به گزارش خبرنگار ایمنا و براساس یادداشتی از «سولماز حسینیون»، دکترای تخصصی طراحی شهری از دانشگاه ملبورن استرالیا:
طبیعت نه ابزار است، نه وسیله درآمدزایی صرف و نه مکانی برای تفریح که در خدمت انسانها باشد، طبیعت مادر و ماهیت وجودی انسان و همه آفریدهها است. شهرها به عنوان مهمترین محیط زیست، خود یک اکوسیستم هستند این موضوع را متفکران و برنامه ریزان و طراحان در شهرهای پیشرفته به این حقیقت دست یافته به ویژه در دهه اخیر، روشهای مدیریت و برنامه ریزی و طراحی برای شهرهای خود را تغییر دادهاند در حالی که در کشورهای جهان سوم توسعه و پیشرفت تنها در ظاهریترین لایه ابزارها و شعارهای وارداتی ظهور پیدا کرده است.
طبیعت و تمامی مظاهر آن شامل گیاهان، حیوانات، رودخانه و تمامی مظاهر آن در شهرهایی مانند شهرهای ایران برخلاف گذشته فرهنگی این مرز و بوم که مظاهر طبیعی ارج و قرب ویژهای داشتند اکنون اینگونه نیست.
زمانی که نفسهای زندگی در شهرهای ایران به شماره میافتد و بیماریهای بی شماری که هرگز به صورت جدی مطالعه و ارزیابی نمیشوند در میان شهرنشینان ایرانی رایج میشود هرگز دلیل این همه درد و رنج را با قطع ارتباطاتشان با طبیعت نمیدانند فارغ از اینکه در مقام مدیر یا کارشناس یا مردم عادی باشند.
این در حالی است که شهر و طبیعت نه تنها از هم جدا نیستند بلکه نمیتوان اکوسیستم شهری را مجزای از آن بررسی کرد که شهر خود یک اکوسیستم است که انسانها در کنار سایر حیوانات، گیاهان و سایر تجلیهای طبیعت تنها بخشی از یک نظام در هم تنیده است که با تجاوزها و نابودی تمام مظاهر طبیعت به دست شهروندان در حقیقت انسانها به نابودی خود دست زدهاند.
شهرها تنها سه در صد از مساحت کره زمین را اشغال کردهاند، اما هفتاد تا هشتاد درصد مصرف انرژی در جهان و ۶۰ درصد تولید دی اکسید کربن ناشی از وجود شهرها است. نابودی طبیعت و اجزای آن به بهای توسعه شهرها منجر به افت کیفیت محیطی افزایش بی سابقه و روزافزون سوانح و بحرانهای طبیعی و مصنوع و بیماریهای متعدد جسمی و روحی شده است از همین روی بازگشت به طبیعت و تقویت تمامی مظاهر آن در شهرها سرلوحه مدیران، برنامه ریزان و طراحان شهری قرار گرفته است.
افزایش درجه حرارت کره زمین و افزایش میزان کربن فراتر از ظرفیت جذب و بازیابی در چرخههای طبیعی مشکلات زیادی در زمینه تغییرات اقلیمی ایجاد کرده است که به تبع بر بسیاری از بحرانهای طبیعی مانند طوفان، گردباد یا خشکسالیها دامن زده است. ایجاد جزایر گرمایی یا حرارتی ناشی از دستگاههای سرمایشی و گرمایشی جدید یکی از مهمترین ریشههای این معضل رو به رشد است که مستقیماً ناشی از شهرنشینی به شیوههای مدرن و جداییگزینی از طبیعت و مظاهر آن است. در بسیاری فرهنگها و سنتها از جمله کشور ایران انطباق با اقلیم، بخشی جداییناپذیر از معماری و شهرسازی بوده که امروزه علیرغم شعارهای دانشگاهی و همایشی فراوان در عمل شاهد هستیم که ساخت و توسعه شهرها بی توجه به شرایط اقلیمی و زیستی است.
در راستای احیای منابع از دست رفته، دیدگاههای زیادی در گفتمان توسعه بین المللی و محلی شکل گرفته و به تدریج اراده جهانی حتی در کشورهای فقیر و توسعه نیافته بر احیای منابع طبیعی و مظاهر طبیعت قرار گرفت و اقدامات وسیع و گستردهای در راستای بازگرداندن عناصر طبیعی در شهرها انجام شده است. دیدگاههای مطرح شده طیف وسیعی از توسعه پایدار تا شهرهای بیوفیلیک تا اکو شهرها و اکومحلهها را در برگرفته البته این دیدگاهها همواره پایداری در سایر ابعاد اقتصادی اجتماعی و محیطی نیز در بر میگیرد، اما به طور خاص بر ابعاد زیستی و احیا طبیعت در شهرها و محیطهای انسانی تاکید دارند. یکی از مهمترین خاستگاههای این دیدگاهها مانند خود رشته شهرسازی به دلیل افول سلامت انسانها در شهرها و اهمیت تندرستی جسمی و روحی شهروندان و وظیفه بخش عمومی برای تأمین سلامت شهروندان است.
از سوی دیگر دیدگاههای متاخر مانند تاب آوری نیز از جهات مختلف بر احیا عناصر و مظاهر طبیعی در شهرها پیش میرود. در شهرهایی مانند پاریس یا ملبورن علیرغم مساحت گسترده باغها و پارکها اکنون نیز عزمی بر گسترش فضای سبز در جهت ارتقای ظرفیت سازی در راستای تاب آوری به ویژه پس از بحران کرونا جزم کردهاند.
علاوه بر این به ویژه در دهه دو اخیر، احیا رودخانههایی تبدیل شده به کانال یا رودهایی که به زیرزمین منتقل شدهاند، تبدیل بزرگراهها و آزادراهها به سبز راهها و پیاده و دوچرخه راهها، توسعه مزارع درون شهری و باغهای عمودی و روی بام و کمک به احیا گونههای گیاهی و جانوری شهری از جمله اقداماتی هستند که در راستای احیا طبیعت در شهرها انجام گرفتهاند. زیرا تمامی عناصری طبیعی از جمله انسان بخشی از یک اکوسیستم هستند و انسانها نه در رأس این هرم بلکه بخشی از آن هستند متأسفانه در کشورهایی مانند ایران هنوز این مهم ادراک نشده و متأسفانه شاهد نابودی روزافزون این ارزشهای مهم در شهرها هستیم.
امروزه در فرایند برندینگ شهرها، درختان و حیوانات بخش مهمی از هویت شهرها بوده و هستند همچنین مراقبت و حفاظت از آنها وظیفه مهم شهرداریها و مسئولان شهری است، برای مثال گربههای استانبول اکنون به یک شاخص مهم این شهر تبدیل شده و تبلیغات و درآمدزایی زیادی از حضور آنها در شهر نصیب شهر میشود. در واقع میتوان گفت گیاهان و جانوران بخشی از نماد و سمبل معرف و حافظ شهر است.
زمان آن رسیده است که کارشناسان، مدیران و مردم شهرهای ایران نیز مانند سایر شهرهای توسعه یافته خود را بخشی از طبیعت شهرها و نه برتر از اجزا طبیعت بدانند و با تغییر در نگرش خود نه تنها به نجات محیط زندگی خود به عنوان بخشی از کره زمین بلکه به ارتقا کیفیت زندگی خود به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از طبیعت دست یابند.
نظر شما