به گزارش خبرنگار ایمنا، روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی نوشت که حرف بازگشت جو بایدن به برجام و برداشته شدن تحریمهای ایران، سادهتر از عمل کردن به آن است. محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان اما معتقد است که تحریمها علیه تهران با سه فرمان اجرایی توسط بایدن لغو خواهد شد. بحث در مورد صحت ادعای هرکدام از طرفین، بستگی به پیروز انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و ساکن بعدی پاستور دارد.
انتخابات ریاستجمهوری ایران حدود هفت ماه دیگر و در تاریخ ۲۸ خردادماه سال ۱۴۰۰ برگذار خواهد شد. تا پیش از این با پیروزی حداکثری اصولگرایان در انتخابات مجلس و بر اساس وضعیت فعلی کشور، بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان، اصولگرایان را پیروز انتخابات ریاست جمهوری میدانستند.
اما امروز معادلات به هم ریخته و در حالی که بسیاری از مردم و فعالان سیاسی منتظر پیروزی دوباره ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بودند، جو بایدن آرای بیشتری نسبت به رقیب خود کسب کرد و راهی کاخ سفید شد و گمانه زنیها در مورد برنده انتخابات ۱۴۰۰ و همینطور آینده سیاست خارجی ایران در قبال رابطه با جامعه جهانی و آمریکا را دشوارتر کرد.
در رابطه با آینده سیاست خارجی ایران در قبال آمریکا و رابطه با جامعه جهانی و راهبرد اصولگرایان برای رابطه با دولت جدید ایالات متحده و برجام، با افشین فرهانچی، فعال سیاسی اصلاح طلب و قائم مقام حزب اراده ملت ایران اسلامی به گفتوگو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
تغییر دولت در آمریکا چه اثری بر رویکرد دولت جمهوری اسلامی ایران میگذارد؟
از نظر کلی و در سیاستهای کلان، پیروزی بایدن و تغییر دولت آمریکا از سه جهت میتواند بر ایران اثر بگذارد؛ نخست ممکن است از تنش مستقیم بین ایران و آمریکا بکاهد. دوم با توجه به پیشینه سیاستهای حزب دموکرات، رابطه بین آمریکا و چین بهتر خواهد شد و این مسئله دست پکن در برقراری ارتباط با تهران را بازتر خواهد کرد. سوم اینکه باعث کاهش حمایت واشنگتن از سیاستهای ضد ایرانی رژیم صهیونیستی و برخی کشورهای منطقه میشود.
از نظر فضای سیاست داخل، ایران و موازنه قوا بین جریانها و جناحهای سیاسی، انتخاب آقای بایدن میتواند مواضع طرفداران مذاکره با آمریکا _ اروپا در قالب برجام را تقویت کند. این هواداران شامل بخش وسیعی از گروههای اصلاح طلب، اعتدالگرا و برخی اصولگرایان میشود.
از طرفی این پیروزی با تأثیری که بر مناسبات ایالات متحده و چین خواهد گذاشت میتواند به تقویت مواضع هواداران مذاکره و ائتلاف با پکن بینجامد که بخش وسیعی از اصولگرایان را در بر میگیرد؛ لذا به صورت کلی، فضای سیاسی به سمت مذاکره و تعامل با جامعه جهانی پیش خواهد رفت.
البته ممکن است این تعامل از مسیر برجام با محوریت آمریکا _ اروپا بگذرد یا اینکه از راه قرارداد گسترده با چین باشد. هر دوی این حالتها مسائل و مشکلات خاص خود را دارند و با توجه به تجربه قبلی حاکمیت در مذاکره با واشنگتن و اتحادیه اروپا در قالب برجام، شانس رفتن ایران به مسیر دوم بیشتر است.
در این میان، دو گروه تندرو و اپوزیسیونی که دنبال تغییر حکومت ایران از طریق مداخله مستقیم آمریکا هستند، با این تغییر در تنگنا قرار خواهند گرفت و مواضعشان تضعیف خواهد شد و شاهد سنگ اندازیهای آنها در مسیر مذاکرههای آتی خواهیم بود.
ایران باید در قبال تغییر قدرت در ایالات متحده چه موضعی از خود نشان دهد؟
اگر این گزاره را بپذیریم که سیاست خارجی هر کشور ادامه سیاست داخلی آن است با توجه به شرایط داخلی ایران، تغییر خاصی در ایجاد رابطه با آمریکا مشاهده نخواهیم کرد. حداکثر کاری که خواهد شد و البته آنهم بعد از انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و با بازگشت آمریکا به برجام است، ادامه دادن قرارداد برجام خواهد بود. توازن قوا در شرایط حاضر در داخل کشور به گونهای نیست که به فراتر از آن یا شرایط پایدارتری بیندیشیم.
