به گزاشر ایمنا به نقل از از پایگاه اطلاعرسانی ارتش، برابر تصویب «شورای عالی نشانها» در ارتش، به پاس فرماندهی و مدیریت جهادی شهدای والامقام و مفاخر ارتش جمهوری اسلامی ایران در صحنهها و برهههای سرنوشتساز دوران پیروزی انقلاب تا عملیاتهای مختلف دفاع مقدس و ایثار و بذل جان در اعتلای ایران سربلند اسلامی، نشان فداکاری به شهید سرلشکر «مسعود منفرد نیاکی»، شهید سرلشکر «حسن آبشناسان»، مرحوم سرلشکر «محمد سلیمی» و مرحوم سرلشکر «قاسمعلی ظهیرنژاد» مردان بیادعایی که سرسختانه در خط مقدم دفاع از استقلال، تمامیت ارضی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایستادند تعلق گرفت.
روایت شیفتگی و شهادت شهید سرلشکر مسعود منفردنیاکی «پیر میدانهای نبرد»
«این سربازانی که هماکنون در مصاف با دشمن بعثی هستند همگی فرزندان من هستند و وظیفه دارم که در کنار آنها باشم. همراه آنها بجنگم. دشمن را ناکام کنم و پیروزی را برای اسلام و مردم فداکار خود به ارمغان بیاورم.» این جملات که با یک دنیا خلوص ادا شدهاند، کلماتی هستند که شهید سرافراز ارتش اسلام امیر سرلشکر مسعود منفردنیاکی به هنگام درگذشت فرزندش که با آغاز عملیات بیتالمقدس مصادف شده بود و در پاسخ به همسر خود بیان کرده است.
آن شهید با احساس مسئولیت نسبت به وظیفه خطیر خویش و به رغم اندوه سنگین خود و غم جانکاه مرگ دختر جوان و عزیزش و در برابر اصرار اطرافیان از او برای ترک منطقه و حضور در مراسم تشییع و تدفین میافزاید: «آن فرزندم کسانی را دارد که در کنارش باشند ولی من نمیتوانم در این بحبوحه جنگ، فرزندان سرباز خود را تنها بگذارم.»
شهید سرلشکر مسعود منفردنیاکی در سال ۱۳۰۸ در شهرستان «آمل» متولد شد. در سال ۱۳۳۱ وارد دانشکده افسری شد و پس از طی دوره سه ساله دانشکده به درجه ستوان دومی نائل و با انتخاب رسته زرهی به خدمت مشغول شد. او در طول خدمت در سمتهای مختلف فرماندهی در یگانهای رزمی به انجام وظیفه پرداخت.
در سال ۱۳۵۵ به درجه سرهنگی نائل شد. وی در جریان انقلاب شکوهمند اسلامی همچون بدنه مؤمن و خدمتگزار ارتش به دریای بیکران ملت پیوست و پس از پیروزی انقلاب به شکرانه استقرار نظام اسلامی، خود را وقف دفاع از انقلاب نو پای اسلامی کرد. نیاکی به پاس فداکاری و خدمات ارزشمند خود در سال ۱۳۵۹ به سمت فرماندهی لشکر ۸۸ زرهی زاهدان و در سال ۱۳۶۰ به سمت فرمانده لشکر ۹۲ زرهی اهواز منصوب شد و در این مسئولیتها و در همه میدانهای دفاع از میهن اسلامی در برابر دشمنان انجام وظیفه کرد.
حضور مداوم شهید نیاکی در خط مقدم جبهه و مسئولیتشناسی عمیق از ویژگیهای بارزش بود. او با حضور پدرانه در کنار افسران، درجهداران و سربازان به آنها روحیه میداد. کارنامه او در دوران دفاع مقدس مشحون از افتخارات و قهرمانیها است.
وی در مسئولیتهای فرماندهی، در عملیاتهای بزرگ طریقالقدس، فتحالمبین، بیتالمقدس، والفجر مقدماتی، والفجر یک و رمضان حضور داشته و در سمت فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و فرمانده قرارگاه فتح ارتش بارها به قلب دشمن تاخت و شکستهای سنگینی بر پیکر دشمن وارد آورد. این شهید والامقام نقش ویژهای در به اسارت گرفتن هزاران نیروی بعثی داشت و همواره نام او در دل دوستان، امیدواری و در دل دشمنان ترس به همراه داشت.
