به گزارش خبرنگار ایمنا، موضع بسیاری از هنرمندان موسیقی سنتی در قبال ارائه آثار هنری شاید به صورت کلی به دو دسته قابل تقسیم باشد. دسته اول افرادی که سنت را هدیهای مقدس و گران بها میدانند و هرگونه سنت گریزی را نقد میکنند و بنابراین خود را حافظ و میراث دار سنتهای پیشین میدانند. دسته بعدی هنرمندانی هستند که به کلی با تقلید و امانت داری پرهیز کرده و یا آن را در رسالت شخصی دیگر میدانند و نه هنرمند. به جرات میتوان گفت اکثر هنرمندان کم و بیش در این طیف گنجانده میشوند. در این میان اما نگرش ویژه فرامرز پایور که منحصر به خود اوست بسیار حائز اهمیت است. راهی که برای رسیدن به وادی نوآوریها و خلاقیتها هنرمند لاجرم باید از دالان سنت عبور کند.
آشنایی کامل به پیچ و خم ردیف
فرامرز پایور در تاریخ ۲۱ بهمن ۱۳۱۱ در خانوادهای فرهنگ دوست متولد شد. پایور از همان کودکی با مطالعه، تحقیق و تجربه کردن انس گرفته بود. در سن هفده سالگی ردیف را نزد صبا آموخت و پس از درگذشت وی به تکمیل اندوختههای خود در زمینه ردیف نزد اساتید نورعلی خان برومند، موسی خان معروفی و عبدالله دوامی پرداخت و همچنین به ردیف میرزاعبدالله و درویش خان تسلط کامل یافت. تا آن زمان میتوان گفت پایور به مانند گنجینهای بود که به روایتهای متفاوت موسیقی دستگاه آشنایی کامل داشت. همین باعث شد که افراد زیادی از سراسر ایران به دنبال تلمذ نزد چنین استاد بزرگی باشند واو هم با کمال مهربانی به استقبال آنها شتافته و قسمت بسیاری از عمر خود را صرف تربیت و پرورش هنرمندان آینده کرد.
دیدگاه پایور همانطور که ذکر شد این بود که هنرمندی میتواند دست به نوآوری و خلاقیت بزند که کامل سنت را بشناسد. این موضوع درباره خود پایور دوچندان مشهود است. پایور سالهای بسیاری از عمر خود را به صورت وسواس گونهای به فراگیری ردیف و روایتهای مختلف آن و همچنین تحقیق درباره آن پرداخته است. پایور جزو اندک افرادی بود که در موسیقی ایرانی به عنوان مرجع کامل ردیف به حساب میآید. او انواع مختلف روایتهای ردیف را نزد خود صاحبان آن فراگرفته و این خود فرصتی طلایی برای این هنرمندی صاحب ذوق بود تا به خوبی بتواند با پیچ و خم موسیقی دستگاهی و ردیف آشنا بشود و ذوق سرشار خود را به نمایش بگذارد.
پایور این گوهر گرانبها را که سالها برای به دست آوردنش تلاش کرده بود را نه تنها در حیطه نظری، بلکه در حیطه عملی و آهنگسازی و نوازندگی به کار بست. رجعت به سنتها و نوآوری در نوازندگی و آهنگسازی دو روی سکه آثار این هنرمند بزرگ است.
تنوع گسترده آثار پایور
آثار ساخته شده توسط فرامز پایور طیف وسیعی از فرمهای مختلف را در بر میگیرد که هر کدام در ورای خود از ایدهای ناب وام گرفته شده است. پایور به شدت اهل تعمق و اندیشهورزی بود تا جایی که به درستی میتوان آثار وی را حاصل دغدغههای فکری زمان حال وی دانست که ماحصل آن ایدهای خام است که با دانش و مهارت او به منصه ظهور میرسد. به خوبی میتوان فهمید که در آثار وی به کارکرد تک تک نتها اندیشیده شده است. به عبارت دیگر اکثر آثار وی از چنان ساختار مستحکمی برخوردار است که حتی اگر تنها یک نت سکوت از آن حذف شود به کلی ساختمان زیبایی شناسانه قطعه به کلی فرو خواهد ریخت.