به اعتقاد من مجموعهای از وقایع از جمله وقوع همهگیری بیماری کرونا، تغییر رئیس جمهور ایالات متحده و کاهش برخی تنشهای منطقهای، این برهه زمانی را مناسب مذاکره با جامعه جهانی و آمریکا کرده است و فرصت خوبی را برای ایران فراهم کرده که نقشها و وظایف جدیدی را برای خود تعریف کند، اما هنوز یک توافق جمعی در بین فعالان سیاسی خارج از حاکمیت و کارگزاران داخل کشور وجود ندارد؛ البته دولت روحانی نیز توان ایجاد این اجماع را نخواهد داشت و با توجه به شرایط داخلی بعید است رئیس جمهور بعدی نیز بتواند در این راه موفقیتی کسب کند؛ لذا این گره کور کماکان وجود خواهد داشت.
نکته مهمی که در این میان نباید از آن غفلت کرد این است که دولت فعلی و البته دولت بعدی، به طور ذاتی نمیتواند به نمایندگی از مردم ایران با جامعه جهانی مذاکره کرده و تعاملی سازنده را ایجاد کنند؛ زیرا هر نوع مذاکرهای بسیار شکننده، بی ثبات و بدون پشتوانه خواهد بود و توده مردم را که از شرایط فعلی مستاصل شده اند، راضی نخواهد کرد.
رویکرد ایران نسبت به ایجاد رابطه با آمریکا باید مانند گذشته باشد و یا در شرایط فعلی باید در آن تغییری ایجاد کرد؟
مسئله فقط آمریکا نیست. ما به دلایل متعددی در تعارض با ساختارها و بنیانهای جامعه جهانی هستیم. برجام این فرصت را ایجاد کرد تا بتوانیم بخشی از این تعارضات را به نوعی حل کنیم که البته بخش زیادی از آن کماکان باقی بود و فضای مناسب برای رفتن به سمت حل آنها به وجود نیامد. در حال حاضر نیز، تغییر قدرت در آمریکا تأثیر چندانی بر نحوه نگاه کشور ندارد و هنوز عزم جدی برای پیوستن ایران به ساختارهای جهانی فراهم نشده است.
خروج آمریکا از برجام و بی اثر شدن آن نیز تأثیر بسیار منفی بر این نگاه در داخل کشور گذاشته و بی اعتمادی وسیعی را ایجاد کرده است و شرایط حتی از قبل برجام هم بدتر شده است. اینکه فضا کماکان نسبت به مذاکره مثبت است و در این باب صحبت میشود، ناشی از تغییر نگاه تهران به تعاملات جهانی نبوده و حاصل مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران است؛ لذا اگر دولت نتواند با چین به یک توافق مطمئن برسد، ناگزیر انعطاف بیشتری در مذاکره با واشنگتن به خرج خواهد داد.
طیفهای متعددی منتقد برجام هستند و برخی مانند رئیس جمهور معتقدند که دلیل آنها برای این مخالفت این است که نمیخواهند دستاوردهای برجام به نام دولت نوشته شود. آیا این افراد به دنبال برجامی هستند که توسط خودشان منعقد شود؟
خیلی موافق این موضوع نیستم؛ البته اصولگرایان از نظر تعامل با جامعه جهانی چه در قالب برجام چه در قالبهای دیگر، در چند طیف قابل تقسیم هستند.
بخشی از آنها ایران را تافته جدا بافتهای از همه دنیای و انقلابها و جنبشها میدانند و هیچ گونه تعاملی را در دستور کار خود نمیپذیرند، مگر در شرایط خاص و با هدف ایجاد فضا برای فرصتهای آینده. طبعاً این افراد تمایلی به حضور در قراردادهایی نظیر برجام ندارند و حتی اگر به دلایلی احساس جبر در این زمینه کنند، ترجیح میدهند توسط بخشهای دیگر کشور انجام شود.
اما بخش دیگری از اصولگرایان معتقد هستند ما بخشی از یک منظومه بزرگتر هستیم و باید تعامل بیشتری با جهان داشته باشیم. این دسته عقیده دارند که دولت روحانی و اصلاح طلبها مذاکره کنندگان خوبی نیستند و ممکن است در بعضی مواقع دچار وادادگی شوند؛ لذا خود را برای مذاکره ارجحتر میدانند. از طرف دیگر به این موضوع نیز فکر میکنند که اگر قرار است مذاکرهای در کار باشد، چرا ما متولی آن نباشیم؟
در شرایط پیچیده امروز و با توجه به فاصله زمانی بین انتخابات آمریکا و ایران، این طیف تلاش وافری دارد که ابتدا قدرت را در انتخابات ریاست جمهوری به دست بگیرد و بعد به حل و فصل مناقشات بین تهران و جامعه جهانی بپردازد؛ لذا محتاطانه با این موضوع برخورد میکنند تا هم بتوانند از تخریب نامزد خود در انتخابات جلوگیری کنند و هم در بخشی از مردم این گمان را ایجاد کنند که اگر کاندیدای آنها بر سرکار بیاید، شانس مذاکره و بهبود شرایط اقتصادی وجود دارد. این گروه حتماً دنبال توافق خواهند رفت.
نظر شما