شهید سرلشکر مسعود منفردنیاکی به واسطه لیاقت و شجاعت وافر خود طی حکمی از سوی شهید سپهبد «صیاد شیرازی» به جانشینی فرمانده نیروی زمینی ارتش در جنوب منصوب شد و در طراحی عملیاتهای بزرگ رزمی در آن منطقه نقش مؤثری ایفا کرد. در سال ۱۳۶۳ با کوله باری از تجربیات گرانبها بهعنوان جانشین اداره عملیات ستاد مشترک ارتش منصوب و آماده ایفای مسئولیتهای سنگین و جدید دیگری شد.
این شهید معظم در تاریخ ۱۳۶۴.۵.۶ به عنوان ناظر آموزش در رزمایش لشگر ۵۸ تکاور ذوالفقار که در شرایط واقعی جنگی اجرا شد شرکت کرد و پس از ۳۳ سال خدمت پرافتخار سربازی، در میدان آموزش و تمرین نظامی به درجه رفیع شهادت نائل شد.
در بخشی از وصیتنامه این شهید والامقام آمده است؛ «… اگر زمانی در حین خدمتم جانم را از دست دادم و قرار شد که ارتش مرا به خاک سپارد، هرکجا برای ارتش ارزان و راحتتر بود دفن کند…»
شهید سرلشکر حسن آبشناسان «شیر صحرا»؛ از قهرمانی در اسکاتلند تا پیروزی در دشت عباس
شهید سرلشکر حسن آبشناسان در سال ۱۳۳۶ به دانشکده افسری راه یافت. وی پس از طی دورههای نظامی به عنوان نیروی زبده تکاور در یگانهای تکاوری ارتش مشغول به فعالیت شد. علاقه و پشتکار او به نظامیگری باعث شد تا در سال ۱۳۵۵ با درجه سرهنگ دومی رئیس کمیته تکاور و استاد تکاوری مرکز پیاده شیراز شود.
با آغاز تجاوز ارتش رژیم بعثی عراق به میهن اسلامی در مناطق عملیاتی حضور یافت و در نخستین روزهای جنگ خود را به قرارگاه مقدم جنوب معرفی کرد و همراه با همرزمان جان بر کف به مقابله با دشمن بعثی پرداخت.
آبشناسان در محورهای مختلف خوزستان، عشایر منطقه دشت عباس و چگری را مسلح کرد و به جوانان آنها آموزشهای لازم نظامی داد. او همراه سایر نیروهای مردمی به جنگ نامنظم در دشت عباس دامن زد.
در اولین روزهای حضور در میدانهای نبرد حق علیه باطل، همراه بسیجیان عشایر که به آنان آموزش نظامی داده بود، با تیمهای ۱۰ نفره به واحدهای ارتش متجاوز حمله کرد و ضمن کشتن ۱۰ نظامی عراقی و انهدام تعدادی از تجهیزات آنها هفت نفر از نیروهای متجاوز را به اسارت در آورد که اولین گروه از اسرای عراقی جنگ تحمیلی به شمار میآیند.
این فرمانده دلاور همچون سایر فرماندهان متعهد در سال ۱۳۶۰ مورد مهری بنی صدر رئیس جمهوری وقت قرار گرفت، تا اینکه پس از فرار بنیصدر از ایران در سال ۱۳۶۲ به فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهدا (ع) در غرب کشور برگزیده شد. آنگاه با همکاری شهید محمد بروجردی و شهید ناصر کاظمی و شهید کاوه به سازماندهی نیروهای مشترک ارتش و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همت گماشت و در کنار سایر دلاور مردان ارتش و سپاه با تلاش شبانهروزی از هرگونه تردد و فعالیت نیروهای ضدانقلاب در کردستان جلوگیری کردند.
با تلاش خستگیناپذیر شهید حسن آبشناسان و شهدای یاد شده و جمعی دیگر از رزمندگان سلحشور اسلام، محور سردشت- پیرانشهر در سال ۱۳۶۲ از لوث وجود عناصر ضدانقلاب پاکسازی و بازگشایی شد. امام خمینی (ره) در پی این پیروزی درخشان پیام تبریک و تشویقی برای فرماندهی قرارگاه حمزه سید الشهدا (ع) و سایر رزمندگان این قرارگاه ارسال فرمودند.
