به گزارش خبرنگار ایمنا، علل خودکشی نوجوانان را به سخت بودن دروس، رقابت و فشار خانوادهها و مدارس بر دانشآموزان برای کسب نمرات بالا، شکست تحصیلی، مشکلات خانوادگی، شکست عاطفی، مسائل اقتصادی و نبود مهارت حل مسئله، افسردگی، مشکلات اجتماعی و ناامیدی نسبت به آینده تحصیلی، شغلی، مسئولیت بیش از اندازه، افسردگی، عزت نفس پایین، عنبود حمایت همسالان و خانواده و نبود ارتباط مؤثر با دیگران مرتبط میدانند حال آنکه این روزها با شرایط سخت شیوع کرونا، تورم و مشکلات اقتصادی بسیار سختی تأمین تجهیزات آموزشی برای کودکان و نوجوانان هم به یکی از دلایل خودکشی نوجوانان تبدیل شده است! برای بررسی بیشتر علل خودکشی کودکان و نوجوان، پیشگیری از آن و نقش خانواده و جامعه در این رخداد با حمیدرضا محمودینژاد، دکترای مشاوره و روان درمانگر کودک و نوجوان گفتوگویی انجام دادهایم که شرح آن را در ادامه میخوانید:
چه علائمی میتواند علت تهدید به خودکشی در کودکان و نوجوانان باشد؟
برای تشخیص آسیبهای اجتماعی همچون خودکشی کودکان و نوجوانان مهم است که اطلاعات کاملی در خصوص زندگی افراد، مشکلات آنان و تواناییهایشان جمعآوری شود، این اطلاعات را میتوان در مقولههایی چون بیماری فعلی و سابقه پزشکی، سابقه شخصی، خانوادگی و اجتماعی، مسائل و موضوعات با اهمیت و بررسی وضعیت روانی خلاصه کرد. تعامل همه این عوامل در کودک و نوجوان میتواند به پیچیدهتر کردن تشخیص منجر شود.
افسردگی و اضطراب بالا و سایر اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان میتواند علت تهدید به خودکشی در آنها باشد و تحقیقات بسیاری نشان میدهند که اغلب خودکشیها با یک اختلال روانپزشکی در دوران کودکی و نوجوانی رابطه دارند، به عنوان مثال حتی ممکن است اختلال روانپزشکی واضحی از جمله بیماریهای افسردگی و سوء مصرف مواد مخدر هم یافت نشوند، اما فرد از نظر زیستی و درونی مستعد آن میشود که تصمیم به از بین بردن خود بگیرد.
سیستم درون ریز که شامل مجموعه غددی است که در بدن وجود دارد و مواد خاصی تحت عنوان هورمون را در خون آزاد میکند، اگر کوچکترین ناهنجاری در کارکرد بعضی از این غدد درون ریز به وجود آید نشانههای افسردگی افزایش مییابد و ممکن است فرد در توانایی تمرکز و یا تفکر عقلانی دچار افت شود، در عادات ظاهری خود مثل وزن، آراستگی، پاکیزگی، نظافت و خواب دچار مشکلاتی شود. همچنین در روابط بین فردی و ارتباط با همسالان و دوستان خود دچار گم گشتگی و انزوا شود که معمولاً به صورت ناگهانی بروز میکند، بنابراین والدین، مربیان، اساتید و دوستان باید نسبت به این علائم هوشیارتر باشند چرا که بیشتر این کودکان و نوجوانان به دلیل همین احساس سردرگمی و نداشتن عاملیت خودشان به متخصص مراجعه نمیکنند، چنانچه مداخلات به هنگام انجام شود و نشانهها نادیده گرفته نشود بهترین پیشگیریها رخ خواهد داد.
آیا نشانههای تمایل به خودکشی در کودکان و نوجوانان واضح است؟
خیر. در بسیاری از موارد نشانهها بسیار شبیه رفتارهای عادی کودک و نوجوانان دیگر است و ممکن است تصویر اکثریت جامعه از چنین روز و اشخاصی علائم ذکر شده در بالا باشد، ولی گاه کودک افسردگی خود را در غالب رفتارهای ناسازگار و پرخاشگری و افت در عملکرد تحصیلی و زیستی خود نشان میدهد و یا نوجوان اضطراب بالای خود را در درون خود میریزد و لبخند زیبایی هم بر لب دارد تا آنجا که شاید در خلوت خود بیحسیهای زیادی را تجربه کند. بیحسیهای هالهای که هر بار پاکش میکند، اما باز میآید و هر بار زورش ممکن است بیشتر از قبل باشد، چرا که ممکن است گاه ما هیجاناتی چون غم، خشم و ترس را در تظاهرات چهره ببینیم، اما گاهی نیز اضطراب دیده نمیشود و اینجاست که بیشتر باید به کودک و نوجوان نزدیک شد و با او گفتوگو داشت تا فهمید در ذهن او چه میگذرد.
تهدید به خودکشی کودکان و نوجوانان را تا چه حد باید جدی گرفت؟
آنچه که در اینجا مطرح میشود عملگرایی نوجوانان است. تحقیقات نشان میدهد افرادی که راجع به این مسئله مدام صحبت میکنند تا ۳۰ برابر بیش از دیگران دست به ارتکاب چنین عملی میزنند. اگر برای بزرگسالان باید همیشه تهدید به خودکشی را جدی گرفت برای کودکان و نوجوانان بسیار بیشتر باید به هوش بود، چرا که به خاطر سیستم مغزی و ذهنی خود عملگرایی بالایی دارند و معمولاً احساسی که به سراغشان میآید را عملی میکنند، همچنین به خاطر هیجان زیادی که دارند زیاد به مسائل فکر نمیکنند و سریعاً عمل خواهند کرد. به همین دلیل است که اگر آنها اسم خودکشی و این دست مسائل را بر زبان بیاورند ممکن است به یکباره اقدام به خودکشی کنند، پس باید در کودکان و نوجوانان بسیار مراقب بود.
جنسیت و سن نیز میتواند در خودکشی کودکان و نوجوانان نقش داشته باشد؟
میزان ارتکاب و صحبت از خودکشی در جنسیتهای مختلف متفاوت است، بخشی از عوامل به صورت فردی و شخصی تعریف میشود، همچون اختلالات نقص توجه و بیش فعالی ADHD، اختلالات تکانشوری که در پسران شایعتر است. در دختران نیز اختلالات درونیتر همچون افسردگیهای درمان نشده، اختلالات دوقطبی، اضطراب و استرس پس از سانحه شایعتر است، هرچند در دو جنسیت همه این موارد دیده میشود. در سنین مختلف مواردی همچون استرس، سردرگمی، ترس و نبود اطمینان از گذشته و آینده به علاوه فشار خانوادهها و سیستمهای آموزشی بر موفقیت تحصیلی، کودکان و نوجوان را دچار سردرگمی بسیار زیادی میکند و قدرت تصمیمگیری، حل مسئله، خودتنظیمی و خود تأملی را از آنها میگیرد.
از دیگر عوامل میتوان به عوامل بافتی اشاره کرد، روابط عاطفی سرد، خانوادههایی که با فرزندان خود روابط مستحکم، عاشقانه و غیرمشروط ندارند و یا والدینی که مدام با هم سر ناسازگاری دارند همگی باعث ایجاد حس ناامنی در کودک و نوجوان شده و نوجوان، در این حالت خود را رها شده و فاقد هیجانات مثبت مییابد و اولین بذرهای شکلگیری افکار خودکشی در همین زمان به وجود میآید.
وجود سابقه اختلالات روانی میان یکی از والدین و یا خانوادههای آنها نیز در بروز این ناهنجاری نقش دارد، طلاق و جدایی والدین، غفلت از نیازها و روابط عاطفی با کودک و نوجوان در سطح پایین نیز میتواند باعث حرکت آنها به سمت مسیرهای آسیبزا باشد، کودکان و نوجوانان آسیبپذیرتر هستند و سن میتواند یکی از نقاط عطف زندگی هر یک از انسانها باشد، ریشههای تحولی اغلب اختلالات روان پزشکی و ارتکاب به خودکشی غالباً در مراحل اولیه دوران کودکی و نوجوانی تعریف میشود و نوجوانان بیشتر در معرض آسیبها هستند.
جامعه، سیستم آموزشی و مدارس چقدر در خودکشی کودکان و نوجوانان نقش دارند؟
مدارس و سیستمهای آموزشی میتوانند به سوزاندن بذر تربیت افراد دست بزنند و یا از آنها دستگیری کنند در ایامی که فشارهای جنسیتی، سنی و موقعیتی زیاد شده است؛ مدرسه به عنوان خانه دوم کودک و نوجوان است و زمان زیادی را در آن طی میکنند، اگر روابط در آنجا توأم با همدلی و احترام نباشد و معلمان و مربیانی غافل یا سختگیر وجود داشته باشند، مسلماً فشار زیادی بر نوجوان از سوی معلمان و همسالان و مدرسه وارد خواهد شد که به خودکشی منجر میشود.
نظر شما در مورد شرایط بحرانی امروز خانوادهها با وجود شیوع کرونا چیست؟
در چنین ایامی که رنج مشترکی به نام کرونا مهمان ناخوانده خانههای ما شده و شرایط اضطرار برای همه ما به وجود آورده است؛ چنانچه ما نیز به عنوان کسانی که سرپرستی و مسئولیت بچهها با ماست بخواهیم با آنها بدرفتاری کنیم و رنجها و هیجانات آنان را نبینیم کم از ویروس کرونا نداریم. به عنوان مثال درک نکردن شرایط سخت خانوادهها در این برهه از زمان توسط مسئولان و متولیان فرهنگی و آموزشی میتواند فشاری را بر خانوادهها تحمیل کند که آنها نیز این فشار را ناخواسته بر فرزندان خود متمرکز کنند و اتفاقات ناسالمی در جامعه مثل خودکشی در سنین پایین رخ دهد و بروز این ناهنجاری و آسیب را در جامعه به طور زنجیرهوار پیش ببرد.
نقش والدین و فقر خانواده در خودکشیهای اخیری که بین کودکان و نوجوانان رخ داده چیست؟
ما هیچ چیز در مورد بافت زندگی یکدیگر و کودکانی که در هفتههای اخیر دست به خودکشی زدند نمیدانیم و صرف مخابره شدن یک خبر در سطح رسانهها نمیتوان تا مشخص شدن اصل ماجرا و دلایلی که به آن اشاره شد پرداخت، پس تا تشخیص نهایی و پیدا شدن زوایای پیدا و پنهان مسئله باید صبر کرد، اما آنچه مسلم است عوامل روانی همچون فقر، رفاه اجتماعی و مشکلات اقتصادی بر عمق روابط خانوادگی و استرسهای کودکان و نوجوانان اثرگذار است.
وقتی پای درد و دل یک نوجوان مینشینید به دلیل ویژگی رشدی، آنها بسیار عدالتجو و عدالتمحور هستند، به طوری که تشویش، نگرانی و به هم ریختگی آنان از تبعیضهای اجتماعی و شرایط اقتصادی بسیار پررنگتر از بزرگسالان است و حتی بسیار بیشتر از سایرین برای رفع ظلم و تبعیض و کمک به اقشار مختلف وقت میگذارند، بنابراین از شدت تبعیض خسته میشوند و معضلات موجود بیش از دیگران آنها را رنج میدهد، آنها از والدین گرفته تا متولیان آموزشی و کشوری انتظار عدالت بیشتری دارند.
راه حل پیشگیری از این آسیب اجتماعی دردناک چیست؟
قطعاً حمایتهای عاطفی و همدلانه با نوجوان اصلیترین نوشدارو محسوب میشود و نوجوانان از طریق ازدواج، شغل و خودشناسی هویت خود را در تعامل با تجارب و افراد مختلف کسب میکنند. اگر بخواهیم نوجوانان و کودکان به سلامت عبور کنند و آسیبهای اجتماعی همچون فقر و رنجهایی مثل کرونا یا مدارس آنلاین و هر رنج دیگری به مثابه آسیب برای آنان نباشد و از این چالشها عبور کنند؛ باید خانوادهها را آگاهتر کرد و رجوع به مراکز خدمات مشاوره و روانشناسی را مهم بدانیم، چرا که در پی آن مهارتهای زندگی و مراقبتی را فرا میگیرند و سپرهای مقاومی برای خود ایجاد میکنند که در سختیها دچار آسیب نشوند و یا آسیبهای به مراتب کمتری را تجربه کنند.
خانوادهها باید بیشتر به واکاوی هیجانات کودکان و رنجهایی که کودکان میکشند بپردازند و گوش دهندههای فعالتری بشوند و تا میتوانند بدون قضاوت به بچههای خود گوش دهند تا التیام بخش تفکرات هیجانی آنها باشند، البته مهم است که در مورد نوجوانان صرفاً التیام دهیم و قصد تغییر تفکر آنها را نداشته باشیم، چرا این رفتار نیز ممکن است آسیبزا باشد. همچنین خانوادهها باید امنیت روانی بچهها را فراهم کنند و کمتر جلوی آنها از کاستیها و نبودنها شکایت کنند، چرا که فرزند نباید احساس قربانی بودن و نداشتن عاملیت را تجربه کند، بلکه آنان باید وقت بیشتری را با فرزندان خود گذاشته و هیجانات و رنجهای فرزندشان را التیام ببخشند.
در این زمان که آموزش آنلاین برای تمام کودکان و نوجوانان اجباری شده، فشار وارد شده به خانوادهها برای تأمین تجهیزات آموزش آنلاین چه اثرات منفی دارد؟
سالهای سال است که ما در جهت افزایش امور پیشگیرانه گام بر نمیداریم و وقتی مسئلهای به نام کرونا و اهمیت و ضرورت تشکیل کلاسهای آنلاین مطرح میشود، چون سالها خواب بودهایم اقدامات فرهنگی، آگاهی بخشی و آسیب شناسی در این موارد نداریم و در وقت اضطرار تمام لطمهها را از نواحی که فکرش را هم نمیکردیم، میخوریم و در جامعه آسیبهای دلخراشی همچون خودکشی کودکان و نوجوانان به دلیل نداشتن تجهیزات آموزشی متناسب با موقعیت فعلی را به تماشا مینشینیم.
اما هیچ گاه دیر نیست و اگر همین امروز اتاقهای فکری تحت قالب سازمانهای پژوهشی و اندیشگاهها به ویژه در سطح ملی و آماری تشکیل شود که همزمان آسیبهای مدارس آنلاین، نداشتن امکانات رفاهی و نقش دولتها، مسئولان و والدین به طور کامل تفکیک شود؛ آن وقت کمترین ترکشهای ناگزیر مشاهده میشود و کودکان و نوجوانانمان از این مرحله هم به سلامت عبور خواهد کرد.
نظر شما