به گزارش خبرنگار ایمنا، فیلم "بازیگوشها" از جمله فیلمهای اکران شده در سی و سومین جشنواره بینالمللی فیلمهای کودکان و نوجوانان اصفهان است. نعیمه نظام دوست، مهیار مجیب، ساناز سماواتی، پارسیا شکوری، امیررضا فرامرزی و مهران رجبی از جمله بازیگرانی هستند که در این فیلم ایفای نقش کردهاند. طبیعت زیبای مازندران، سادگی و صمیمیت دنیای کودکانه بازیگوشها، تلاش و همدلی کودکان و ارتباط مؤثر آنها با بزرگسالان از نکات برجسته این فیلم است. بازیگوشها که با پلانی از بازی فوتبال دو گروه کودک آغاز میشود، محصول سال ۹۸ است و در بخش فیلمهای بلند داستانی ایران جشنواره سی و سوم اکران شده است.
به بهانه حضور این فیلم در سی و سومین جشنواره فیلم کودک و نوجوان با نادره ترکمانی، کارگردان این فیلم گفتوگویی داشتهایم که در ادامه میخوانید:
از دید شما برگزاری جشنواره فیلم کودک و نوجوان چه اهمیتی برای سینمای کودک دارد؟
برگزاری جشنواره همیشه برای آثاری که در حوزه سینمای کودک تولید شدهاند، یک امتیاز خوب محسوب میشود و فرصت مناسبی برای تولید، معرفی و دیده شدن آثار حوزه کودک و نوجوان است. با توجه به شرایطی که پیش آمده است، امکان نمایش فیلمها در سالنهای سینما وجود ندارد. شاید بتوان آنلاین بودن این جشنواره را فرصت به حساب آورد، چراکه تعداد افراد بیشتری در سراسر کشور میتوانند فیلمها را تماشا کنند. با وجود اینکه جشنواره سی و سوم رنگ و بوی دیگری دارد، اما باز هم اسم، عنوان، ترکیب و حال و هوای جشنواره را در دل خود دارد. اصولاً جشنوارهها برای سینماگران و مخاطبان و در حوزه فرهنگی شور و هیجان ایجاد میکنند و امیدی هستند برای اینکه نبض تپنده سینما همچنان به حیات خود ادامه دهد بنابراین برگزار شدن آنها بهتر از برگزار نشدن است.
وضعیت تولید و سرمایهگذاری در حوزه سینمای کودک را چگونه میدانید؟
در جشنواره سال گذشته دیدم که تهیه کنندگان مطرحی وارد سینمای کودک شدهاند و از این بابت خوشحال شدم. لیست فیلمهای جشنواره فعلی نشان میدهد که تهیه کنندگانی که در حوزههای دیگری فعالیت میکردند نیز وارد حوزه کودک شدهاند. با این حال به طور کلی سرمایهگذاری در حوزه سینمای کودک ضعیف است. متأسفانه پایگاه اقتصادی لازم برای این حوزه وجود ندارد و همیشه بابت درآمد و بازگشت سرمایه در سینمای کودک نگرانی وجود دارد. اگر فیلمنامه و داستان به گونهای باشد که بتواند مخاطب را جذب کند، میتواند سرمایهگذار را نیز ترغیب کند؛ اما با توجه به فروش نداشتن بسیاری از فیلمهای کودک در یکی دو سال گذشته این ترس در سرمایه گذاران وجود دارد که ممکن است سرمایه آنها بازنگردد.
فکر میکنم با توجه به فروش آنلاین شرایط بهتری فراهم شده است. آثار کودک معمولاً با هزینه کمتری نسبت به آثار حوزههای دیگر تولید میشوند و بازگشت سرمایه آن میتواند سرمایه گذاران را به سوی این حوزه ترغیب کند. اما مهمترین مساله فرهنگ سازی در زمینه حمایت از تولید، پخش، توزیع و تبلیغات فیلمهای حوزه کودک و نوجوان است. اگر این جریان به صورت یک فرم و تدبیر حساب شده جلو برود یقیناً سرمایهگذاران نیز به این حوزه علاقمند میشوند.
حمایت دولتی مناسبی از تولید فیلمهای کودک و نوجوان میشود؟
سینمای بزرگسال حمایت ویژهتری نسبت به سینمای کودک دریافت میکند. سینمای کودک هم از جنبه سرمایهگذار خصوصی و هم از نظر حمایت مراکز، سازمانها و نهادهای دولتی در مضیقه است. همه مسئولان و متولیان میدانند که سینمای کودک در چه موقعیت حساسی روزگار میگذراند و نسبت به لطمات وارد شده بر بدنه این حوزه واقف هستند. سینما در سایر حوزهها و ژانرها جایگاه خود را پیدا کرده است و جلو میرود، اما سینمای کودک در وضعیتی است که نیاز به حمایت جدی دارد. در واقع میتوان گفت مهمترین شرطی که برای رشد سینمای کودک وجود دارد حمایت فرهنگی و اقتصادی است. وقتی قرار است فیلم حوزه کودک با هزینه بسیار پایین و حمایتهای ضعیف تولید شود، نمیتوان امیدی به بهبود وضعیت سینمای کودک داشت.