در ۱۳۶۳ بر پایه دستور رسمی قرارگاه رمضان، فراهم نمودن آموزش جنگهای چریکی سپاه پاسداران به شهید آبشناسان واگذار شد. با پذیرفتن این مسؤولیت، شیوههای جنگ چریکی را به نیروهای سپاهی، بسیجی و همرزمان دیگرش آموزش میداد و شاگردان بسیاری در این زمینه پرورش داد که همه آنها در میدان پیکار، سرافرازیهای بسیاری را به ارمغان آوردند.
آن موقع که صدام خیلی شهرها را موشک باران میکرد، شهید حسن آبشناسان نامهای به او نوشت: «اگر صدام حسین ژنرال است و فنون نظامی را خوب میداند و نظریهپرداز جنگی است، پس به راحتی میتواند در دشت عباس با من و دوستان جنگ آورم ملاقات کند و با هر شیوهای که میپسندد، بجنگد؛ نه این که با بمب افکنهای اهدایی شوروی محلههای مسکونی و بیدفاع را بمباران کند و مردم را به خاک و خون بکشد.»
در جواب نامه شهید آبشناسان، صدام، ژنرال قادر عبدالحمید را با گروه ویژهاش به دشت عباس فرستاد تا عبدالحمید به حسن یک جنگ تخصصی را نشان بدهد. سالها قبل در اسکاتلند، حسن، عبدالحمید و گروهش را در مسابقه کوهنوردی ارتشهای منتخب جهان دیده بود. آنجا گروه او اول شد و عراقیها هفتم شدند. حالا در میدان جنگ حقیقی، شهید حسن آبشناسان دوباره مقابل ژنرال قادر عبدالحمید قرار گرفت و بعد از یک درگیری طولانی، لشکرش را شکست داد و خودش را اسیر کرد.
شهید امیر سرلشکر حسن آبشناسان مصداق زیبایی از زاهد شب و شیر روز بود. البته این فرمانده شجاع به دلیل کارهای دلیرانه و نبوغ نظامیاش در میان همرزمان و فرماندهان به «شیر صحرا» مشهور شد.
حسن آبشناسان در هشتم مهرماه ۱۳۶۴، در حالی که فرماندهی لشکر ۲۳ نوهد (نیروی ویژه هوابرد) و قرارگاه شمال غرب ارتش را به عهده داشت، در حین عملیات قادر، در منطقه سرسول کلاشین شمال عراق و در حالی که در خط مقدم و همراه یکی از گردانهای عمل کننده حضور داشت، بر اثر اصابت ترکش خمپاره شربت شیرین شهادت را نوشید.
مهرماه سال ۶۴، چهار روز بعد از عاشورا خبر شهادت حسن آبشناسان از رادیو عراق پخش شد و یگانهای دشمن بعثی از شهادت آن فرمانده رشید به شادی و سرور پرداختند.
مرحوم سرلشکر محمد سلیمی فرمانده سختکوش، ولایی و نامدار
مرحوم سرلشکر محمد سلیمی در سال ۱۳۱۶ در یک خانواده مذهبی در شهر مقدس مشهد به دنیا آمد و در سال ۱۳۳۶ وارد دانشکده افسری شد.
وی بعد از طی دوره فرماندهی و ستاد در سال ۱۳۵۷ در شغل استاد دروس فرماندهی و ستاد جنگهای نامنظم منصوب شد.
سرلشکر سلیمی از تاریخ ۰۳.۰۵.۱۳۵۸ به وزارت دفاع مأمور و در تاریخ ۰۱.۰۳.۱۳۵۹ به سمت دبیر شورای عالی امنیت ملی منصوب شد.
اوایل شروع جنگ تحمیلی، امیر سرلشکر سلیمی در معیت فرماندهی معظم کل قوا (مدظلهالعالی) برای بازدید به جبههها میرفت و از نزدیک اوضاع جبههها را بررسی و دستورات و هماهنگیهای لازم را صادر میکرد. در همان ایام بود که امیر سرلشکر سلیمی در سازماندهی جنگهای نامنظم شهید چمران شرکت میکرد و به عنوان رئیس ستاد جنگهای نامنظم منصوب شد. با حضور وی، سازماندهی و جذب افسران در ستاد جنگهای نامنظم قوت گرفت.
