به گزارش خبرنگار ایمنا، روستای خلاق یکی از مفاهیمی است که برای تحقق توسعه پایدار شکل گرفته است. در واقع روستای خلاق فضایی است که بر فرآیند بومی مانند سبک زندگی، محیط زیست پاک و امکانات مطلوب زمینه جذب طبقه خلاق را به روستا فراهم میآورد. بدین ترتیب در روستا خلاقیت این طبقه مکمل فعالیتهای ذاتی و سنتی روستا شده خواهد شد.
این عمل در واقع ابزاری برای توسعه و حتی ارزش افزوده برای روستا ایجاد میکند. روستای خلاق در روند مهاجرت روستانشینان تأثیرگذار خواهد بود و به احیای این سکونتگاههای سنتی کمک بزرگی خواهد کرد. در واقع روستای خلاق که یکی از محورهای آن گردشگری است، میتواند در به ثمر نشستن شعار سال سازمان جهانی گردشگری مبنی بر «گردشگری و توسعه روستایی» کمک کند.
بیشتر بخوانید:
بخش دوم گفتوگو ایمنا با مهدی راستقلم درباره روستا خلاق و گردشگری روستایی در ادامه خواهد آمد:
روستای خلاق را به طور کلی تعریف کنید.
روستای خلاق دقیقاً موازی نظریه شهر خلاق است که توسط سازمان ملل و سازمان جهانی گردشگری نیز کاملاً قبول شده است؛ چندین سال قبل با کمک چند نفر در ایران و استرالیا، این رهیافت را تکمیل کرده و در حال حاضر پیگیری ساخت شبکه روستای خلاق را انجام میدهیم. دو سال پیش، اولین مرکز نوآوری روستای خلاق در خراسان شمالی شکل گرفت و در حال حاضر، نزدیک به ۲۰۰۰ نفر عضو در این شبکه داریم که همه استانها در آن فعال هستند. این رهیافت بر اساس هفت محور و ۱۵ شاخص تعریف شد که شاخصهای آن، به گروههای ارکان، کالبد و عناصر تبدیل شد. روستای خلاق، یک جایگاه ثابت نیست و فرایندی است که انسانها بر اساس تخصص خود در آن قرار گرفته و فعالیتهای زیادی را انجام میدهند و هدف آن، تولید کالای خلاقانه است. سهراب سپهری، به عنوان یکی از اعضای روستای خلاق نامیده میشود که روستایی را انتخاب کرده و در آن به فعالیت هنری میپردازد.
در غرب ایران، روستاهای موسیقی محور داریم که بسیار فعالیتهای مثبتی دارند؛ با این حال محورها و جنس خلاقیت برای آینده در روستاها متفاوت است. در آینده رو به صنایع خلاق نرم سر و کار بیشتری داریم؛ مثلاً تولید یک بوم نقاشی، ساختن ساز یا تهیه غذای خلاقانه، دیگر پاسخگو نیست. ایده آل من این موضوع است که هر روستای خلاق، تبدیل به یک سیلیکون ولی شود که ارائه کننده خدمات مختص خود باشد.
چه چیزی جوانان را به مهاجرت روستایی ترغیب میکند؟
به شما قول میدهم که در دهه آینده نرخ تمایل در قشر جوان برای رفتن و زندگی کردن در روستا بیشتر میشود؛ دلیل اصلی این اتفاق مدیریت بد ما در شهر است زیرا سیاستهای تسهیلگرایانه ما در روستا اصلاً اثربخش نبوده است اما تراکم و آلودگی زیاد در شهر، این اتفاق را رخ خواهد داد. در حال حاضر، نرخ خانه در تهران از بسیاری از شهرهای سطح اول دنیا بیشتر شده است؛ مثلاً خانه در تهران از کالیفرنیا و لندن گرانتر است که به دلیل تقاضای کاذب برای زندگی در تهران است. در حال حاضر طبقه متوسط در کشور نداریم و حالا قشر پایین جامعه، سطح زندگی بسیار پایینی را در شهری مثل تهران تجربه میکنند. زمانی که شغلهایی مثل برنامه نویسی داشته باشید، مکان زندگی شما مهم نیست و حتی زندگی در محیط کمتر آلوده روستایی میتواند برای شما بهتر باشد.
DMOها چه کمکی به روستا میکند؟
برای اینکه بتوانیم توزیع درآمد در یک روستای مقصد را انجام دهیم، حتماً باید با سازمان مدیریت مقصد (DMO) روستا به توافق برسیم؛ اولین گام، به رسمیت شناختن حق بهره مالکانه در روستا است. وقتی فقط در مقطعی از سال، سفر به یک روستا انجام میشود، برای سایر مقاطع سال مشکلاتی برای جامعه میزبان به وجود میآید. پس این جامعه حق دارد در آن دو ماه پر سفر، حق بهره مالکانه را از گردشگران بگیرد؛ البته این درآمد باید وارد صندوقی شود و تمامی زیرساختهای گردشگری در آن روستا از این صندوق تخصیص شود. سازمان یادشده باید از دهیار، بزرگان و ریش سفیدان روستا تشکیل شود. وقتی گردشگر به مسافرت میرود، بیشتر به اقامتگاهها و مراکز خرید و فروش میروند؛ پس حق سایر افراد روستا که این سفرها در زندگی آنها تأثیر دارد باید از طریقی پرداخت شود.
