به گزارش خبرنگار ایمنا، همواره باشگاههای صنعتی را به عنوان نمادی از باشگاهداران متمول در ایران میشناسند. سالها است بزرگترین کارخانههای کشور کوشیدهاند تا سهمی در ورزش داشته تا به گفته خودشان مسئولیت اجتماعی و به باور بسیاری، برند صنعتیشان را از طریق عامه پسند بودن ورزش و به ویژه فوتبال قدرتمندتر از قبل کنند. از دو غول صنعتی اصفهان گرفته که جز قطبهای جدید فوتبال ایران شده و دهه هشتاد آوردگاه یکهتازیشان شده بود تا فولاد خوزستان و خودروسازان تهرانی که نتایج خوب چندان مستمری ندارند، هیچ گاه عرصه باشگاهداری را خالی نکردهاند.
با وجود این همواره حواشی و ادعاهای فراوانی پیرامون چنین باشگاههایی وجود دارد. خرج و مخارجهای بی حساب و کتاب و بودجههایی که سر و ته ندارد، گوشهای از اتهاماتی است که متهمان ردیف اولش همواره باشگاههای صنعتی بودهاند. حتی در برخی موارد مدیران دیگر باشگاههای دولتی معمولاً برای آنکه نشان بدهند موفقیت مدیران صنعتی کار دشواری نبوده است از کلید واژه "مدیریت هزینه" استفاده میکنند تا به این ترتیب با کنایه به همه بگویند عملاً در باشگاههای صنعتی خبری از درآمدزایی نیست و صرفاً بودجه حاضر و آمادهای وجود دارد که تنها برای مصرفش برنامهریزی میشود.
شاید اوج روزهایی که صحبت از پولدار بودن صنعتیها برابر سایر باشگاههای دولتی به گوش میرسید، به اواخر دهه هشتاد و سالهایی باز گردد که سپاهان با بستن تیمی کهکشانی هر چه ستاره در لیگ بود را دستچین کرد تا سه قهرمانی پشت سر هم را در فولادشهر جشن بگیرد و کمی آن طرفتر، همشهری اش یعنی ذوب آهن رویاهایش را فراتر از ایران برد و تنها یک گام تا ایستادن بر بام آسیا فاصله داشت.
با این حال مصاحبه اخیر سارا فلاحی، نایب رئیس فراکسیون ورزش مجلس شورای اسلامی نشان میدهند چنین باوری همچنان از بین نرفته است و این بار بهارستاننشینان قصد ورود به این ماجرا را دارند. فلاحی که در بخشی از صحبتهایش ناهنجاری موجود در این تیمها را سبب پدیده دلالیسم در آنها خوانده است با بیان اینکه ممکن است بررسی مسائل مالی باشگاههای صنعتی با همکاری وزارت صمت به زودی در دستور کار مجلس قرار بگیرد، گفته است: " اینکه تیمهای مربوط به وزارتخانه صمت برخلاف قانون بتوانند از بودجههای دولتی استفاده کنند، تضادهایی را به وجود میآورد که مجلس با توجه به ابزارهای نظارتی که در اختیار دارد باید با ورود به موضوع این تناقض را حل کند. تفاوتهای زیادی بین هزینه کردن و اعتبارات باشگاههای صنعتی با تیمهایی مانند استقلال و پرسپولیس وجود دارد که در آینده و شاید در زمانی نزدیک به این موضوع هم رسیدگی ویژه بشود. "
اما آیا چنین ادعاهایی واقعیت دارد؟ آیا باشگاههای صنعتی برخلاف قانون بودجههای سرسامآوری دریافت میکنند؟ برای یافتن پاسخ این دست سوالها، باید پاسخگویی را به اهل فنش سپرد تا بتوان از برآیند صحبتها، نتیجه درستی گرفت.
تا خصوصیسازی کامل باشگاهها، دولت موظف به حمایت از آنها است
اسماعیل حسینزهی، عضو هیئت رئیسه فراکسیون ورزش مجلس شوری اسلامی برخلاف همکارش، معتقد است تا واگذاری باشگاهها به طور کامل انجام نشده، دولت موظف به حمایت از آنها است و باور دارد به دلیل نظارت چندین دستگاه بر باشگاههای صنعتی، تخلف چندانی در این باشگاهها وجود ندارد. او به خبرنگار ایمنا میگوید: "تیمهای صنعتی زیر نظر یک وزارتخانه بوده و چون بالاخره دولتی هستند، دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور روی تأمین اعتبار آنها نظارت دارد. نمیگوییم که تخلفی نمیشود ولی باشگاههای صنعتی برای خودشان هیئت مدیره دارند که برنامه و بودجهای که به باشگاه اختصاص داده میشود را قطعاً بررسی میکنند. واقعیت این است که تخلف آنچنانی نیز انجام نمیشود چرا که زیر نظر کارخانهای هستند که خودش مدیرعامل، هیئت مدیره و مجمع دارد. از طرفی در لایحه بودجهای که دولت تنظیم میکند مشخص است. "
حسینزهی اضافه میکند: درست است که طبق اصل ۴۴ و مصوبه مجلس باشگاهها باید به سمت خصوصی شدن پیش بروند اما تا زمانی که واگذار نشدهاند، دولت موظف است از ورزش حمایت کند. استقلال و پرسپولیس نیز هنوز خصوصی نشدهاند و دولت از آنها حمایت میکند.