امیر سرلشکر محمد سلیمی در تاریخ ۱۳۶۰.۸.۱۱ به عنوان وزیر دفاع موفق به اخذ رأی اعتماد از مجلس شورای اسلامی شد و در اوج جنگ تحمیلی با درایت و همت مضاعف تا تاریخ ۱۳.۰۸.۱۳۶۳ مسئولیت خطیر وزارت دفاع را بر عهده داشت. سرلشکر سلیمی در شرایط سخت که استکبار جهانی کشور ما را تحریم اقتصادی و نظامی کرده بود وزیر دفاع شد. موفقیتهای عملیاتهای سال ۶۰ تا ۶۲ مرهون مدیریت، تدبیر و بالا بردن تولید کارخانجات دفاعی و تأمین تجهیزات نظامی یگانهای نیروهای مسلح در سرتاسر جبهههای دفاع مقدس بود.
این امیر فقید ارتش اسلام سپس تا سال ۱۳۶۸ و تا اخذ درجه سرتیپی به عنوان مشاور نظامی و بازرس ویژه ریاست جمهوری و رئیس شورای عالی دفاع و در ادامه مشاور نظامی فرماندهی معظم کل قوا انجام وظیفه کرد. وی از سال ۱۳۷۸ به عنوان رئیس گروه مشاورین نظامی فرماندهی معظم کل قوا (مدظلهالعالی) مشغول انجام خدمت شد.
در تاریخ ۱۳۷۹.۳.۱ با اخذ درجه سرلشکری با حکم فرمانده معظم کل قوا امام خامنهای (مدظلهالعالی) به عنوان فرماندهی کل ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب شد و تا تاریخ ۱۰.۱۱.۱۳۹۴ که به رحمت ایزدی پیوست به عنوان مشاور ویژه فرماندهی معظم کل قوا (مدظلهالعالی) صادقانه و مخلصانه خدمت کرد.
مرحوم امیر سرلشکر محمد سلیمی در طول خدمت، در کلیه مسئولیتهایی که بر عهده داشت با سعه صدر و بیش از توان خود و با دلسوزی، وظایف محوله را به نحو مطلوب در راستای تحقق اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران و ولایتفقیه به انجام رساند و ارتباط قوی با سلسله مراتب خود، سازمانها، ارگانها و نهادها داشت. این فرمانده فقید ضمن حساسیت به حفظ بیتالمال و قائل بودن به رعایت شئونات اخلاقی و نظامی، فردی ولایت مدار و دارای دانش و بینش عمیق و ریشهدار دینی بود و به اقامه نمازهای پرشکوه جماعت و اعتلای معنویت در ارتش اهتمام ویژه داشت.
بهرهمندی وی از آیات کلام وحی و روایات ائمه معصومین سلام الله علیهما و دانش بیشائبه این فرمانده فقید موجب شده بود، با تسلط ویژه در فن بیان از قدرت نفوذ کلام بسیار بالا و تأثیرگذاری برخوردار باشد. فرماندهی، مدیریت و پیشبرد اهداف امیر سرلشکر محمد سلیمی در ارتش، جلوهای از «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم» را به تصویر میکشید.
امیر سرلشکر سلیمی در راستای ارتقای توان دفاعی و رزمی ارتش و همچنین تقویت تربیت و آموزش کارکنان اهتمام جدی داشت و در این راه از هیچ کوششی فروگذار نکرد.
در طول فرماندهی سرلشکر سلیمی بر ارتش جمهوری اسلامی ایران، منطقه غرب آسیا با دو اتفاق بزرگ در کشورهای اطراف ایران یعنی حمله آمریکا به کشورهای افغانستان و عراق مواجه بود که امیر سرلشکر سلیمی با درایت و فرماندهی دقیق و مقتدرانه، توانست ارتش را در برابر تهدیدهای احتمالی کاملاً آماده و عملیاتی نگه دارد.
