به گزارش خبرنگار ایمنا، هفدهم دی ماه ۴۶ روزی بود که ایران در سوگ درگذشت پهلوانی جهانی نشست و نه تنها یک قهرمان بلکه یک پهلوان بی بدیل را از دست داد. او با کشتی شروع کرد و با انسانیت، شرافت، مرام و مردانگی ادامه داد، در خط پایان در عین ناباوری جسدش را در هتل آتلانتیک تهران پیدا کردند و هنوز که هنوز است پس از گذشت حدود نیم قرن از پایان زندگی او، علت مرگ وی به شکل یک راز مرموز باقی مانده است.
تختی در ۵ شهریور ۱۳۰۹ در خانی آباد تهران به دنیا آمد و از بچههای جنوب شهر محسوب میشود. درس آنچنان که باید نتوانست او را مجذوب کند و پس از ترک تحصیل کار و ورزش را انتخاب کرد و در بیست سالگی اولین مقام کشوری خود را کسب کرد.
همدست مردم بود و سر دست مردم رفت!
در عرصه ورزش کشور امروز بیش از ورزشکار به چنین پهلوانانی نیاز داریم تا در این شرایط و اوضاع کشور از مناظر مختلف، کمک حال مردم باشند. غلامرضا تختی همیشه خود را در بین مردم میدانست و کمک کردن یکی از ارزشهای والای زندگی او بود. از آقا تختی نقل قولی وجود دارد که گفته است: «زندگی در بین مردم کوچه و بازار درسهایی به من آموخت که معتبرترین دانشگاهها نمیتوانست چنین درسهایی از زندگی به من بدهد. زندگی به من آموخت مردم را دوست بدارم و در حد توان به آنها کمک کنم.»
پهلوان تختی شاید آنچنان مال و اموالی نداشت که به تنهایی کارهای بزرگی انجام بدهد اما او شگفتی خلق کرد. در آن زمان آقا تختی کیسه به دست گرفت و میان مردم رفت و برای افراد زلزله زده پول جمع آوری کرد. آری او آن زمان به خوبی دست در دست مردم داشت و زمان جبران، در تشییع جنازه تختی سیل عظیمی از مردم پیکر او را سر دست گرفتند تا قدرشناسی خود را نسبت به وی اثبات کنند.
جهان پس از جهان پهلوان
تختی جزء قهرمانان و پهلوانانی است که خیلی زود خاموش شد. او سمبل تاریخ ماست و سالهای سال باید از منش و رفتار او درس بگیریم. دو روز پیش از پیدا شدن جسد او، وصیت نامهای در یک دفترخانه ثبت کرده بود و سرپرستی فرزند ۴ ماهه خود را به کاظم حسینی سپرده بود و به نظر میرسید بسیار راحت از این دنیا رفته است، اما حیف و صد حیف که خورشید زندگی آقا تختی خیلی زود غروب کرد.
نظر شما