بودجه در باشگاههای صنعتی
برای بررسی تغییرات قوانین بودجهای باشگاههای صنعتی باید نگاهی به قوانین اوایل دهه ۸۰ انداخت. جایی که قانون مشخصی برای بودجه صنعتیها نوشته شد تا آنها بتوانند تا یک درصد از درآمد شرکت را به عنوان کمک به ورزش، خرج باشگاههایشان کنند. سال ۸۹ با حضور سعیدلو به عنوان مدیر وقت سازمان تربیت بدنی، این قانون از "تا یک درصد" به "یک درصد" از درآمد تغییر یافت تا حالا آنها موظف به تخصیص یک درصد از درآمد که سهم بزرگی به حساب میآمد، برای ورزش باشند؛ اتفاقی که سالهای درخشان سپاهان در لیگ برتر و ذوب آهن در آسیا را رقم زد.
روزهای خوب البته چندان دوام نیاورد و چند سال بعد با اجرایی شدن برنامه پنجم توسعه، همه چیز تغییر کرد. تبصره بند ((ب)) ماده ۱۳ برنامه پنجم توسعه کشور، به صراحت دولت را از پرداخت هر گونه وجه از بودجه کل کشور و به هر شکلی به ورزش حرفهای منع کرده است. موضوعی که دو نماینده مجلس مطابق آنچه در بالا است، مدعی اجرا نشدن هستند، اما مجتبی فریدونی، عضو سابق هیئت مدیره ذوبآهن مسیر تأمین بودجه باشگاههای صنعتی را برای خبرنگار ایمنا اینگونه شرح میدهد: سهام باشگاههای صنعتی مثل فولاد مبارکه، ذوبآهن و فولاد خوزستان به نحوی واگذار شده است و امروز تیم دولتی زیر نظر وزارت صنعت و معدن نداریم. شاید بتوانیم بگوییم دولتیترین تیم ایران، فولاد مبارکه سپاهان است چرا که ۲۰ درصد از آن در اختیار ایمیدرو و ۳۰ درصدش سهام عدالت است که در مجموع ۵۰ درصد آن به طور غیرمستقیم توسط دولت اداره میشود.
وی میافزاید: درست است که سهام عدالت در اختیار شرکتهای سرمایهگذاری استانی بوده و به هر حال به گونهای دست مردم است اما تا زمانی که شرایطی فراهم نشده تا مردم بتوانند در مجمع شرکت کرده و رأی بدهند، به نحوی دولت آن را اداره کرده و دولت نیز به نمایندگی از خودش تولیت سهام عدالت را در اختیار ایمیدرو قرار داده است. به هر حال ۳۰ درصد سهام عدالت مال مردم بوده و نمیتوان گفت در اختیار دولت است بلکه دولت آن را مدیریت میکند. در سایر تیمها نیز این طور نیست که دولت ۲۰ درصد از سهام را نگه داشته باشد و همه آن واگذار شده و در نتیجه، امروز تیم صنعتی دولتی به آن صورت نداریم.
عضو سابق هیئت مدیره ذوبآهن در خصوص راههای اختصاص بودجه به باشگاه صنعتی، اظهار میکند: وقتی سهام باشگاهی واگذار شده تابع قوانین و مجمع که بالاترین رکن هر مجموعهای است بوده و مجمع بودجه آن را مشخص میکند. این بودجه میتواند به چند شکل باشد. ممکن است کمک بلاعوض باشد که باید پیش از آنکه پولی پرداخت و در مجمع تصویب شده باشد اختصاص یابد. در برخی موارد نیز چون بالاخره این باشگاهها شرکت زیرمجموعه آن واحد صنعتی محسوب شده، بودجهای را دریافت میکنند که اگر چه همانند کمک بلاعوض مصوب مجمع است، اما شفافیت قبلی را ندارد. گاهی نیز بودجه در غالب اسپانسرینگ و تبلیغات بوده و شرکت مادر یا مجمع با اسپانسری به توافق میرسد تا آرمش روی پیراهن باشگاه درج شود.