ایده و طرح نبرد نا همتراز و چابکسازی نیروهای مسلح برای اولین بار از سوی امیر سرلشکر سلیمی مطرح و نخستین رزمایش عملیات نا همتراز در دوران فرماندهی وی در ارتش برگزار شد.
ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوره فرماندهی امیر سرلشکر محمد سلیمی نیز در زمینه مردم یاری اقدامات شایان توجهی انجام داد که مصداق بارز آن، امدادرسانی بیشائبه در زلزله بم بود.
حضور مؤثر این فرمانده انقلابی در کنار مردم آسیب دیده بم و براوات و هدایت میدانی ایشان در صحنه بحران بهمنظور گسیل امکانات و تجهیزات و نیروی انسانی و سازماندهی مطلوب یگانهای ارتش برای کمکرسانی به مردم زلزله زده، ضمن التیام بخشیدن به آلام این مردم، اقدامات تأثیرگذاری در پی داشت.
تأسیس هیأت عزاداری دانشجویان دانشگاههای افسری و آموزشگاههای درجهداری ارتش و احیای دورههای مشترک رزم مقدماتی (سال تهیه) با عنوان «ذخیرههای امید» که مورد عنایت فرماندهی معظم کل قوا قرار گرفت نیز از اقدامات مؤثر امیر سرلشکر سلیمی در دوران فرماندهی کل ارتش جمهوری اسلامی ایران، بهشمار میآید.
در بخشی از پیام تسلیت فرماندهی معظم کل قوا امام خامنهای (مدظلهالعالی) به مناسبت درگذشت امیر سرلشکر سلیمی آمده است؛ «… این نظامی متدین و متعهد از جمله معدود یاران ارتشی است که از آغازین هفتههای پیروزی انقلاب، وسیله ارتباط فعال ارتش با دستگاه انقلاب و نظام جمهوری اسلامی و عنصر مؤثر در جذب بدنه متعهد ارتش به خدمات انقلاب بود و در طول دهها سال در مراکز حساس نظامی همچون وزارت دفاع و فرماندهی ارتش و سرپرستی دفتر مشاورت امام در نیروهای مسلح و ریاست ستاد مرکز جنگهای نامنظم در سالهای اول دفاع مقدس، خدمات ارزندهئی به جای آورد…»
مرحوم سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد «سرباز وطن». فرماندهای که امام خامنهای را معلم و مراد خود میدانست
مرحوم امیر سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد سال ۱۳۰۳ در اردبیل متولد شد؛ وی در سال ۱۳۳۰ برای تحصیل به دانشکده افسری راه یافت و به دلیل اعتقادات و مبارزات پیش از انقلاب، در سال ۱۳۵۲ با درجه سرهنگ دومی مجبور به بازنشستگی شد.
سرلشکر ظهیرنژاد پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ بهرغم بازنشستگی، توسط محمدولی قرنی (رئیس وقت ستاد مشترک ارتش) به خدمت در ارتش جمهوری اسلامی ایران دعوت شد و به فرماندهی لشکر ۶۴ ارومیه منصوب گردید. آن روزها، بخشهای جنوبی آذربایجانشرقی، جولانگاه نیروهای ضد انقلاب شده و پادگانهای ارتش هم از دستدرازی این نیروها در امان نمانده بود.
مرحوم ظهیر نژاد با توجه به سابقه خدمت در این لشکر توانست در مدتی کوتاه انضباط و آرامش را به یگان بازگرداند و همینطور نیروهای ارتش را در سازماندهی نیروهای داوطلب و آموزش نیروهای سپاه پاسداران و پشتیبانی همه جانبه از این نهاد انقلابی بهکار گیرد.
با شروع تجاوز رژیم بعث عراق و آغاز جنگ، مسئولیتهای بزرگتری برعهده ظهیرنژاد گذاشته شد و با ارتقا به درجه سرتیپی، به سمت سرپرستی ژاندارمری، فرماندهی نیروی زمینی ارتش و سپس ریاست ستاد مشترک ارتش منصوب و تا پایان جنگ، در خدمت باقی ماند.