فرم در آثار پایور تا حدودی شباهت به موسیقی کلاسیک غربی دارد، ولی هرگز به مانند آن نیست. چیزی که پایور از آموختههای موسیقی کلاسیک خود نزد ملیک اصلانیان در این مورد بکار برده نظم و ترتیب در فرم است. به گونهای که شنونده را به سیری خیالانگیز دعوت میکند و در پایان پس از گشت و گذاری در گوشهها با موتیف ها و جمله بندیهای خاص خود سر انجام فرودی دلانگیز را در پی خواهد داشت. ریتم و داینامیک در ساختههای پایور از اهمیت فراوانی برخوردار است. این همان چیزی است که تا قبل از پایور خیلی کم به آن اهمیت داده میشد.
نشاط خاص نهفته در اکثر آثار او حتی آثاری که تمی غمانگیز دارد به شیوهای شگفتانگیز مختص خود اوست که برخلاف عقیده بسیاری موسیقی ایرانی را تنها با موادی (متریالی) یکسان یعنی ردیف که پیشینیان هم از آن بیبهره نبودند توانست خمودگی ذاتی موجود در موسیقی ایرانی را به چالش بکشد. به نوعی شاید بی راه نباشد اگر بگوییم در این زمینه همچون بتهوونی عمل کرده که مواد و مصالح موسیقی دستگاهی ایران و احساسات شرقی بر او حاکم است. این احساسات خاص را بیشتر از هر آلبومی میتوان در آلبوم "هفت پیکر" پایور شنید و لذت برد. همه ساختههای فرامرز پایور را تقریباً میتوان در دو دسته کلی کارهای ارکسترال و گروهی و قطعات تک نوازی برای سنتور تقسیم کرد که تمام ویژگیهای ذکر شده هم در آثار ارکسترال و هم در قطعات ساخته شده برای سنتور به خوبی قابل تشخیص است.
جدای از کارهای درخشان او در موسیقی ارکسترال و گروهی مانند "گروه نوازی در شور و ماهور" یا "راز دل" پایور هنرمندی بود که سهم بسیار زیادی در پیشرفت سنتور نوازی ایران دارد. شیوه آموزش او در سنتور کاملاً خاص بود و بسیاری از اصطلاح "مکتب سنتور نوازی پایور" به تلاشهای او در این زمینه اشاره دارد. پایور به جد به بررسی و تحقیق پیرامون سونوریته سنتور، نحوه مضراب زدن در سنتور و در نتیجه اکول نوازندگی سنتور پرداخت به طوری که نتیجه آن را میتوان نحوه به دست گرفتن مضراب و همچنین عملکرد مچ، بازو و ساعد در نواختن ساز و یا حتی انتخاب سازهای خاص با صدای ویژه مشاهده کرد.
دغدغهمندی، جدیت و پشتکار
شاید مهمترین ویژگی مشترکی که امروز از شاگردان و همکاران مرحوم فرامرز پایور میتوان شنید جدیت و پیگیری او در موسیقی باشد. پایور جز موسیقی دغدغهای دیگر نداشت و همواره به دنبال هویت ایرانی خود بود. پایور دغدغههایی بسیاری داشت که شوربختانه میهمان ناخوانده او یعنی سکته مغزی و سرانجام فوت او این مجال را به او نداد. نگرانیهای پایور از جنس عشق بود. او بیش از هر چیز بدین نکته اشاره داشت که موسیقی سنتی به دلیل بسیاری از دلایل فرهنگی آنگونه که باید جایگاه حقیقی خود را پیدا نکرده و چه ظرفیتهای بسیاری که نیاز به کشف شدن و ارائه شدن دارد.
البته که بسیاری از ظرفیتهای موسیقی ایرانی مانند گروه نوازی آن هم با سازهای ملی توسط او به نمایش گذاشته شد. اما چه بسیار فعالیتهای نو دیگری که رسیدن به آن در گرو اتخاذ نگرشی پایورگونه به موسیقی سنتی است. نگرشی که نه با تیغ جهل به قصد تخریب سنتها و مبارزه با آنها بپاخیزد و نه با تعصبهای بیجا ریشههای خلاقیت و نوآوری را بخشکاند. بی شک اتخاذ چنین نگرشی هنرمندی را میطلبد که دست از همه چیز بشوید و با عشق، جدیت و پشتکار مهارنشدنی خود قدم در این راه پر فراز و نشیب بگذارد. بی جهت نیست که زیستن به شیوه این هنرمند فقید صبر و حوصلهای بسیار و ارادهای قوی میخواهد که حداقل در روزگار کنونی ما و با شرایطی اینچنینی کار هر کسی نیست.
نظر شما