وی البته تنها منبع تأمین منبع مالی را خلاصه به بودجه تصویب شده پیش از فصل نمیداند. بودجهای که به گفته فریدونی، ابتدا توسط کارخانه پیشنهاد شده و معمولاً در مجمع از آن کاسته میشود. او تصریح میکند: برای مثال با بودجه ۲۵ میلیاردی که دو فصل قبل برای ذوب آهن تعیین شد مشخص بود نمیتوان با آن باشگاه را اداره کرد و از جاهایی مانند پویش بازرگان پولهایی تزریق میشد.
دلالیسم و نبود شفافیت مالی
یکی دیگر از اتهاماتی که به باشگاههای صنعتی وارد شده، وجود پدیده دلالیسم و نبود شفافیت مالی در آنها است. موضوعی که البته رد یا تأیید آن به این سادگیها نیست و از طرفی تنها به باشگاههای صنعتی خلاصه نمیشود. فریدونی در این باره میگوید:"مگر فقط همین یک جا دلالیسم است؟ شما بروید و ببینید در وزارت صنعت و جاهای دیگر امضاهای طلایی و مجوزدادنهای گمرک و بسیاری موارد دیگر وجود دارد. اگر راست میگوئید و میتوانید بروید آنجا را درست کنید که خودتان هم میدانید نمیتوانید. سرآمد این نمایندگان مجلس در پیگیری مسائل ورزش، قاضی زاده هاشمی بوده که دو سال است پشت تلویزیون آمده و میگوید اینجا خلاف شده و فلان کار را میکنیم، اما کسی به حرفش گوش نداده و خودش نیز عملاً کاری نمیکند. "
وی با بیان اینکه دلالیسم امری نیست که بتوان به راحتی آن را کشف کرد، خاطرنشان میکند: " همه کسانی که در باشگاهها دلالی میکنند، به شیوهای عمل میکنند که قابل کشف نیست. به خصوص در شرایطی که بازرسها و حساب دارهایمان سواد یا تجربه کافی را ندارند. کشف دلالیسم راحت نبوده و اینطور نیست که بگوییم ورود میکنیم. خیلیها در دلالیها دیگر مانند خودرو ورود کردند اما کدام به نتیجه رسید؟ "
سعید آذری، مدیرعامل فولاد خوزستان که تجربه سالها حضور در عرصه مدیریت باشگاههای صنعتی را دارد نیز نبود شفافیت مالی در این باشگاهها را به شدت تکذیب میکند. او علاوه بر اینکه از ورود مجلس به مسائل باشگاههای صنعتی استقبال میکند، به خبرنگار ایمنا میگوید: صورتهای مالی باشگاههای صنعتی به طور مداوم هر سه ماه یک بار تحت حسابرسیهای داخلی ادواری، بوده و نهایتاً در پایان هر دوره مالی تا زمانی که حسابرس رسمی باشگاه که از طرف کارفرما و یا شرکت مادر مثل ذوب آهن، فولاد مبارکه، پیکان و سایپا مشخص میشود، اگر صورتهایمالی را در مجمع باشگاه به تصویب نرسانده و واخواهی و بندهایش تعیین نشود، صورتهای مالی بسته نخواهد شد. بنابراین این حرف گمانهزنی است.
مدیرعامل سابق ذوبآهن همچنین به بازرسیهای انجام شده توسط سازمان بازرسی کل کشور از باشگاههای صنعتی در دو سال اخیر اشاره کرده و از نمایندگان مجلس میخواهد تا با مطالعه نتایج آن، به حقایق فراوانی دست یابند. آذری معتقد است قانون مداری که در باشگاههای صنعتی حاکم است، در بقیه باشگاهها به مراتب کم رنگتر است. وی میگوید: نظاممندی و قاعدهمندی که در باشگاههای صنعتی وجود دارد، خاص خود آنها است و قاعدتاً نظم و سیستم مالی در آنجا حکمفرما است.
آیا صنعتیها نیز به دنبال درآمدزایی از اسپانسرها هستند؟
مهمترین اشکالاتی که همواره به باشگاههای صنعتی گرفته شده، تمایل نداشتن چندان به درآمدزایی است که بسیاری آن را برخواسته از بودجهها و پولهایی میدانند که باشگاههای صنعتی و مدیرانشان به راحتی به آن دسترسی داشته و عملاً نیازی به تأمین اعتبار از دیگر راهها ندیدهاند. موضوعی که باعث شده مدیران دیگر باشگاهها و نهادهای مدیریت ورزش عملکرد مدیران صنعتیها را زیر سوال برده و مدیریتشان را مدیریت هزینه بنامند.
