به گزارش ایمنا، صادق زیباکلام در گفت و گویی میگوید که برای مردم سوال پیش آمده که رفتن به پای صندوق و رأی دادن و انتخاب این دولت یا آن دولت، این رئیسجمهور یا آن رئیسجمهور، این مجلس یا آن یکی چه تأثیری بر سیاستهای کلان کشور میگذارد؟ آیا سیاستهای منطقهای و بینالمللی تغییر کرده؟ چه تغییر مهمی یا حتی چه تغییر غیر مهمی رخ داده که ما بگوییم، این تغییر در نتیجه شرکت مردم در انتخابات بود؛ بنابراین مردم میگویند، برای کدام فایده و حاصل برویم رأی بدهیم؟
در زیر بخشهایی از این گفت و گو را میخوانید:
سال، سال منتهی به انتخابات است. شما هم معتقدید انتخابات ۱۴۰۰ انتخاباتی سرد خواهد بود؟
مردم به صندوق رأی پشت کردهاند. برای اینکه در نتیجه انتخابات ۹۴ و شاید از آن مهمتر انتخابات ۹۶ که روحانی توانست دولتش را تمدید کند، هیچ تغییر و هیچ تحولی در کشور صورت نگرفت؛ یعنی در نتیجه رفتن مردم به پای صندوق رأی در آن سالها، هیچ اتفاقی نیفتاد. از این رو این سوال برای مردم پیش آمده است که رفتن به پای صندوق و رأی دادن و انتخاب این دولت یا آن دولت، این رئیسجمهوری یا آن رئیسجمهوری، این مجلس یا آن یکی چه تأثیری بر سیاستهای کلان کشور میگذارد؟ آیا سیاست ما در سوریه تغییر کرد؟ آیا سیاستهای منطقهای و بینالمللی ما تغییری کرده است؟ چه تغییر مهمی یا حتی چه تغییر غیر مهمی رخ داد که ما بگوییم، این تغییر در نتیجه شرکت مردم در انتخابات بود. بنابراین مردم میگویند، برای کدام فایده و حاصل برویم رأی بدهیم؟ به همین دلیل از مدتها قبل از انتخابات اسفندماه ۹۸ مردم به این تصمیم رسیده بودند که در انتخابات شرکت نکنند که شرکت هم نکردند. مردم در انتخابات ۱۴۰۰ هم رأی نخواهند داد. البته مقصودم از «مردم» آن ۲۴ میلیون نفری هستند که به آقای روحانی رأی دادند و همچنین آن یک و نیم میلیونی که در هفتم اسفند ۹۴ در تهران به آقای محمدرضا عارف رأی دادند. مقصودم از مردم فقط این بخش از جامعه است. در واقع تنها کسانی که همچنان به پای صندوق رأی میروند، طرفداران اصولگرا و اگر دقیقتر بگوییم، طرفداران جریانهای تندرو و قشرها و لایههای آن هستند که پای صندوق آرا خواهند رفت. مساله اما این است که بخش عمدهای از قشرها و لایههای اجتماعی، به خصوص تحصیلکردهها، شهرنشینها و دانشجوها، دیگر پای صندوق رأی نخواهند رفت.
مفروض به دقت و صحت ادعای شما، مسئولیت این واکنش عمومی به پای چه کسی یا کدام جریان باید نوشته شود؟
فقط بخشی از مسئولیت بر گردن آقای روحانی است. اما بخش مهمتر بر عهده جریانهای تندرو است. چون با رفتارهایشان عملاً به مردم این پیام را دادند که رأی دادندتان هیچ فایدهای نخواهد داشت؛ یعنی گفتند، سیاستها دست ماست، ما هم مصلحت میدانیم که این سیاستها را اجرا کنیم و برای خواسته و نظر شما هم اهمیتی قائل نیستیم. مهم نیست شما حدود ۸۰ درصد هستید ما ۲۰ درصد! مهم نیست وضعیتتان چطور است و چه مطالبههایی دارید.
بنابراین سال آینده هم حدود ۲۰ یا ۳۰ درصد که همچنان جریانهای تندرو را باور دارند، به پای صندوق رأی میروند و رئیسجهوری هم یک شخصیت تندرو خواهد بود. اگر بتوانند مجوز حضور احمدینژاد را از شورای نگهبان بگیرند، او به پاستور برمیگردد. در غیر این صورت از بین آقای زاکانی و آقای جلیلی با حداکثر ۳۰ درصد آرا یکی به عنوان رئیسجمهوری از طرف همان اقلیت انتخاب خواهد شد.
بر قهر ۸۰ درصد از مردم تاکید دارید، اما آنها فراموش نکردهاند که در سال ۸۴ چوب همین تحریم را خوردند.
در سال ۸۴، مساله فقط رأی ندادن نبود؛ در آن انتخابات بین خود اصلاحطلبان اختلاف افتاد و آنها با چهرههایی چون معین، کروبی و مرحوم آقای هاشمی وارد انتخابات شدند و در نتیجه رأیهای اصلاحطلبی به سه سبد ریخته شد.
شما از ناامیدی ۲۴ میلیون رأیدهنده گفتید. میتوان گفت این «ناامیدی» نتیجه تلاشها و برنامهریزی گروهی بود که از آن ۲۴ میلیون رأی ناراضی و ناراحت بودند؟
من فکر نمیکنم برنامهای در کار بوده باشد. در واقع این ناامیدی حاصل سیاستها و راه و روشهایی بود که تندروها قبل از سال ۹۲ در دستور کار داشتند. این مساله که رئیسجمهوری در ساختار سیاسی ایران چقدر نقش دارد و در تغییر و تحولها به چه میزان میتواند سهیم باشد فقط درباره آقای روحانی مطرح نیست؛ یعنی در مورد آقای احمدینژاد، آقای خاتمی و مرحومِ هاشمی هم صدق میکند؛ بنابراین یک دیدگاهی در بین اصلاحطلبان وجود دارد مبنی بر اینکه، در این شرایط چطور میتوانیم بر شرکت در انتخابات اصرار داشته باشیم؟ حالا که تندروها نمیخواهند شیوهشان را تغییر بدهند، بگذارید همه زمام امور رسماً و علناً به دست خودشان بیفتد و دولت، مجلس، قوه قضائیه و نهادهای دیگر را داشته باشند تا کشور از این حالت سردرگمی بیرون بیاید. چون در حالی که همه تصمیمهای مهم را تندروها میگیرند، هزینه و صورتحساب تصمیمات را روحانی به عنوان رئیسجمهوری باید پرداخت کند. لذا برخی از اصلاحطلبان شرکت در انتخابات را موجب بدنامی و سوءاستفاده رقیب از سرمایه اجتماعیشان میدانند چون جریان تندرو با وجود حضور اصلاحطلبان در انتخابات هم هر کاری که بخواهد انجام خواهد داد، فقط اسمش هست که اصلاحطلبان هم در انتخابات شرکت و هم مردم را برای رأی دادن به حضور در پای صندوق رأی دعوت کردند؛ یعنی اصلاحطلبان با شرکت نکردن، همه مسئولیت را به گردن جریان تندرو میاندازند. این نوع نگاه به خصوص بعد از تجربه مجلس دهم و دولت دوازدهم در میان گروهی از اصلاحطلبان رواج یافته است، چون انتخابات برای اصلاحات چیزی به جز هزینه ندارد.
منبع: اعتمادآنلاین
نظر شما