تئاتر کمدی، فرسنگ‌ها دورتر از ارحام صدر

خارج شدن جریان تئاتر کمدی از مسیر اصلی خود یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های پژوهشگران حوزه تئاتر است. با وجود اینکه تئاتر کمدی اصفهان میراث دار ارحام صدر است، اما این روز ها فرسنگ ها از فکر او فاصله گرفته است.

به گزارش خبرنگار ایمنا، شکرپاره اصفهان است و هرچه در خصوص او نوشته شود کم است، چراکه بر گردن تئاتر کمدی این شهر حق دارد. استفاده از لهجه اصفهانی و انتقاد از مسائل اجتماعی، سیاسی دو نکته مهم در تئاتر ارحام صدر است. متولد محله پا قلعه اصفهان است و تحصیلات خود را در همین شهر به پایان رساند. این امر را می‌توان نشانی از عرق و علاقه او به اصفهان دانست. ارحام، ترک اصفهان را منوط به بریدن منارجنبان و کار گذاشتن آن در لاله زار تهران کرده بود.

به بهانه سالروز درگذشت این بازیگر و کارگردان تئاتر با معین‌الدین عشاقی، پژوهشگر و کارگردان تئاتر گفت و گویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید:

از دید شما مهم‌ترین شاخصه‌های کار ارحام صدر چیست؟

دو نکته در حیطه بازیگری ارحام صدر مطرح است: اولین نکته این است که او توانست عناصری که در اجراهای سنتی نمایش‌های ایرانی وجود داشت را به کمک اساتید چون علی محمد رجایی، ناصر فرهمند و همکارانی چون مهدی ممیزان به روز کند و در این کار بسیار باهوش و زیرک عمل کرد. برای نمونه او از شخصیت سیاهی که در نمایش روحوضی ما پیشینه طولانی مدتی داشت الگو گرفت، تغییراتی در آن داد و از آن استفاده کرد.

نکته دوم مهارت زیاد ارحام صدر در بداهه گویی و بداهه سازی بوده است. او می‌توانست از هر موقعیت و لحظه‌ای و بر اساس معضلات و مسائل مختلف جامعه و واکنش‌هایی که حتی در سالن از تماشاگران دریافت می‌کرد، بداهه سازی‌های خوبی انجام دهد. به طور کلی رضا ارحام صدر یکی از بی مثال‌ترین و قدرتمندترین بازیگران کمدی در عرصه تئاتر بود. البته نتوانست این موفقیت‌ها را در سینما به دست آورد.

از طرفی او یک گروه تئاتر تحت عنوان "گروه هنری ارحام" ایجاد کرد که از سال ۱۳۴۳ تا سال ۱۳۵۷ به طور مداوم فعال بوده است. در واقع او موفق شد به کمک دوستان و همکاران خود ۱۵ سال به طور مداوم یک گروه کاری را در شهر اصفهان حفظ کند که همیشه یا در حال تمرین یا روی صحنه بوده است. این نکته مهمی در تاریخ تئاتر کشور ماست، چرادکه یکی از مهم‌ترین مسائل تئاتر فعلی نداشتن گروه‌های تئاتر است. البته او به تنهایی نمی‌توانست ارحام صدر شود. اگر در کنار مهارت و خلاقیت بی‌بدیل او متن‌ها و ایده پردازی‌های مرتضی ممیزان، راهنمایی‌ها و هدایت‌های علی محمد رجایی که معلم بزرگی در حوزه بازیگری و کارگردانی است، همکاری سایر بازیگران و حضور اساتیدی چون ناصر فرهمند وجود نداشتدشاید ارحام صدر به این جایگاه نمی‌رسید.

"مکتب کمدی انتقادی" دانستن جریان تئاتر ارحام صدر تا چه اندازه صحیح است؟

نکته اول اینکه واژه کمدی انتقادی غیرعلمی است، به دلیل اینکه در ذات کمدی انتقاد وجود دارد و یکی از پایه‌های اصلی و هویتی ژانر کمدی انتقاد است. پس اصطلاحی که به کار می‌رود خطاست.

نکته دوم زمانی می‌توانیم از مکتب تئاتر سخن بگوییم که یک جریان مستدامی وجود داشته باشد که بنیانگذاران و پیروانی داشته، در طول زمان ادامه پیدا کرده و تبدیل به بنیانی فکری و شیوه‌ای نظری و علمی در حیطه تئاتر شده باشد. من با اطلاق عنوان " مکتب کمدی انتقادی" به عنوان یک جریان تئاتری در شهر اصفهان، منتسب به هرکسی که باشد کاملاً مخالف هستم. ما هرگز جریانی که تبدیل به مکتب یا شیوه‌ای مستدام در تئاتر ایران شده باشد نداشته‌ایم.

مهم‌ترین تأثیر ارحام صدر بر تئاتر دوره خود چه بوده است؟

ارحام با لحن و بیانی عامیانه میان مردم و تئاتر آشتی ایجاد کرد. او موفق شد مردم عادی و کوچه بازار را به سمت سالن‌های تئاتر بکشاند و با لحنی متفاوت آنها را بخنداند. از طرفی هرگز به دام افسارگسیختگی‌های بی‌ادبانه و به هر شکل خنداندن تماشاگران نیفتاد. ارحام تلاش کرد که ضمن خنداندن تماشاگران آنها را به فکر وادارد. البته عوارض و معایبی هم داشت.

