۲۶ بهمن ۱۳۹۹ - ۰۷:۳۰
خشونت علیه مردان با طعم تحقیر

جامعه ایران به واسطه تسلط فرهنگ مردسالارانه، مصادیق متعددی از خشونت علیه زنان را در خود جای داده است، اما آنچه کم‌تر مورد توجه قرار گرفته، خشونت علیه مردان است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، اگر بخواهیم با معیارهای مورد علاقه خود و ادعاهایی از پیش تعیین شده به سراغ مسائل اجتماعی برویم، قطعاً می‌توانیم به راحتی آمارها و شواهدی نیز برای اثبات ادعاهای خود پیدا کنیم، اما مطمئناً در عمل هیچ کمکی به بهتر شدن اوضاع موجود نخواهد کرد. اجازه بدهید که دو ادعای جهت دار و از پیش تعیین شده را در زیر بررسی کنیم:

ادعای اول: ازدواج‌های سنتی و شرایط دشوار آن‌ها در ایران و همچنین قوانین موجود باعث شده که خشونت فیزیکی علیه زنان افزایش پیدا کند.

قطعاً خشونت‌های فیزیکی علیه زنان در ایران بسیار نگران کننده است، اما اگر نگاهی به آمار خشونت علیه زنان در کشورهای دیگر مثل کشورهای همسایه مانند ترکیه بیندازیم، می‌بینیم که وضعیتی مشابه و یا حتی نگران‌کننده‌تری از کشور ما دارند؛ از طرفی آمارها نشان می‌دهد که در ازدواج‌های مدرن، خشونت بسیار بیشتر از ازدواج‌های سنتی رواج پیدا کرده و همچنین آمارهای طلاق نیز در ازدواج‌های امروزی بسیار بیشتر از ازدواج‌هایی است که در گذشته و به روش سنتی صورت گرفته‌اند. به نظر می‌رسد این آمارها، در طرح این ادعا نادیده گرفته می‌شود تا خواننده را به نتیجه مطلوب و از پیش تعیین شده قانع کنند.

ادعای دوم: مناسبات جامعه مردسالار ایران باعث شده است که آمار خشونت‌های کلامی علیه زنان بسیار افزایش پیدا کند و زنان بیشترین قربانی خشونت‌های کلامی باشند.

باز هم با ترکیبی از ادعاها و تحلیل‌های از پیش تعیین شده روبه‌رو می‌شویم که در ظاهر هیچ مشکل و نقصی ندارد، اما در بررسی‌های بیشتر یک مشکل نمایان می‌شود، ابتدا این فرضیات تصور شده و سپس به واقعیت تحمیل می‌شود، در حالی که آمارها چیز دیگری می‌گویند و بر خلاف این ادعا، "مردان" بیشترین قربانیان خشونت‌های کلامی هستند.

مطمئناً در کشور ما آمارهای دقیقی در مورد خشونت وجود ندارد. جدا از اینکه خشونت امری پنهان و آمارگیری ها در مورد آن بسیار دشوار است، اما متأسفانه به نظر می‌رسد اراده و تلاش اندکی برای رفع این مشکل اجتماعی وجود دارد. در مواردی هم که تلاش شده مورد بررسی قرار گیرد، تنها به خشونت علیه زنان توجه شده و انواع آن مورد بررسی قرار گرفته است.

کمتر آماری به خشونت علیه مردان توجه داشته که این خود نشان‌گر جهت‌گیری بیش از اندازه در پیش‌فرض‌ها و یا رویکرد فعالان است. بر اساس آخرین آماری که در سال ۸۶ در گزارشی در روزنامه آفتاب یزد منتشر شد، مردان بیشترین قربانی خشونت‌های کلامی بودند. در بخشی از این گزارش آمده است که «بر اساس برخی آمارها، ۶۵ درصد زنان کشور مورد خشونت قرار می‌گیرند که از این آمار بیش از ۹۰ درصد به خشونت‌های جسمی باز می‌گردد. در برابر حدود ۶۵ درصد مردان نیز مورد خشونت قرار می‌گیرند که از این میان نیز حدود ۹۰ درصد را خشونت کلامی تشکیل می‌دهد.»

نتایج تحقیقی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه مازندران در سال ۱۳۹۵ که در خبر آنلاین منتشر شد بر روی بیش از ۳۰۰ مرد نیز نشان می‌دهد، خشونت علیه مردان در جامعه ایران مصادیق خاص خود را دارد. بر اساس این تحقیق: «۶۸ درصد مردان خشونت پایین، ۱۷ درصد مردان خشونت متوسط و حدود دو درصد مردان خشونت بالا را از سوی زنان خود تجربه کرده‌اند.»

می‌توان گفت که اساتید جامعه‌شناسی تقریباً بر سر این مساله اتفاق نظر دارند که به همان اندازه که در کشور زنان بیشترین قربانی خشونت‌های فیزیکی هستند، مردان نیز بیشترین قربانی خشونت‌های کلامی محسوب می‌شوند. حتی این بحث هم در جریان است که این دو نوع خشونت، رابطه مستقیمی با هم دارد؛ به این معنا که هرچه خشونت‌های کلامی علیه مردان توسط زنان افزایش یابد، مردان نیز مجبور می‌شوند دست به خشونت‌های فیزیکی بزنند و در ادامه زنان مجبور می‌شوند که آن‌ها را با خشونت‌های کلامی پاسخ دهند.

در آخر باید گفت انواع و اقسام خشونت از معضلات اصلی جامعه ایرانی است. ما با یک بحران ارتباطی حاد روبرو هستیم، چرا که توانایی برقراری رابطه بر پایه «گفت‌وگو» را یاد نگرفته‌ایم، یا از دست داده‌ایم و طبیعتاً خشونت جای خودش را به گفت‌وگو داده است.

اگر بخواهیم این بحث را بیشتر از این باز کنیم، باید به مسائل بسیار دیگری بپردازیم که در این یادداشت نمی‌گنجند، اما صرفاً در حد طرح بحث به این فکر کنیم که خشونت ابداً مرد و زن نمی‌شناسد و به هیچیک محدود نمی‌شود. به روابط کاری، رئیس و مرئوس، کارگر و کارفرما، مالک و مستأجر، همسایه‌ها و حتی احزاب و گروه‌های سیاسی و اندیشمندان و نخبگان و روشنفکران هم فکر کنید و ببینید که اختلاف نظرهای اجتماعی ما هیچ زمانی حل نشده و نخواهد شد و تنها به صورت معمول به منازعاتی ختم می‌شود که یک طرف برنده و طرف دیگر بازنده است.

یادداشت از: کیوان محمدی - خبرنگار ایمنا

کد خبر 469371

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.