به گزارش خبرنگار ایمنا، شورشیان طالبان چهار روز پیش تأیید کردند که طرفهای درگیر افغان در روند مذاکرات صلح بینالافغانی، اولین پیشرفت مهم را داشتهاند.
محمد نعیم، سخنگوی طالبان در قطر روز شنبه اعلام کرد که "مذاکره کنندگان طالبان و حکومت جمهوری اسلامی افغانستان موضوعات مهمی در مورد رویه مذاکرات در قطر را مشخص کرده و روی آن توافق کردهاند. " البته تیم مذاکره کننده افغانستان هنوز در این مورد توضیح نداده است.
به گفته محمد نعیم، "هر دو طرف درگیر روی ۲۱ اصل برای مذاکرات اصلی و اساسی توافق کردند. " خبرگزاری آلمان به نقل از وی نوشته که این قرارداد در ۱۵ نوامبر در دوحه پایتخت قطر منعقد شده است.
بیش از ۶۰ روز بود که هیئتهای مذاکره کننده دولت مرکزی افغانستان و طالبان در دوحه نتوانسته بودند به دستورالعمل شروع مذاکرات صلح و حل اختلافات دست پیدا کنند و به نوعی مذاکرات صلح بینالافغانی آمریکا به بنبست رسیده بود؛ زیرا طالبان خواستههای آخر خود را همان ابتدا مطرح کرد.
درحالیکه انتظار میرفت با شروع مذاکرات بینالافغانی آتش بس در افغانستان برقرار شود، اما طالبان با آتشبس مخالفت کرد و از سوی دیگر بر آتش جنگ جبههها و حمله به شهرهای مختلف جنوبی و مرکزی این کشور شدت بخشید. طالبان حتی برخلاف توافقنامه با آمریکا، حمله به مراکز شهرهای بزرگ و مسیر شاهراههای افغانستان را شدت بخشیده و به دنبال آن، تلفات غیرنظامیان در این کشور را به شدت افزایش داد.
درحالیکه طالبان تاکنون هیچگونه انعطافی در مورد برخی پیش شرطها نشان نداده است، آگاهان مسائل اطلاعاتی و امنیتی و فعالان سیاسی در افغانستان هنوز هم اذعان میکنند که این گروه دنبال شکست مقاومت دولت این کشور و امتیازگیری در مذاکرات دوحه است؛ البته فعلاً دولت افغانستان در برابر پذیرش دو پیششرط اساسی طالبان در مذاکرات صلح و همچنین دو خواسته اساسی دیگر این گروه مقاومت میکند.
خواستههای اصلی طالبان این است که مذاکرات و توافق این گروه با آمریکا محور و مبنای گفتگوهای بینالافغانی باشد و همچنین فقه حنفی، اساس مذاکرات باشد و با بقیه مذاهب اسلامی بر اساس شریعت برخورد شود، اما دولت افغانستان تأکید میکند که طالبان نمیتواند از همین ابتدا حقوق سایر مذاهب اسلامی بهخصوص شیعیان را نادیده بگیرد.
دو خواسته دیگر طالبان، کنار زدن نظام جمهوری اسلامی در افغانستان و بار دیگر رفتن به سوی نظام امارات اسلامی بر اساس قرائت طالبانی و همچنین کنار رفتن محمد اشرف غنی، رئیسجمهور و تشکیل دولت موقت است.
طالبان، دولت مرکزی و اکثر افغانها واقعیت نیاز به صلح را پذیرفتهاند؛ اما سوال اصلی اینجاست که چه تغییرات اساسی میتوان انجام داد تا صلح واقعی و موفق در افغانستان شکل بگیرد؟ زمان بسیار کمی برای مذاکره واقعی باقی مانده و بین ایدئولوژی و ارزشهای دولت مرکزی افغانستان و طالبان فاصله بسیار زیادی وجود دارد. ایالات متحده نیز در این مذاکرات با دو چالش مهم روبهرو است که روند آن را دشوار میکند. یکی نتیجه انتخابات آمریکا و دیگری تأثیرات سیاسی، اقتصادی و امنیتی ویروس کرونا بر این کشور.
صلح واقعی در افغانستان به معنای حل و فصل مسائل کلیدی است که دولت مرکزی را تقویت کرده و اختلافات عمیق بین دولت و طالبان را رفع کند. در طی ماههای آینده، دولت مرکزی و طالبان باید روی موارد بسیاری توافق کنند تا جامعه افغانستان بتواند روی صلح را ببیند.
شاهد ایجاد بنبست در مسیر مذاکرات هستیم
پیر محمد ملازهی، تحلیلگر مسائل افغانستان در مورد روند مذاکرات صلح در افغانستان به خبرنگار ایمنا میگوید: طالبان بر اساس یک ابتکار آمریکایی سر میز مذاکره دوحه رفت و در آن به توافقی حاصل شد که بر اساس آن، آمریکا ملزم به خروج نیروهای نظامی خود از افغانستان شد و طالبان نیز متعهد شد با دولت مرکزی کابل برای حضور در ساختار قدرت مذاکره کند، اما نهایتاً حاضر به توافق با دولت نشد.
به گفته وی، دلیل اول این مخالفت طالبان مبنی بر اعلام مذهب حنفی به عنوان مذهب رسمی کشور است و از سوی دیگر اصرار دارند این مذهب در قانون اساسی جدید افغانستان هم درج شود. دلیل دوم نیز بحث تغییر دولت بر اساس آنچه آنها میخواهند بوده که در نهایت میتواند به پایهگذاری مجدد امارات اسلامی در کابل منجر شود.