متن حکم حضرت امام خمینی (ره) برای انتصاب مرحوم ظهیرنژاد بهعنوان رئیس ستاد مشترک ارتش به این شرح است:
تیمسار سرتیپ قاسم علی ظهیرنژاد- ایّده الله تعالی
نظر به پیروزی ارزشمند اخیر که با نقشه و تدبیر انجام گرفت و از آنجا که خدمات شما در نیروی زمینی مورد تقدیر است، جنابعالی را به ریاست ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران منصوب مینمایم. توفیق شما را در پیشبرد اهداف مقدس اسلام از خداوند متعال خواستارم.
۹ مهرماه ۱۳۶۰. ۲ ذیالحجه الحرام ۱۴۰۱
روح الله الموسوی الخمینی
مرحوم سرلشکر قاسمعلی ظهیرنژاد که برنامههایش با مشورت و دوراندیشی همراه بود در بهار سال ۶۰ با برنامهریزیِ دقیق برای شکستن حصر آبادان، لشکر ۷۷ را با پشتیبانی یگانهای مهندسی و هوانیروز وارد عمل کرد. صدام و کشورهای حامی او هرگز باورشان نمیشد که ممکن است روزی چنین اتفاقی رخ دهد. گمان کرده بودند در سنگرهای بتنی و میادین مین و استحکاماتی که به وجود آورده بودند برای همیشه ایمن خواهند بود. در عملیات درخشان ۰۷.۰۵.۱۳۶۰ شکست حصر آبادان با ۱۸۰۰ اسیر عراقی و حداقل تلفات حاصل شد.
علاقه قلبی او به حضرت امام خمینی رحمت الله علیه و متقابلاً اعتماد و حسن نیت معمار کبیر انقلاب به آن فرمانده شجاع و ولایی موجب شد تا وی از ۱۳۶۳ تا ۱۳۶۵ به عنوان نماینده فرمانده معظم کل قوا در شورای عالی دفاع ملی انجام وظیفه کند و در فاصله سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۸ ریاست گروه مشاوران نظامی فرماندهی معظم کل قوا را برعهده داشته باشد.
مرحوم ظهیرنژاد از بدو پیروزی انقلاب به حضرت امام خامنهای علاقه وافر داشت و ایشان را پدر، معلم و مراد خود میدانست. حضرت آقا نیز که فداکاریها و نبوغ او را در جبههها از نزدیک ملاحظه کرده بودند به او اعتماد کامل و محبت خاص داشتند؛ کمااینکه تا پایان عمر رئیس گروه مشاورین نظامی مقام معظم رهبری بود.
امیر سرلشکر ظهیرنژاد در مقاطع حساسی چون شکستن حصر آبادان و آزادسازی خرمشهر نقش سرنوشتسازی را در جنگ تحمیلی بر عهده داشت. او همیشه و در هر مسئولیتی که بوده، خود را «سرباز وطن» میخواند و به همین دلیل داستان زندگی او هم «سرباز وطن» نام گرفته است. سرانجام امیر سرلشکر ظهیرنژاد در بیست و هفتم آبان ماه ۱۳۷۸ چشم از این جهان فرو بست و به همرزمان شهیدش پیوست.
نشان فداکاری که اعطایی مقام معظم رهبری (مدظلهالعالی) به ارتش جمهوری اسلامی ایران است، نماد ایثار و از خودگذشتگی دانشجویان و دانش آموختگان دانشگاه افسری امام علی (ع) ارتش است که در راه پاسداری از استقلال و تمامیت ارضی کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران مردانه ایستاده و دفاع کردهاند و برابر تصویب «شورای عالی نشانها»، به شهید سرلشکر «مسعود منفرد نیاکی»، شهید سرلشکر «حسن آبشناسان»، مرحوم سرلشکر «محمد سلیمی» و مرحوم سرلشکر «قاسمعلی ظهیرنژاد» تعلق گرفت.
نشان فداکاری، پس از پایان محدودیتهای کرونایی به خانوادههای معظم این مفاخر والامقام ارتش جمهوری اسلامی ایران اعطا خواهد شد.
پیش از این نیز نشان فداکاری به شهیدان گرانقدر، امیر سرلشکر «ولیالله فلاحی»، امیر سپهبد «سیدمحمدولی قرنی»، امیر سپهبد «علی صیاد شیرازی»، امیر سرلشکر «منصور ستاری» و امیر سرلشکر «سیدموسی نامجوی» اعطا شده است.
نظر شما