به گزارش ایمنا، به نقل از روابط عمومی کتابخانه موزه و مرکز اسناد مجلس، به دلیل درگیریهای زندیه بر سر جانشینی، حکومت زندیه نتوانست آل عتوب را از بحرین بیرون کند. با روی کار آمدن قاجارها در ایران، خاندان آل عتوب نسبت به دولت ایران اظهار اطاعت و تبعیت کردند؛ و خود را عامل و کارگزار دولت ایران دانستند؛ و بحرین از نظر اداری به عنوان یکی از مناطق تحت تابعیت والی فارس درآمد.
در دوران سلطنت محمدرضا شاه، حداقل در دو برهه زمانی مسأله مالکیت و حاکمیت ایران بر بحرین به صورت حادتر مطرح شد. در اسفند ۱۳۲۹ در لایحه مربوط به ملی کردن صنعت نفت ایران که برای تصویب به مجلس شورای ملی ارائه شد،" شرکت نفت بحرین " نیز در طرح ملی شدن قرار داشت؛ چرا که مجمعالجزایر بحرین بخشی از سرزمین ایران را تشکیل میداد بار دوم در آبان ماه ۱۳۳۶ هیأت وزیران با حضور شخص شاه لایحهای را برای تقدیم به مجلس آماده کردند که به وضوح نشان دهنده حق و ادعای مالکیت ایران بر بحرین بود. در این لایحه کشور از نظر اداره سیاسی به چهارده استان تقسیم میشد که بحرین استان چهاردهم را تشکیل میداد. بدین ترتیب، از دیدگاه ایران، منطقه بحرین از استان فارس جدا میشد و خود استان مستقلی را تشکیل میداد.
انگلستان که از مهمترین قدرتهای نظامی، اقتصادی و علمی جهانی محسوب میشد توانست با اتکا بر قدرت نیرومند دریایی خود بر سواحل و بنادر حاشیه جنوبی خلیج فارس دست یابد. بحرین از جمله بخشهایی بود که استعمارگران انگلیسی با خرج مبالغی هنگفت و دادن وعدههای توخالی زمینه را جهت جداسازی آن مهیا کردند. فقدان یک نیروی دریایی کارآمد ایرانی نیز به تحقق این نقشه کمک کرد. مردم بحرین که اکثریت مطلقشان ایرانی و شیعه بودند، از ابتدا نگران نفوذ مخرب انگلیسیها در منطقه بودند و برای جلوگیری از نفوذ آنها سعی میکردند به طرق مختلف زمامداران ایران را نسبت به این خطر هوشیار سازند، و انگلیسیها به اهمیت خاصی که این سرزمین از نظر استراتژیک داشته پی برده بودند و به مداخله روزافزون در امور بحرین پرداختند و از این زمان به بعد تاریخ بحرین تغییر کرد و پیوندهای چندین هزار ساله آن دچار زوال و نابودی گردید و روند جدایی بحرین از ایران آغاز شد و روز به روز شدت گرفت.
سرانجام تحت فشار انگلستان، شاه در سفری به هند در چهاردهم دی ۱۳۴۷ در دهلی نو اعلام کرد که "دولت شاه نشاهی نمیخواهد با اعمال زور بحرین را تصاحب کند، بلکه حاکمیت بحرین را به دلخواه اکثریت مردم، در یک همه پرسی آزاد زیر نظر سازمان ملل متحد میگذارد، تا اگر اکثریت مردم بحرین علاقه به ملحق شدن به ایران داشتند، بحرین در حاکمیت ایران بماند و اگر خواستند از ایران تجزیه شوند، کشوری مستقل شوند."
اما با بسترسازی و هماهنگیهای گسترده ایجاد شده، همه پرسی فرمایشی، گزینشی و در عین حال نمایشی در بحرین با دخالت تمام و کمال انگلیسیها در حالی انجام شد که در مقابل آن شاه نیز به نظر مردم و مجلس شورای ملی هیچ اهمیتی نداد و مذاکرات جداسازی بحرین از ایران به نتیجه رسید و حاصلش برای دول مخاصم عاید شد.
۲۴ اردیبهشت ۱۳۴۹ استقلال بحرین در شورای امنیت سازمان ملل مورد تأیید قرار گرفت. نمایندگان مجلس شورای ملی پس از استماع گزارش نمایندگان سازمان ملل، با مخالفت تنها ۴ نماینده عضو حزب پانایرانیست به رهبری محسن پزشکپور، به جدا شدن بحرین از ایران رأی دادند و این جزیره نفتخیز و استراتژیک که از پیش از دوران اسلامی تحت حاکمیت ایران بود از کشور ما منفک شد. در ۲۸ اردیبهشت نیز با رأی همه ۶۰ نماینده مجلس سنا، آخرین گام برای جدا شدن استان چهاردهم ایران برداشته شد. و بالاخره در روز ۲۳ مرداد ۱۳۵۰ ۱۴ اوت ۱۹۷۱ جزیره بحرین، استان چهاردهم ایران در پی جدایی از سرزمین مادری اعلام استقلال کرد. و ایران نیز اولین کشوری بود که آن را به رسمیت شناخت.
نظر شما