناجی خویش است.
«هر زنی به اندازه یک مرد توانایی قهرمان شدن دارد. شاید زنان به دوست یا حامی نیاز داشته باشند اما به یک ناجی، هرگز.»
میازاکی و تاکاهاتا در این دوره نام استودیو جیبلی را در ذهن مردم اینطور کاشته بودند: انیمیشنهای با کیفیت بالا و داستانگویی فوقالعاده.
انیمه پورکو روسو _ ۱۹۹۲
همه علایق میازاکی در این فیلم جا داده شده بود: هواپیما، ماجراجویی و پرواز.
البته همانطور که انیمه پورکو روسو از استقبال کمتری بهره برد خود میازاکی هم نسبت به آثار دیگرش کمتر به آن توجه دارد. خودش اینطور میگوید: «پورکو روسو برای بچهها نبود ولی من برای بچهها فیلم میسازم.»
علاوه بر این داستان پورکو روسو نسبت به دیگر آثارش بهمریختگی در روایت دارد که از دیگر فیلمها متفاوتش میکند.
پورکو روسو خلبان یک هواپیمای جنگی در ایتالیا است. او از معدود کسانی است که پس از جنگ در مقابل دزدان هوایی مقابله میکند.
انیمه شاهزاده مونونوکه _ ۱۹۹۷
اگرچه پیش از انیمه شاهزاده مونونوکه هایائو میازاکی کارگردان بسیار مشهوری در ژاپن بود ولی این فیلم باعث شد او در سطح جهانی هم معروف بشود و فروش فیلمهایش در خارج از ژاپن هم غوغا کند.
در این زمان ارقام و آمار میگفتند که او موفقترین فیلمساز ژاپنی است.
انیمه شاهزاده مونونوکه دقیقاً جایی بود که میازاکی امضای اصلی خود را پیدا کرده بود. داستانگویی او عجیب و دوست داشتنی بود. شخصیتهای فیلمهایش علیرغم انیمیشنی بودن بسیار واقعی و لمسپذیر بودند. زنانی نقشهای اصلی یا حتی فرعی قصههایش مستقل، باهوش و قدرتمند بودند. در این اثر بار دیگر بر عقایدش اشاره داشت و از تضاد بین پیشرفت انسان و نظم طبیعت سخن میگفت.
انیمه شاهزاده مونونوکه مهر تأییدی بر افکار فمنیستی او بود. تمام کارگران شهر آهن زن هستند و از این که در شهر کار نمیکنند و اینجا آزادی بیشتری دارند راضی هستند. پیش از این هم در انیمه پورکو روسو زنان بودند که هواپیمای او را بازسازی کردند.
یکی از نکات جالب درباره نویسندگی میازاکی این است که او فیلمنامه نمینویسد. از همان ابتدا با طراحی استوریبرد جلو میرود. مرحله تولید فیلم تقریباً یک سال قبل از پایان استوریبرد شروع میشود. به همین خاطر هم کسی حتی خود او هم نمیداند فیلم دقیقاً به چه سمت و سویی خواهد رفت. شاید این عمل برای ساختن انیمیشن زیاد ایده کاربردی یا جالبی نباشد اما او همیشه به همین شیوه عمل میکند و از خصایص فیلمسازی هایائو میازاکی است.
انیمه شهر اشباح _ ۲۰۰۱
معروفترین اثر هایائو میازاکی انیمه شهر اشباح است. او در این فیلم اوج هنر خود را به نمایش میگذارد. به تفصیل میشود درباره این فیلم حرف زد.
انیمه شهر اشباح نه تنها نقدهای مثبت زیادی گرفت بلکه تقریباً جایزهای نبود که نامزد شده باشد و نگرفته باشد. این فیلم اولین و تنها انیمهای است که برنده جایزه اسکار شد. پرفروشترین فیلم تاریخ ژاپن برای بیست سال تمام بود.
میازاکی در این انیمه حتی به این که صدای غذا خوردن واقعی باشد، حرکت آرواره اژدها واقعاً شبیه به یک حیوان باشد و یا اسمها معانی مشابه با شخصیتها داشته باشند هم توجه کرده است.
داستان شهر اشباح به افسانههای متفاوتی اشاره دارد و از آیین شینتو هم بسیار وام گرفته است. دنیای ارواح و جادو که چیهیروی ده ساله در آن گیر میافتد و برای نجات دادن پدر و مادرش با این جهان عجیب و خارقالعاده خو میگیرد. اگر فقط یک اثر باشد که به طور کلی نمایانگر هنر نویسندگی و کارگردانی او است و در تماشای آن ذرهای نباید تردید کرد قطعاً همین فیلم است.