این نکته مهمی است که بعد از گذشت سالیان سال از فعالیت نکردن ارحام صدر و پس از گذشت ۱۰- ۱۱ سال از درگذشت وی همچنان در خصوص او صحبت می‌کنیم و در تمام کشور تئاتر اصفهان را به تئاتر ارحام صدر می‌شناسند. بعید می‌دانم تا پنج یا ۱۰ سال آینده نام و نشانی از تئاترهای حاضر که در قالب نمایش‌های کمدی اجرا می‌شود باقی بماند، نباید گمان کنیم پر کردن سالن‌های تئاتر به هر شکلی، نوعی حسن است و به آن افتخار کنیم.

به نظر شما تعریف ارحام صدر از تئاتر چه بود؟

می‌توانم از روی کارهای او به این جمع بندی برسم که ارحام صدر تئاتر را رسانه‌ای برای بیان کردن مسائل مردم می‌دانست یعنی از دید او تئاتر مدیومی برای بیان کردن مسائل جامعه با لحن کمدی و بیان شیرین زبانی، حاضر جوابی و طنز مردم است. به صورت کلی بر اساس آثار کمی که به عنوان مستندات از او وجود دارد، فکر می‌کنم ارحام تئاتر را ابزار و رسانه‌ای برای بیان هرچه واقعی‌تر و صمیمی تر خواست مردم جامعه اصفهان در زمان خود تعریف می‌کرده است.

از دید شما ادعای احیای سبک ارحام صدر تا چه اندازه سندیت دارد؟

ارحام صدر در زمان حیات خود بارها می‌گفت که نصیحتم به سایر هنرمندان این است که خودتان باشید و سعی نکنید فرد دیگری شوید. او هر نوع تقلید از خودش را منع می‌کرد و کار درستی هم می‌کرد. باید از کسانی که چنین ادعایی دارند پرسیده شود که دقیقاً چه چیزی از او را احیا می‌کنند، آیا توان بازیگری او را کسب می‌کنند و در حال حاضر ارحام صدرهای دیگری در تئاتر داریم؟ بعید می‌دانم چنین باشد. آیا آنها یک جریان دائم به وجود می‌آورند که همیشه با تئاترهای متنوع و خوب روی صحنه برود؟ باز هم بعید می‌دانم.

فکر می‌کنم اگر از کسانی که ادعای احیای شیوه ارحام صدر را دارند پرسیده شود از او چه می‌دانند و یا کدام تئاترهای او را دیده اند، جوابی نداشته باشند. چراکه اگر تئاترهای او را دیده بودند چنین ادعای گزافی نمی‌کردند.

احتمالاً اعتقاد کسانی که این ادعا را دارند مبنی بر این است که مثلاً در هر تئاتری که اجرا می‌کنند، چند هزار تماشاگر حضور پیدا می‌کنند که این در زمان فعلی ملاک درستی برای تشخیص خوب یا بد بودن تئاتر نیست. در نتیجه چنین ادعاهایی از دید من کاملاً خطاست و برای کسانی که آنها را مطرح می‌کنند آرزو می‌کنم که از این توهم خارج شوند و به جای آن آموزش ببینند، تاریخ و نمایشنامه بخوانند و دست از بلایی که بر سر تئاتر کمدی شهر آورده اند بردارند.

البته به نظرم مقصرتر از آنها کسانی هستند که اجازه و مجوز اجرا به آنها می‌دهند که دو حالت دارد یا اینکه آنها هم از سواد تئاتری بی بهره هستند یا اینکه به هر دلیلی می‌خواهند برخی جریان‌ها کمتر از دیگران دیده شوند. ضمن احترام به همه کسانی که در این عرصه فعالیت می‌کنند از دوستان تئاتری خود می‌خواهم که به یک شب پر بودن سالن تئاتر غره نشوند. چون این امر الزاماً مبتنی بر محتوای عالی تئاتر آنها نیست.

علت گرایش فعلی مردم به تئاتر کمدی چیست؟

هر ژانر و گونه‌ای از تئاتری مخاطب خود را داشته و دارد و نمی‌توان گفت که مردم صرفاً تئاتر کمدی می‌ببینند. تئاتر جدی، تراژدی و روشنفکرانه تر نیز مخاطبان خود را دارند.

مسأله‌ای که وجود دارد این است که برخی از این امر که مردم گرفتار و غمگین هستند سوءاستفاده کرده و مصادره به مطلوب می‌کنند و این مساله ناجوانمردانه است. نیاز به خنداندن تماشاگر بسیار جذاب است و تماشاگر هم آن را می‌پسندد. اما مساله این نیست که مخاطب چه می‌خواهد بلکه این است که با فرض این که او چنین تئاتری را می‌خواهد آیا ما به او کمدی می‌دهیم؟

در بهترین حالت می‌توان نام کار کسانی که تئاترهای اصطلاحاً سخیف کار می‌کنند را جنگ شادی گذاشت. تئاتری که مخاطب از سالن آن بیرون بیاید، فکری در او ایجاد نشده و صرفاً خندیده باشد اصلاً تئاتر نیست.