تأسیس صندوق یاد شده، خیلی به این اتفاق کمک میکند و این اتفاق باعث ایجاد سیستمی اقتصادی روشن در روستا میشود. پس تمامی مراکز مهم گردشگری در روستاها باید از صندوق فروش خود عوارضی را به DMO پرداخت کنند که به مردم روستا کمک میکند. این عوارض لزوماً نباید به صورت پول نقد باشد و ایجاد تسهیلات و امکانات در فضای روستایی نیز شامل این اتفاق میشود. وقتی این اتفاق رخ دهد، میزان پذیرش مسافر توسط جامعه میزبان نیز بیشتر میشود.
مدلی که در حال حاضر برای توسعه روستایی وجود دارد جواب داده و کار خود را کرده است، اما باید به سراغ مدلهای جدید و خلاقانهتری رفت. باید تعاریف جدیدی از توسعه گردشگری ارائه داد و به سمت بازارسازی و جریان سازی حرکت کرد؛ به عنوان مثال به سراغ تأسیس اکوموزهها رفت. با مطالعات و کارشناسی میتوان شخصیتی برای روستا با استفاده از ظرفیتهای آن ایجاد کرد و بر اساس همان شخصیت مدل توسعه در پیش گرفت، همچنین باید برای رسیدن این روستا به یک بازار پایدار باید کار کرد.
گردشگری امروزه متأسفانه دنبال لحظاتی مفرح هستند و در پی کشف اصالت و ریشههای تاریخی و فرهنگی یک روستا نیستند. در گردشگری انبوه هرچه از مفاهیم جعلی تا اصیل به مخاطب ارائه میشد، زیرا گردشگری تنها برای یک تجربه مطلوب سفر میکرد؛ اما در تاریخ، فرهنگ و اصالت ما محتوا وجود دارد. محتوایی که اگر در ابعاد رسانهای آن کار و ارائه شود ارزشهای مهمی ایجاد خواهد کرد.
DMO در روستاها چگونه تشکیل میشود؟
دولت در همهجای دنیا تسهیلگر و ناظر است، اما در کشور ما همه مطالبات و درخواستها و کارها بر روی دوش دولت است. این نکته را باید تاکید کرد که چون ادارهکل میراث فرهنگی نتوانست نقش خود را به خوبی ایفا کند چند مدعی دیگر برای گردشگری پیدا و تشکیل سازمان مدیریت مقصد دشوار شد. البته صادقانه باید گفت که این ادارات تمام توان خود را گذاشتند و ظرفیتش در همین حد است. متأسفانه وزارت میراث فرهنگی بودجه و برش لازم را ندارد. ضمن اینکه گردشگری با بخشهای مختلفی مثل حمل و نقل، بهداشت و غیره کار دارد و با دیگران درگیر است. بدین ترتیب بسیاری از بخشها میتوانند مدعی آن باشند.
حالا برای تشکیل یک سازمان مدیریت مقصد در روستا باید یک کارشناس و مشاور در کنار نماینده بخش دولتی و فعالان آن حوزه تشکیل گروه دهند. به عنوان مثال در یک روستا یک کارشناس در کنار دهیار، صاحب اقامتگاه، صاحب رستوران و ریش سفید روستا قرار خواهند گرفت و تشکیل DMO خواهند داد. هر کدام از این افراد کارکرد و وظایف خود را دارند، در حال حاضر مدلهای مختلفی وجود دارد و نیازی به اختراع یک چرخه و یا مدل نیست.
طرحهای خلاقانهای که برای روستاها ارائه میشود گاهاً لوکس و سطح بالا هستند؛ آیا گردشگر امروزه حاضر است این هزینه را بکند؟
سفر در علم جز کالاهای غیر ضروری و لوکس دستهبندی میشود، اما واقعیت این است که هر فرد در یک آستانه تحمل نیاز به سفر پیدا میکند و در واقع سفر کارکرد یک سوپاپ اطمینان دارد. بنابراین در هر صورت تقاضا برای سفر پیش خواهد آمد، به عنوان مثال در همین بحران کرونا پس از ماهها قرنطینه و محدودیت بسیاری از افراد نیاز به سفر پیدا کردند. همچنین برای تأسیس یک مقصد گردشگری کوتاه مدت فکر نمیکنیم و باید دید بلند مدت در افق ۱۰ یا ۲۰ سال داشت؛ به طور کلی طرحهای گردشگری کوتاه مدت جواب نخواهد داد.
به زودی وارد دهه جدیدی خواهیم شد که جوانان شور و هیجانشان فروکش خواهد کرد و به دنبال دانشها و اصالت خواهند رفت.
در هر صورت مردم جامعه میزبان نیاز به درآمد دارند و شاید حوصله طرح بلند مدت را نکنند، آیا طرحهای با افق طولانی میتواند معیشت جامعه میزبان را در کوتاه مدت تحت تأثیر قرار دهد؟
قطعاً این اتفاق خواهد افتاد. وقتی که برای مقصدی به صورت آگاهانه برنامهریزی میشود، سازمان مدیریت مقصد آن زودتر تشکیل خواهد شد. بدین ترتیب درآمد در این سازمان توزیع خواهد شد. همچنین باید در نظر گرفت که مردم روستا پیش از طرحهای گردشگری واجد درآمد هستند و گردشگری به عنوان یک صنعت فصلی درآمد روستا را افزایش خواهد داد. در واقع گردشگری را جایگزین درآمدهای اصلی روستا نمیکنم و نمیدانم، در روستا باید کشاورزی، دامداری و دیگر فعالیتها انجام شود و به عنوان یک ابزار کمکی کسب درآمد، گردشگری در کنار آن قرار گیرد.
گفتوگو از: محمدحسن خدادوستان و یزدان روحانی - سرویس فرهنگ و هنر ایمنا
نظر شما