به گزارش خبرنگار ایمنا، علی قیومی را شاید بتوان محبوبترین هنرمند حاضر در اصفهان دانست، هنرمندی که کار خود را از تئاتر آغاز کرد، سپس به تئاتر کمدی رفت و همزمان با شیوع ویروس کرونا، توانست با ساخت سریال اینستاگرامی خود را در اوج نگه دارد. در بخش قبلی گفتوگوی ایمنا با این هنرمند، قیومی از چگونگی آغاز کار خودش، وضعیت مالی و حرفهای تئاتر و فعالیتهای سینمایی خود در بخش اول گفتوگو صحبت کرد. بخش دوم گفتوگوی علی قیومی به این شرح است:
رسالت تئاتری خود را چگونه تعریف میکنید؟
اولین رسالت من در تئاتر ایجاد شادی و نشاط اجتماعی است. ایجاد لبخند واقعاً برای من مهم است، زیرا باعث اتفاقات مطلوبی در سلامتی انسان میشود. من همیشه معتقدم که لبخند بهترین هدیه بیمنت خداست؛ خنده باعث اتفاقاتی میشود که میتواند روز انسان را بهتر کند.
دومین رسالتی که دارم و رسالت کلی تئاتر کمدی است، بیان ناهنجاریها و دغدغههای فرهنگی اجتماعی است. ما همیشه به رفتار غلط میخندیم؛ برای برخی اتفاقات موجود در کمدیها گاهاً باید گریه کنیم اما برای ما خنده دار است.
من به هر قیمتی نمیخندانم و این شعار من است؛ در اکثر آثار کمدی ما رفتارها زشت را داریم که این اصلاً خوب نیست. بیشترین مخاطب من کودکان هستند و به همین دلیل همیشه به فکر رعایت ادب هستم. کمدی باید مؤدب و تمیز باشد؛ البته در فضای مجازی باید برخی تلاشها را برای ثبات موفقیت انجام داد که برای این کار، همیشه روی مرز ادب و بی ادبی هستم و به طرف بیادبی نمیروم.
در واژههایی که استفاده میکنید چه چارچوبهایی دارید؟
در کارهای کمدی، کلیدواژههایی متعلق به هر هنرمند وجود دارد؛ من نیز در کارم از کلیدواژههایی استفاده کردم که شادی بخش است. کلمههایی که در سپلشت استفاده میشد، خیلی همه پسند شد و این اتفاق خوبی بود که از بیان اصطلاحات بد دوری کردیم و کلیدواژههای خوبی را ایجاد کردیم. با این حال، بکاربردن کلیدواژههایی از عمد است که کار اشتباه مردم را به آنها نشان میدهد و از کارهای بد جلوگیری میکند؛ نیاز به خلق آنها داریم، اما برخی از کلیدواژهها واقعاً به جامعه بینندگان ضربه میزند.
گاهی صحنه تئاتر به بستری برای ابتذال تبدیل میشود و از هر شوخی، عبارت و واژهای استفاده میشود؛ این اتفاق حاصل چیست؟
یکی از انواع کمدیها، به نام کمدی آزاد مطرح است که در این سبک، داستان مشخصی وجود ندارد و اتفاقات روزمره مرور میشود که برخی اوقات به سمت لودگی میرود.
زمانی مدل کاری داشتم که نکاتی اخلاقی داشت و متوقف شد؛ در حال حاضر سبک کمدی من عوض شده است. هنرمندان باید بدانند که برای مردم کار میکنند و این چارچوبها را بدانند؛ آنها الگوهای مردم هستند و باید مواظب اتفاقاتی که به وجود میآورند باشند.
در مورد «سپلشت» بگویید
تقریباً یک سال بود که بیکار بودیم و واقعاً نیاز به انجام کاری داشتم؛ سپلشت از همین جا با طراحی شخصیت یک زوج در شرایط کرونایی شکل گرفت. در این مجموعه از بهترین افراد جوان در تمامی بخشها استفاده شد و پس از چند قسمت، با توجه به هزینه بر بودن ساخت آن، تصمیم به قبول کردن اسپانسر گرفتیم.
این سریال رفته رفته با استقبال بسیار خوبی روبرو شد و حتی همانند سریالهای پخش شده از صداوسیما، مورد انتقاد و نظر مردم قرار میگرفت. بسیاری این مجموعه را در تغییر نگرش مردم ایران نسبت به لهجه و مردم اصفهان مؤثر میدانستند.