به گفته این تحلیلگر مسائل افغانستان، به طور یقین هر دو پیشنهاد طالبان از سوی دولت افغانستان رد شده و این اختلافات تا جایی ادامه پیدا کرده که تیم مصالحه دولت مرکزی بدون هیچ دستاوردی به کابل برگشته است. دولت افغانستان معتقد است اگر مذهب حنفی به عنوان مذهب رسمی افغانستان اعلام شود، این موضوع میتواند طالبان را از حیث ایدئولوژیک تقویت کند و حتی امکان دارد سایر مذاهب موجود تحت سلطه آنها قرار بگیرد. این اختلافها باعث شده که تنشها در افغانستان بالا بگیرد و در نهایت شاهد ایجاد بنبست در مسیر مذاکره باشیم.
ملازهی معتقد است که تحولات بینالمللی و منطقهای اخیر راهی جز مذاکره با دولت مرکزی برای طالبان ایجاد نکرده و به همین دلیل تصمیم گرفت همزمان با آغاز مذاکرات صلح بینالافغانی فعالیتهای نظامی خود را تشدید کند. هدف طالبان از این اقدام، کسب حداکثر امتیازات در مذاکرات است؛ البته ناگفته نماند در پشت این تصمیمات، سازمان اطلاعات نظامی پاکستان است.
وی خاطرنشان میکند: در حال حاضر با شکست ابتکار آمریکا در افغانستان، فرصت مناسبی است تا کشورهای هممرز افغانستان به تشویق دولت مرکزی و طالبان بپردازند و با برگزاری یک کنفرانس بینالمللی متشکل از طالبان، دولت و کشورهای همسایه ، آینده سیاسی و اقتصادی این کشور را بررسی کنند.
نقش ایران در مذاکرات صلح افغانستان
نوذر شفیعی، کارشناس مسائل افغانستان هم به خبرنگار ایمنا میگوید: در خصوص مذاکرات صلح در افغانستان، گفت وگوهای زیادی میان تمامی نیروهای درگیر در افغانستان صورت گرفته تا به یک جمعبندی کامل و در نهایت توافق کامل برسند؛ ایران نیز خواه ناخواه به علت اینکه در همسایگی افغانستان قرار دارد یک رابطه تنگاتنگ با این کشور دارد؛ زیرا امنیت هر دو کشور بر آرامش طرفین تأثیر مستقیم دارد.
به گفته وی، روابط ایران و افغانستان در این میان یکسری اصول و پایههای ثابت و برخی اصول متغیر دارد. پایههای ثابت آن جغرافیا، فرهنگ و تاریخ دو کشور است که سرنوشت دو ملت را به هم گره زده است. این عوامل سبب میشود ایران و افغانستان همواره بر مسائل یکدیگر تأثیر بگذارند. اصول متغیر نیز دولت و نیروهای سیاسی است که هرازگاهی بر این کشور حاکم میشوند. این نیروهای سیاسی نیز روابط ایران و افغانستان را همواره متحول میکند.
به گفته این کارشناس مسائل افغانستان، آنچه اهمیت دارد این است که بنیاد روابط ایران و افغانستان دوستانه بوده و این مهم، اقتضا میکند که هر دو کشور نسبت به یکدیگر ملاحظاتی داشته باشند و مصلحتهای همدیگر را درک کنند. بر این اساس هر دو کشور باید از اقداماتی که امنیت کشور متقابل را خدشهدار میکند پرهیز کنند. در این میان باید مراقب بود که عرصهها برای ایجاد اختلاف میان تهران و کابل زیاد است و نباید با رفتارهای غیرمسئولانه این عرصه را در اختیار دشمنان دو کشور قرار داد.
شفیعی معتقد است که بازدیدهای پرتعداد در این برهه زمانی سبب میشود تا سوء استفاده کنندگان اجازه نداشته باشند از ابهامات به نفع خود استفاده کنند و با شفاف شدن مسائل فیمابین، اختلافات نیز به صفر نزدیک شود. در عرصه بینالمللی هرچقدر که روابط دو کشور خوب باشد، تغییر و تحولات داخلی و منطقهای کمتر میتواند روابط دو کشور را مخدوش کند.
به اعتقاد وی، یک نوع تحول و دگرگونی در عرصه بینالمللی در حال رخ دادن است؛ به شکلی که جهان به سمت دوقطبی شدن حرکت میکند که یک قطب آن چین و قطب دیگر ایالات متحده است. هرکدام از این دو کشور تلاش میکنند تا در حوزه آسیا پاسیفیک برای خود متحدانی دست و پا کنند.
به گفته این کارشناس مسائل افغانستان، کابل عرصه رقابت آمریکا و چین است و ایران به عنوان یک کشور مهم منطقهای در این فعل و انفعالات ایفای نقش میکند. در راستای نهادینه شدن این روابط خوب باید هر چه سریعتر تفاهمنامه جامع میان ایران و افغانستان به نتیجه مطلوب ختم شود.
شفیعی خاطرنشان میکند: مفاد این توافقنامه میتواند اعتمادی دوطرفه ایجاد کند و سوء تفاهمات را کنار بزند. روابط دیرینه دو کشور همواره بر پایه صلح و دوستی بوده و میتواند این امر تاریخی را استمرار ببخشد و در عرصه بینالمللی آن را ارتقا دهد. ایجاد تنشهای کاذب یکی از اصلیترین موانع پیش روی دو کشور برای ارتقای روابط است.
نظر شما