به نظرم اگر جریان نقد در تئاتر ما وجود داشت، منتقدان فعال‌تر بودند و برای نوشتن نقد از آنها حمایت می‌شد؛ برخی از دوستان تئاتری متوجه اشتباهات کار خود می‌شدند و هر تئاتری به راحتی روی صحنه نمی‌رفت.

کمدی یکی از مهم‌ترین و سخت‌ترین ژانرهای درام نویسی از زمان یونان باستان تا کنون است. قدمت عظیمی دارد و اجرای آن سخت و دشوار است. اگر فرض کنیم مردم کمدی می‌پسندند، آیا ما می‌توانیم این تئاتر را اجرا کنیم؟ تئاترهای کمدی اینستاگرامی شده است و در نتیجه تماشاگر آنها نیز اینستاگرامی است و این برای تئاتر یک کشور ننگ است. حتی جریان تئاتر جدی ما نیز گاهاً به این سمت می‌رود ولی خیلی دوام نمی‌آورد. مساله اینستاگرام در حوزه تئاتر کمدی جدی تر است.

چگونه می‌توان تئاتر کمدی را از وضعیتی که ترسیم کردید نجات داد؟

مهم‌ترین کار این است که وزارت ارشاد اجازه اجرای کارهای سخیف را ندهد. نکته دوم این است که هنرمندانی که کار می‌کنند سعی کنند تئاترهایی در ژانر کمدی عرضه کنند که میان مردم جا بیفتد. تا زمانی که تئاتری برای جایگزینی تئاترهای اینستاگرامی نباشد مردم تئاترهای موجود را تماشا می‌کنند.

از طرفی باید از خود بپرسیم آیا هنر و تئاتر نقطه پایانی دارد؟ بازیگر و کارگردانی که سبک کارش سال‌هاست به یک شیوه جلو می‌رود، به روز نشده است. هنرمندانی هستند که خود را بی نیاز از آموزش می‌بینند. در زمان ارحام صدر کسانی چون علی نصیریان، بهرام بیضایی و خانم شمسی فضل الهی از تهران برای برگزاری دوره‌های چند ماهه آموزش تئاتر به اصفهان می‌آمدند و برای بازیگران، کارگردانان و نمایش‌نامه نویسان، دوره آموزشی برگزار می‌کردند اما امروز این آموزش‌ها را نداریم. آموزش دیدن و برگزاری ورک شاپ برای اهالی تئاتر نیز کارساز خواهد بود.

به نظر می‌رسد در حوزه تئاتر اصفهان پژوهش کمی شده است، آیا این مساله صحت دارد؟

یکی از مهم‌ترین فقدان‌های تئاتر، نبود جریان مستدام در حیطه پژوهش است. اگر هم پژوهش‌هایی شده باشد، بر اساس علاقه شخصی بوده است. یکی از پژوهش‌های لازم در حوزه تئاتر "پژوهش‌های بومی" است. اگر بخواهیم پژوهش‌های تئاتر اصفهان را بررسی کنیم تنها به یک یا دو اسم می‌رسیم و این برای شهری که یکی از اولین شهرهایی است که تئاتر به شکل اروپایی در آن وارد شده، نمایش‌های سنتی ایرانی مانند تخته حوضی و تعزیه در آن اجر شده است و بزرگترین کارگردانان و بازیگران را داشته و دارد، فاجعه است. جای پژوهش خالی است و نیاز به یک جریان دارد. در واقع لازم است که ارگان‌هایی مانند سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری، حوزه هنری و سایر ارگان‌هایی که دستی در حوزه هنر دارند بیشتر در حیطه پژوهش گام بردارند و پژوهشکده‌ای ایجاد کنند تا پژوهشگران با خیال آسوده و با پشتوانه‌ای حداقلی بتوانند در این حوزه فعالیت کنند.

از دید شما شیوه صحیح قدردانی از کسانی چون ارحام صدر چیست؟

قدردانی می‌تواند دو جنبه داشته باشد. جنبه نادرست این است که به تقلید کورکورانه دست بزنیم و نام آن را قدرشناسی بگذاریم و جنبه صحیح این است که نسبت به کار خود آگاه باشیم. یعنی حیات تئاتر را با تلاش، مطالعه، افزایش دادن آگاهی و حمایت بهتر و بیشتر افراد تصمیم گیرنده تضمین کنیم.

از طرفی نباید فراموش کنیم که وظیفه قدرشناسی کردن از افتخارات شهر صرفاً بر عهده هنرمندان نیست و مسئولان و مدیران فرهنگی، هنری نیز باید در این زمینه فعال باشند.

سخن پایانی

برای تئاتر شهر آرزوی آموزش، گسترش دانش و آگاهی و موفقیت‌های بیشتر و بهتر دارم.

گفت‌وگو از: صدیقه کهیانی - خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا

کد خبر 461318

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.