واکنشها نسبت به تمامی قسمتهای سپلشت بسیار جذاب بود و مردم همیشه واکنشهای خوبی به آن نشان میدادند؛ این مسئله در ابتدای برای ما تعجب برانگیز بود و سپس به ادامه کار ما کمک کرد. هزینههای سپلشت واقعاً برای پرداخت شخصی نیاز بود و برندهایی که مورد تأیید من بودند به عنوان اسپانسرهای این طرح انتخاب شدند تا بتوانیم قسمتهای بیشتری از آن را تولید کنیم.
بسیاری از افراد از شبکههای اجتماعی وارد دنیای تصویر و تئاتر شدند؛ نظر شما در این مورد چیست؟
چندین سال تلاش کردم تا به اینجا برسم؛ با این حال حتی کسی که بدون هیچ دانشی وارد این دنیا شده است، منطقی در این عرصه حضور دارد. دلیل این اتفاق، انتخاب مردم است که ماندگاری آنها را تضمین میکند.
در حال حاضر همه تلاش میکنند که به شهرت برسند؛ نمیدانیم که در آینده چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. شخصاً مخالف این اتفاق هستم، اما باید قابلیتی که در آن شخص بوده و جامعه آن را پسندیده است را مورد احترام قرار داد. شاید حتی برخی از آنها بسیاری از قواعد اصلی بازیگری و سینما را بدانند.
در هر جامعهای، هر چیزی طرفداران خود را دارد؛ در مورد هنرمندان هم همین است که یا مسیر خود را دنبال میکنند یا جهت خود را تغییر میدهند و یا متوقف میشوند. بحثی که حتی در این مسئله مهمتر هم هست، مسئله مالی است که بسیاری را ترغیب میکند.
آیا شما سلیقه مخاطبان را با کار خود جهت میدهید یا مطابق سلیقه آنها کارها را میسازید؟
اگر از تئاتری خوشتان بیاید، به دیگران نیز توصیه میکنید؛ سازنده تئاتر ممکن است در ابتدای راه باشد و فرم تئاتر خود را ساخته باشد. در ادامه مخاطبان خود را جذب میکند و این طرفداران نیز به وی اعتماد دارند. در این زمان، کارگردان یا فیلمنامهنویس باید کاری تولید کند که شما با دیدن آن را بپذیرید؛ این مسئله شکل نخست کار کردن است.
شکل دیگر کار، داشتن اطلاعات درست از سوی یک نفر روی چارچوب خاصی است که شما این کار را قبول میکنید. بنابراین یک پروسه زمانی بین مخاطب و سازنده وجود دارد که شما به باور برسید و آن را قبول کنید. شاید اگر سپلشت را قبلاً کار کرده بودم، کسی آن را قبول نمیکرد؛ مخاطب اتفاقات هنری پیش از این مرا دید و با دیدن سپلشت آن را قبول کرد.
حتی بازیگران درجه یک نیز این اتفاق برایشان میافتد. وقتی به کارهای کسی میخندیم، به او اعتماد داشته و دوستش داریم و او برای ما ثابت شده است. هیچ وقت روی یک اتفاق ماندگاری ندارم؛ مثلاً مرتضی و شراره پس از سپلشت کنار میروند و حتماً اتفاق دیگری رخ میدهد، زیرا نمیخواهم که در یک نقش بمانم و تیپ شخصیتی ثابتی را داشته باشد.
به عنوان سوال پایانی، نمیتوان در مورد تئاتر اصفهان صحبت کرد و به ارحام صدر اشاره نکرد؛ در مورد مکتب تئاتری ایشان چه نظری دارید؟
من جزء آخرین نفراتی بودم که به گروه هنری ارحام صدر پیوستم؛ این کار برای نمایشی ۱۲ قسمتی در شبکه یک سیما بود که در دو قسمت آن حضور داشتم؛ یک بار بیشتر استاد ارحام صدر را از نزدیک ندیدم که پس از آن بغض کردم.
بارها خانواده ارحام صدر به نمایش ما آمدند و آخرین بار دختر ایشان به من گفتند که حس خوبی روی صحنه دارم و جملهای شبیه به حس حضور پدر روی صحنه را به من گفتند؛ من حتی در حد شاگردی ارحام هم نیستم، اما این جمله واقعاً برای من ارزشمند بود.
در زمان ارحام صدر، خنداندن راحت تر بود زیرا اکنون وجود مشکلات اقتصادی و مسائلی همانند شبکههای اجتماعی، شاد بودن را برای مردم سختتر کرده است. اصفهان هنوز هم بعد از ارحام صدر کسی را به عنوان کمدین نپذیرفته و نخواهد پذیرفت. زیرا او جایگاه انسانیاش بیشتر از هنر وی بود؛ ارحام صدر به عنوان میراث فرهنگی اصفهان مطرح است.
نظر شما