به گزارش خبرنگار ایمنا، سید مجتبی آقابزرگ علوی یکی از برجستهترین نویسندگان معاصر که وقایع سیاسی و اجتماعی را با داستانهای شیوا روایت کرده است. این نویسنده معاصر آثار بسیار مهم داستانی را در ادبیات ایران خلق کرده و او را همرده صادق هدایت و صادق چوبک، پدران داستاننویسی نوین ایران میدانند. بزرگ علوی در طول حیات خود اتفاقات مهمی را تجربه کرد و همواره در متن رویدادهای سیاسی بود و پدر بزرگ او یعنی حاج سید محمد صراف از نمایندگان مجلس شورای ملی بود.
در آثار او همواره نوآوری به چشم میخورد. نثر روانش باعث شده تا هر فردی با هر سن و سالی بتواند داستانهای کمنظیر این چهره را بخواند. بزرگ علوی با «چمدان شناخته» و «ورقپارههای زندان» مشهور شد و با «چشمهایش» در تاریخ ادبیات معاصر ایران ماندگار شد. در چشمهایش یک زن در محوریت داستان قرار دارد، اتفاقی که در آثار برجسته ادبیات داستانی ایران به سختی یافت میشود. از طرفی بزرگ علوی در چشمهایش به هنرهای تجسمی نیز نیمنگاهی دارد.
به مناسبت زادروز این نویسنده خبرنگار ایمنا با غلامحسین شریفی، استاد ادبیات دانشگاه اصفهان گفتوگویی کرده که به شرح زیر است:
سبک داستان نویسی بزرگ علوی چه بود؟
سبک بزرگ علوی میان رئالیسم و ایدئالیسم در تردد بود، چرا که گاهی او میل به رئالیسم و گاهی میل به ایدئالیسم داشت. اگرچه علوی قلم روان و قشنگی دارد، اما تکلیفش مشخص نیست؛ از آنجایی که از نسل اول داستان نویسان نو است و به دلیل اینکه به مسائل روز جامعه دقت داشته، جایگاه والایی در ادبیات دارد. همچنین بزرگ علوی در رشد ادبیات داستانی نقش مؤثری داشته است.
با توجه به نو بودن سبک داستان نویسی بزرگ علوی چه نقدی بر آثار وارد میشود؟
بزرگ علوی، صادق هدایت، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد یک «گروه ربعه» را تشکیل داده بودند و در این گروه آثار یکدیگر را نقد میکردند. از دو زاویه اندیشه و ساختار میتوان آثار علوی را نقد کرد. او بیشتر تحت تأثیر چپ و مارکسیسم و جزءء افراد اعدامی بود که عفو شامل او شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی در آلمان شرقی زندگی میکرد همچنین رگههای اندیشه مارکسیستی او در آثارش نمایان است.
اگرچه بعد از طی فراز و نشیب بسیار، بزرگ علوی از افکار خود بازگشت و در وصیت نامه خود نوشت: «سید بزرگ علوی را در قبرستان مسلمانان به خاک بسپارید». در آن زمان طبیعی بود که نظر او تغییر کند، چرا که طبل مارکسیسم از عرش بر فرش افتاده بود، البته شجاعت او که از نظر خود برگشت قابل تحسین است. از آنجایی که علوی جزءء اولین داستان نویسان نو است آثار او پختگی داستانهای امروز را ندارد. با اینکه آثار علوی نثر ثقیلی ندارد اما نثر روان که انتظار میرود را هم ندارد؛ با این حال جزءء داستان نویسان خوب و فعال دوران معاصر است.
شخصیت «استاد ماکان» رمان چشمهایش شبیه کمالالملک یا شبیه یک شخصیت سیاسی است؟
کمالالملک هم خود یک شخصیت سیاسی به حساب میآمد و جزء نیروهای انقلابی و ضد استبداد بود منتها داستان، مانند شعر است و شعر در نهایت میتواند مصداق داشته باشد و حتی اگر شاعر و نویسنده به طور واضح بگویند این شعر و داستان برای چه کسی نوشته شده مخاطب حق دارد این شعر یا داستان را درباره کسی دیگر بداند.
منتقدین نوگرای اروپایی معتقدند که نویسنده زمانی که اثر خود را نوشت دیگر از صحنه خارج میشود و نوشته مستقل میشود و اگر مخاطب بداند مصداق این رمان چه کسی است، برداشت و تفسیر او آزاد است. در رمان «چشمهایش» چه قهرمان داستان کمالالملک یا کسی دیگر باشد، حسی که از خواندن آن در ما ایجاد میشود اهمیت دارد.
ارتباط هنر و ادبیات در داستان نویسی معاصر چگونه است و این ارتباط در «چشمهایش» چگونه نمایان میشود؟
هنر و ادبیات در ذات، یکی هستند اما جلوههای متفاوتی دارند مانند غروب و طلوع خورشید که در کسری از ثانیه جلوه متفاوتی دارد، اما منشأ همه این زیبایی نور خورشید است. هنر نیز جلوههای مختلفی مانند نقاشی، شعر، نوشتن و نگارگری دارد و از طرفی نگارگری و ادبیات رابطه مستقیمی دارد؛ زیرا ادبیات و شعر یعنی نگارگری که با کلمات خلق میشود و شاعری که شعر میسراید در حقیقت نقاشی میکشد، اما نگارگری هنرهای تجسمی با حس بصری قابل مشاهده است و ادبیات با حس دیگری درک میشود. ارتباط نقاشی و ادبیات یک رابطه ابدی و ازلی است و غیر قابل انفکاک از یکدیگرند و در رمان چشمهایش علوی این جلوهگری قابل لمس است.
جای رشد رمانهای ادبی با موضوع هنر و شخصیتهای ادبی چقدر است؟
متأسفانه به رمانهایی با موضوع هنر و یا شخصیتهای هنری پرداخته نشده و در داستان نویسی از این دست آثار میتوانیم رمانهای متعددی داشته باشیم. در اروپا در این مسائل به طور مستقیم به زندگی هنرمندانی مانند میکلآنژ پرداختند، همچنین داستانهایی با محور هنرمندان است. از آنجایی که در فرهنگ ما این مسائل عمیق نیست و تاریخ زیادی ندارد از این حیث غنی نیستیم.
رنگ در آثار بزرگ علوی نمایانگر چه مفاهیمی است؟
در زمینه رنگ نیز علوی شناور است و نمیتوانست یا نمیخواست که در یک خط حرکت کند و یک موضوع را نمیتوان در آثار او دنبال کرد، اما رنگهای شاد را که پیامآور شادی است را بیشتر در آثار علوی میتوان مشاهده کرد.
نظر شما