به گزارش خبرنگار ایمنا، شجریان پرکشید و باری دیگر اندوهی سنگین آسمان ایران را فراگرفت. او صدا و هویت ایران بود. ایران امروز آبستن غمی دیگر است و چه قدر جنس این غم آشناست غمی که امروز میهمان ماست گویی کهنه زخمی بوده که تازه شده است. زخمی به درازای تاریخ ایران، زخمی که قائم مقامها و امیر کبیرها را از ما گرفت. جلوه گاه غم امروز ایران دیدگان اندوه بار ملتی است که در سوگ او خالصانه گریستند.
بگذار تا کینهتوزان هر آنچه خواهند بر زبان برانند؛ این رسم روزگاران است. غریبانه جان میگیرد و شکوهمندانه ماندگار میکند. قاصدان عشق هرگز نمیمیرند؛ خاصه آنکه در قلب مردمانشان جای گرفته باشند. شجریان از جنس مردم بود، صدای مردم بود، همراه مردم بود، کنار مردم بود. یک ملت با نوای او عاشق شد، بندگی کرد، دیوانگی کرد، فریاد بر آورد، گریه کرد، شادی کرد، جنگید و انقلاب کرد! چگونه میتوان این صدا را از مردم گرفت؟
بی شک شعله عشقی که شجریان در جان این مردم افکنده را با هیچ نمیتوان خاموش کرد. شجریان رسالت خویش را به پایان برد و عاشقانه چشم فرو بست و عشقبازانی چنین را، مستحق هجرانی بی پایان کرد. باری، شجریان فرشتهای با پیام عشق و راستی برای فرهنگ ایرانی بود و صدای او صدایی آسمانی است. شجریان همان حنجرهای است که بانگ "همراه شو عزیز" سر داد.
شجریان خودش بود. او هرگز جامه ریا و فخر به تن نکرد و پشت به مردم ناایستاد. بی جهت نیست که او آن چنان در قلب مردم جا خوش کرده که پر کشیدنش ملتی را این چنین غمگین کرده است. قلبی که روزگاران درازی تنها برای مردمش میتپید امروز خموش شد و در عوض امروز در غم از دست دادن او قلب ایران تا ابد برای او میتپد.
شجریان موسیقی را در میان مردم آورد و جانی تازه به آواز بخشید. او با نوای بینظیر خود برای فرهنگ و هنر ایران افتخار آفرید. همان گونه که امروز ادبیات ایران را با حافظ و سعدی و مولانا میشناسند؛ موسیقی ایران بدون او معنایی نخواهد داشت. نقش او در آواز چونان فردوسی است که پارسی را از گزند دشمنان به دور داشت.
همانا او موسیقی و ردیف را از گزند غرب زدگان ناآگاه و بیگانه با فرهنگ ایرانی نجات داد. شجریان خاطره آفرین نسلهای مختلفی بود که رندانه همگان را شیفته خود کرد. خسرو آواز ایران لقبی بس شایسته است که نام او به آن مزین شده است.
نظر شما