انیمه قلعه متحرک هاول _ ۲۰۰۴
انیمه قلعه متحرک هاول از کتابی به همین نام نوشته دایانا واین جونز اقتباس شده است. عاشقانهای لطیف و دوستداشتنی که در ذهن مخاطبش تا مدتها ماندگار میشود.
«من میدانم که مفهوم به تصویر کشیدن شر و بعد هم نابود کردنش روند غالبی است که در اکثر آثار میبینیم اما فکر میکنم مفهومی نخنما و تکراری است. این که هروقت اتفاق بدی میافتد بتوان شخصی را بخاطرش مقصر دانست و سرزنشش کرد در زندگی واقعی غیرقابلاستفاده است.»
او حتی در آثار ضد جنگش هم دنبال این نیست که جبههبندی کند و خوب و بد را به طور شخصی به کسی نسبت بدهد. شخصیتهای فیلمهایش خاکستری هستند و اگر با چیزی مخالف است ماهیت خود جنگ است.
انیمه پونیو _ ۲۰۰۸
ماهی جادویی کوچکی که از دنیای فانتزی و جادویی خودش پا به دنیای انسانها میگذارد چرا که دوست دارد انسان باشد. این بار این جادو است که به دنیای آدمها میآید.
انیمهای کودکانه درباره دوستی دو کودک بانمک از دو دنیای متفاوت، پونیو و سوتسکه.
سالهای اندکی است که او کمی با تصاویر رایانهای آشتی کرده و مثلاً معتقد است سیجیآی توانایی در حد دست انسان و حتی شاید بیشتر دارد. زمانی که درگیر ساخت انیمه پونیو بود دیگر کمتر کسی با دست به طراحی و تصویرسازی انیمیشن مشغول میشد ولی میازاکی که تصاویر دیجیتال را کمعمق و جعلی میدانست پونیو را به طور کل با دست و به روش سنتی طراحی کرد.
انیمه باد برمیخیزد _ ۲۰۱۳
زمانی که دیگر میازاکی سن هفتاد را رد کرده بود و به طور جدی در فکر بازنشستگی از کارگردانی بود آخرین فیلمش را هم ساخت. انیمه باد برمیخیزد برداشتی آزاد از داستان زندگی جیرو هوریکوشی مهندس طراح هواپیماهای جنگ جهانی دوم است. او حتی در اثر پایانی خود هم دست از سر هواپیماها و اصرارش بر صلح برنداشت.
شخصیت جیرو فقط مدیون خود او و کتابی که از آن اقتباس شده، نیست. پدر میازاکی که در سالهای کودکی او و دوره جنگ یک شرکت هواپیماسازی داشت منبع الهام خوبی برای شکل دادن به شخصیت جیرو هوریکوشی بود.
«اگر کسی از من بپرسد که مهمترین چیز وقتی که اثری خلق میشود چیست، پاسخ من این است که اول باید بدانیم که از چه میخواهیم حرف بزنیم. به عبارت دیگر اثر شما باید محتوا داشته باشد. مردم گاهی این موضوع مهم را نادیده میگیرند و در عوض فکر میکنند این تکنیک است که مهمتر است. مثالهای زیادی از فیلمهایی وجود دارد که درگیر تکنیک هستند اما در محتوا مخاطب را گیج میکنند در حالی که یک اثر با تکنیک ضعیفتر و محتوای قویتر قطعاً بهتر است چون هنوز حرفی برای زدن دارد.»
این دقیقاً حاصل یک عمر ساختن آثار مهم در صنعت انیمیشن است. هایائو میازاکی همیشه و در هر اثرش حرفی برای زدن به تماشاگر دارد. او مخاطب را برای صرفاً سرگرمی پای اثر خود نگه نمیدارد. فیلمهایش را ملزم به داشتن اکشن و شلوغی نمیکند که فقط بیننده را نگه داشته باشد. همیشه چیزی برای ارائه دارد. او حتی به عقیده خودش باعث رشد مخاطبش میشود.
«برای این که باعث رشد مخاطبتان بشوید به انتظاراتش خیانت کنید.»
حتی اگر پیام فیلمهایش شبیه به هم باشد همیشه به شیوه جدید و غیرقابل انتظاری آنها را بیان میکند. او واقعاً لیاقت یدک کشیدن نام پدرخوانده انیمیشن را دارد.
نظر شما