فردوسی، خداوندگار حماسه و خرد

تاریخ پر فراز و نشیب ایران محشون از حوادث و رویدادهایی است که هر یک در نوع خود کم‌نظیر و عبرت‌آموز است؛ اما رویدادهای سرنوشت‌ساز را مردان و زنان بزرگی خلق می‌کنند که یاد و نامشان بر تارک آسمان ایران‌زمین می‌درخشد.

به گزارش خبرنگار ایمنا، یورش اعراب به خاک ایران، از مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین ادوار تاریخ و فرهنگ ایران است که همه ابعاد زندگی ایرانیان را تحت تأثیر قرار داد و بنیان اندیشه، اصول فرهنگ، سلوک سیاسی و حتی مشی تعلیم مردمان ایران زمین را نیز در قرون و اعصار متمادی دگرگون کرد.

هر چند یورش اعراب به خاک ایران از طلیعه فروپاشی دودمان ساسانیان تا درخشش نخستین انوار استقلال، قریب دو قرون به طول انجامید، اما سرانجام سیمرغ ایرانیان از سر از خاکستر استقلال برآورد و شاه‌بال خود را بر سراسر سرزمین پارس افکند؛ البته قریب ۹۰۰ سال طول کشید تا با روی کار آمدن صفویان مرزهای ایران دوباره به پیش از یورش اعراب باز گردد و ایران مرکزیت سیاسی خود را بازیابد.

اما در طول همه این قرون ازمنه تهدید بزرگی بر تمدن و فرهنگ ایرانی سایه افکنده بود و آن چیزی نبود جز، احتمال فراموش شدن هویت ایرانی. اما فره ایزدی و لطف ایزد همواره در بوران حوادث همراه ایرانیان بوده و هویت و فرهنگ آنان را از گزند خصم در امان داشته است؛ در این برهه حساس تاریخی نیز لطف خداوندی از آستین یکی از دهاقین طوس بیرون آمد و پیشینه کهن ایرانی در قالب دُرّان شاهوار سخن بر قلم ابوالقاسم فردوسی جاری شد. فردوسی شاهنامه را سرود و اثر معظم او جان‌مایه تمدن ایرانی در قرون پس از وی شد. به تصریح مرحوم محمدتقی بهار در کتاب تاریخ تطور نظم فارسی، فردوسی زبان ایرانی را حفظ کرد؛ این ادیب و تاریخ پژوه برجسته کشورمان در جای دیگری می‌گوید: «شاهنامه فردوسی به طبع و ذوق من در فارسی و لغت و تاریخ ایران کمک بی‌نظیری کرد که هیچ وقت فواید آن را از خاطرم نمی‌توانم برد».

فردوسی از طبقه دهاقین طوس بود، این طبقه اجتماعی علاقه وافری به حفظ میراث گذشتگان داشتند و داستان‌های حماسی ایرانیان را نسل به نسل منتقل می‌کردند و فردوسی الحق نماینده شایسته‌ای برای این طبقه بود. حکیم طوس شاهنامه منثور دقیقی طوسی را دستمایه خود قرار داد و قریب ۳۰ تا ۳۵ سال از بهترین ایام عمر خود را صرف گردآوری و تنظیم و تدوین شاهنامه کرد.

در اندیشه فردوسی تقابل خیر و شر همواره وجود دارد و آدمی مخیر است بین برگزیدن راه نیکان یا بدان و او همگان را به راه نیک فرا می‌خواند. در میتولوژی شاهنامه که قریب پنج هزار بیت را شامل می‌شود، دیدگاه ایرانیان اساطیری درباره این پرسش که «اساسا بشر چرا جهان خرم مینوی را ترک کرد و به جهان سراسر محنت خاکی قدم گذاشت؟» فردوسی دلیل این مسئله را برچیده شدن بساط خیر و نیکی و تبعیت انسان‌ها از بدی می‌داند.

تاریخ نگاری ایرانی نیز بخش مهمی از کار فردوسی در شاهنامه است که قریب ۱۷ هزار بیت از ابیات این اثر معظم را شامل می‌شود. درباره سرگذشت ساسانیان ماخذی به زبان‌های یونانی و لاتینی و ارمنی و سریانی و پهلوی و عربی و فارسی وجود دارد، اما مطالب شاهنامه حتی با وجود درآمیختگی با افسانه‌ها و شرح و بسط‌های شاعرانه _ که آن هم از هنر حکیم طوس است_ باز از نظر مقدار بر مطالب آثار دیگر برتر است. در بخش داستانی و نیمه تاریخی شاهنامه اما مطالب تاریخی درباره اشکانیان بسیار اندک است؛ شاید بتوان اینگونه ادعا کرد که شاهنامه از منوچهر تا دارا فقط مقدار ناچیزی تاریخ هخامنشی و روایات اوستایی را شامل می‌شود و بیش از ۸۰ درصد آن تاریخ و ادبیات پارتی است.

به هر روی شاهنامه مانند هر اثر دیگر ممکن است معایبی داشته باشد، اما مزایای آن فزون از شمار است. این اثر سند هویت ایرانیان و یادمان گذشته پرافتخار آنان است که حکیم طوس عمر پربار و سرمایه مادی خود را بر سر تهیه آن گذاشت. فردوسی میراث‌دار امینی بود که حافظه تاریخی ایران را پاسداشت و به نسل‌های بعد سپرد.

یادداشت از: عباس صادقی، خبرگزاری ایمنا

کد خبر 469466

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.