آذری که تاکنون بارها با این نقد روبرو شده، مطرح کردن چنین صحبتهایی را صرفاً حربه برخی مدیران میداند. او با بیان اینکه ریز درآمدهایی که برای ذوبآهن ایجاد کرده مشخص است، تصریح میکند: این دست صحبتها حربههایی است برای توجیه عملکردی یکسری از مدیرانی که در ورزش جایگاه نداشته و یا میخواهند با توجه به این قضیه روی عملکرد ضعیفشان سرپوش بگذارند. باشگاههای صنعتی خودشان درآمدزایی کرده و علاوه بر کانال بودجه که مجمع برایشان تصویب میکند، راههایی درآمدزاییشان نیز مشخص شده و همه اینها در باشگاههای صنعتی حساب و کتاب دارد.
مدیرعامل سابق ذوبآهن حرفهایش را به کنایه به برخی از باشگاهها این گونه ادامه میدهد: جاهایی مدیریت هزینه است که الی ماشاالله پروندههای بینالمللی دارند و بدون توجه به بودجهای که هیئت مدیره و مجمعشان تصویب میکند قرارداد بسته که باشگاه را متعهد به پرداختهای غیر بودجه میکنند.
آذری ناتوانی باشگاههای صنعتی در جذب اسپانسرهای قدرتمند را قبول ندارد و بر این باور است که چون این باشگاهها به صنایع بزرگ ایران متصلاند، در برخی مواقع یافتن اسپانسر برایشان آسانتر است. او البته تمایل حامیان مالی متمول و مشهور به سمت و سوی باشگاههای غیرصنعتی و دولتی را ناشی از مسائلی غیرفوتبالی میداند. آذری در این باره خاطرنشان میکند: دست عزیزان باز است و یکسری اسپانسرها را به سمت یکی دو باشگاه خاص هدایت میکنند، به اسپانسرها میگویند بروید و به این باشگاهها پول بدهید!
باشگاههای صنعتی و خدمات غیرقابل انکار!
اگر کمی عمیقتر به ماجرا بودجه باشگاههای صنعتی نگاه کنیم، به تفاوت بازخوردها و دستاوردهای حاصل آنها و تفاوتش با سایر باشگاههای پی خواهیم برد. آذری حضور نداشتن باشگاههای صنعتی در لیست بدهکاران را از مزایا آنها میداند و دستاورد صنعتیها برای ورزش کشور را این گونه تشریح میکند: بروید و ببینید باشگاههای صنعتی طی سالهای اخیر چند استادیوم و سالن ورزشی در این مملکت ساخته، چقدر تیمهای ملی پایه را تقویت کرده و چند فوتبالیست تربیت کردهاند. اگر در باشگاههای صنعتی هزینه میشود، بازخوردهایش مشخص است و الی ماشاالله در فوتبال برای خودشان پرونده بینالملی درست نکرده بلکه به زیرساختهای فوتبال مملکت کمک کردهاند.
او در ادامه به فعالیت باشگاههای صنعتی در رشتههای گوناگون ورزشی اشاره و اضافه میکند: به نظرم امروز نادیده گرفتن سهم باشگاههای صنعتی از ورزش کشور به ویژه فوتبال، مقداری غیرحرفهای است. به باشگاههایی مثل ذوب آهن، سپاهان، پیکان و سایپا نگاه کنید از این بودجهای که میگیرند چه سهمی را برای کل ورزش کشور هزینه میکنند. اکثر باشگاههای صنعتی فوتبال کلاب خالی (FC) نبوده و به ورزش کشور سرویس میدهند. اگر باشگاههای صنعتی نباشند چه کسی میخواهد به رشتههایی مثل تکواندو، وزنهبرداری، هندبال، والیبال و بسکتبال سرویس بدهد؟
به گزارش ایمنا، با جمعبندی نکات بالا به راحتی میتوان دریافت که برخورد با باشگاههای صنعتی به عنوان نهادهایی که تنها پول و بودجه مملکت را به تاراج میبرند، کاملاً اشتباه است. منصفانهتر نگاه به نقشی است که صنعتیها لااقل در دو دهه اخیر در ورزش و به ویژه فوتبال ایران ایفا کردهاند. آیا آنها واقعاً مقصد فساد مالی در ورزش ایران هستند؟
چنین صحبتهایی شاید بیشتر حاصل نشستن پای صحبت آنهایی است که دل خوشی از نتیجهگیری و دستاوردهای باشگاههای صنعتی نداشته و یا میخواهند ناکامی خودشان را توجیه کنند. با این حال قسمت عجیبتر ماجرا، شنیدن این حرفها از زبان نمایندگانی است که خودشان چندی پیش بودجه ۱۵۰ میلیاردی سرخابیها را امضا کردهاند. و اکنون از تخلف آشکار تخصیص بودجه گذشته و دغدغه فساد زدایی این روزهایشان را روی نوار صنعتیها کوک کردهاند و برخی تیمهای رنگی را ملاحظه نمیکنند!
گزارش از: سروش فدایی _ خبرنگار سرویس ورزش ایمنا
نظر شما