برخی از سازمانها و مراکز از جمله آموزش و پرورش و صدا و سیما سالهاست با سینمای کودک قهر هستند و در جهت حمایت و پشتیبانی از این سینما اقدامی نکردهاند و اصلاً چنین سیاستی ندارند. به همین جهت سینمای کودک دست تنهاست و حامی و پشتیبان جدی که جریانی تحولی در این حوزه ایجاد کند ندارد. این یک مسئولیت اجتماعی است. به نظر من آموزش و پرورش، صدا و سیما و سازمانهایی که حداقل میتوانستند در معرفی جشنواره و آثار آن به کودکان کمک کنند عقب نشینی کردند. توجه به کودکان و نوجوانان یعنی توجه به نسل سازنده آینده کشور و عقب نشینی در این زمینهها صدمات جبران ناپذیر و تبعات بدی خواهد داشت.
به نظر من این مساله رنجآور است که به دلیل نبود حمایتهای جدی در مواضع مختلف، بسیاری از سینماگران انگیزه و شور و هیجان خود را از دست دادهاند. خوشحالم که سینماگران کودک و برخی از مدیرانی که در این حوزه فعال هستند تلاش میکنند تا سینمای کودک به حیات خود ادامه دهد، اما معتقدم که این میزان از تلاش تا کنون موفق نبوده است. یک حرکت جمعی، همدستی، مشارکت و همیاری گستردهتری برای سینمای کودک لازم است.
از دید شما اکران آنلاین فیلمهای جشنواره چه تأثیری در آمار مخاطبین این فیلمها خواهد داشت؟
برگزاری مجازی جشنواره سی و سوم، اولین تجربه در نوع خود است و امسال همه چیز متفاوت بود. پیش بینی این است که کودکان و خانوادهها در پلتفرمها فیلمها را تماشا خواهند کرد، اما پاسخ قطعی به این سوال را باید بر اساس آماری که پس از جشنواره ارائه میشود داد. بحث اساسی در این شرایط تبلیغات است. من تبلیغ تلویزیونی در این خصوص ندیدم. وقتی تبلیغات نمیشود چگونه مخاطب متوجه شود که چنین جشنوارهای در حال برگزاری است؟
فیلم بازیگوشها را به جشنواره آوردهاید، در خصوص ان توضیح بدهید
بازیگوشها فیلمی است که در ژانر کودک، نوجوان و خانواده قرار میگیرد. در واقع ماجرایی که در فیلم روایت میشود، میتواند برای هر سه گروه جذاب باشد. این فیلم مفرح و شیرین است و شامل اتفاقاتی است که برای چند کودک در روستای شمالی ایران اتفاق میافتد. آنها از روی سادگی و کودکی دست به کاری میزنند که تبعاتی دارد و در طول فیلم به این تبعات پاسخ داده میشود.
مخاطبین در پایان این فیلم متوجه میشوند که دوستی بالاترین ارزش را در زندگی و فعالیت روزانه دارد؛ در واقع پیام و رویکرد فیلم همین است. به نظرم در طول قصه باید موقعیتهای جذاب، شیرین و بامزه وجود داشته باشد تا مخاطب از دیدن آن لذت ببرد و سعی کردیم بازیگوشها با چنین رویکردی ساخته شود. قطعاً برای اکران آنلاین این فیلم پیگیر خواهیم بود تا در فیلیمو یا نماوا باقی بماند و مخاطبان بتوانند به صورت آنلاین آن را تماشا کنند.
از نظر شما آیا میتوان انتظار داشت که سینمای کودک در کنار ایجاد فضای شاد و مفرح به مسائل روانشناختی کودک و نوجوان نیز بپردازند؟
وضعیت سینمای کودک ما به گونهای است که باید در وهله اول اوقات فراغت کودکان را با آموزشهای انسانی درست درباره دوستی، صلح، محبت و فعالیتهای انسانی پر کند. اگر سینمای کودک در کشور ما آنقدر متحول شود که به پایهها و ریشههای روانشناختی کودکان و نوجوانان در سنین مختلف، مناطق مختلف و طبقات اقتصادی متفاوت بپردازد، میتوان گفت یک سینمای کودک درجه یک داریم. اما من فکر میکنم هدف و مقصود این سینما در وضعیت فعلی باید ایجاد اوقات فراغت شیرین، مفرح و متناسب با سن کودکان برای آنها باشد که این امر نوعی نگاه روانشناسی نیز در خود دارد. از طرفی بحث روانشناسی و تحلیل در این موضوع تخصصی به صورت ویژه کار سینماگر نیست. در واقع سینماگر روانشناس نیست و نمیتواند تحلیل کند، بلکه صرفاً میتواند تلنگر بزند. اصولاً این توقع غیرمنطقی است که بخواهیم سینماگر به موضوعات روانشناختی کودک و نوجوان در فیلم خود توجه ویژه داشته باشد.
در حال حاضر روی اجرای سیاستی متمرکز شدهایم که بتوانیم فیلمهایی برای کودک، نوجوان و خانواده وارد عرصه فیلمسازی کنیم. اینکه توقع داشته باشیم کودک پنج ساله به تماشای یک فیلم ۸۰ دقیقهای بپردازد، خطاست. فیلمی که کودک، نوجوان و خانواده از آن بهره ببرند، میتواند به جنبههای متعدد زندگی خانوادهها توجه داشته باشد، به نحوی که برای همه افراد آن جذاب، شیرین و آموزش دهنده باشد. درواقع ما به این سینما، یک سینمای سالم میگوئیم. فیلمی که اختصاصاً به موضوعات روانشناسی درباره کودک بپردازد، برای آگاهی والدین، مربیان و جامعه خارج از سن کودک و نوجوان ساخته میشود. نمونه این فیلم "هیس دخترها فریاد نمیزنند" است. در مقابل "خواهران غریب" یک فیلم سالم خانوادگی است که کودک، نوجوان و خانواده از دیدن آن لذت میبرند.
البته میتوانیم در حوزه کودک و نوجوان به صورت بسیار ساده و روان به بیان برخی از مسائل روانشناسی حوزه کودکان نیز توجه کنیم و میدانم که این مساله مدنظر فیلمسازان کودک از جمله خود من هم هست.
تعداد قابل توجهی بازیگر کودک در فیلم بازیگوشها نقش ایفا کردهاند. از دید شما استفاده از کودکان در فیلمسازی مستلزم رعایت چه نکاتی است؟
توجه به مناسبات تولید با حضور کودکان و نوجوانان نیازمند قوانینی است. من معتقدم اگر بازیگر کودک وارد سینما میشود، باید بر اساس قوانینی که حقوق او را حفظ کند در فیلم حضور داشته باشد. زمان کار برای کودکان نباید از صبح زود تا آخر شب باشد، مراقبتهای ویژه جسمی و روحی از کودکان و نوجوانان در شرایطی که فیلم ساخته میشود بسیار مهم است.
از طرفی وقتی کودک و نوجوان را به عنوان بازیگر وارد فیلم میکنیم، باید حواسمان باشد که خلقیات و خصوصیات کودک را حتی پس از ساخت فیلم نیز در نظر بگیریم. درواقع بازیگر بزرگسال به این درک و درایت رسیده است که امکان دارد در مقایسه با بازیگران دیگر برگزیده نشود، اما دیده یا تشویق نشدن کودکان و نوجوانانی که در این فیلمها بازی کردهاند میتواند به آنها لطمههای جدی بزند. اکثر بازیگرانی که در تولید فیلمهای جشنواره بکارگیری میشوند، نابازیگر هستند و هنوز نمیدانند شرایط بازی، سینما و موفق شدن یا نشدن چه مفهومی دارد؛ به همین دلیل فکر میکنم تشویقی که بتواند در ادامه روند کاری این کودکان مؤثر باشد و به آنها حس خوبی را منتقل کند، بسیار مؤثر خواهد بود.
مساله دیگر این است که بازیگران بزرگسال صنف دارند و از طریق صنوف حمایت میشوند، در حالی که بازیگران کودک و نوجوان چنین امتیازی ندارند؛ بنابراین جا دارد که در خصوص این موضوع فکر شود. علاوه بر این سیاست مشخصی در حوزه بهرهبرداری از توان کودکان در سینما تعریف نشده است و هیچ قانون خاصی در این زمینه نداریم. این امر جای نگرانی و بحث دارد. باید حتماً قوانینی تعریف شود در غیر این صورت بازیگران کودک فعلی نیز مانند بسیاری از بازیگرانی که سالهای گذشته در سینما درخشیدند، اما بعدها در بلاتکلیفی، بی هویتی و بی حمایتی پراکنده شدند، در سینما ماندگار نخواهند شد.
تعداد کودکانی که در فیلم بازیگوشها بازی کردهاند قابل تأمل است؛ خیلی از آنها کودکان سختی کشیده همان منطقه بودند، دلم میخواهد کودکانی که به عنوان اولین کار در این فیلمها بازی میکنند، مورد توجه و قدردانی قرار بگیرند و متوجه باشند که حضورشان در چنین آثاری میتواند در تعریف یک قصه مربوط به حوزه کودک جریان ساز باشد.
گفتوگو از: صدیقه کهیانی - خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما