به گزارش خبرنگار ایمنا، برخی پرداختن به ادبیات و شاعران کهن فارسی را بازگشت به عقب میدانند در حالی که متخصصان این حوزه معتقدند بدون شناخت گنجینههای اهدایی حکیمانی چون ناصر خسرو به ادبیات، نمیتوان در این حوزه قدمی به پیش برداشت. فرهنگ ما به نام کسانی چون ناصر خسرو، فردوسی، حافظ و مولوی گره خورده است و چشمپوشی از آنها نادیده گرفتن بخش عظیمی از فرهنگ کهن پارسی است. ناصر خسرو شاعری است که به دنبال حقایق میگشت، در این راه سیر و سفر بسیاری کرد و آنچه دیده و شنیده را نیز ثبت نموده است. به علاوه شاعری است که با گنجاندن مفاهیم و تفکرات خود در شعر اهمیت شاعران و ادیبان در ترویج اندیشه و تفکر را نشان داده است.
اسحاق طغیانی، استاد ادبیات کلاسیک در خصوص این شاعر و نویسنده به خبرنگار ایمنا میگوید: ناصر خسرو از شاعران بزرگ و مطرح ایران در قرن پنجم هجری است. او در تاریخ ادبیات فارسی ویژگیهای برجستهای دارد چراکه علاوه بر شعر در فلسفه، کلام، طب، نجوم و علوم قرآنی نیز مسلط بوده است و به همین دلیل به او حکیم گفته میشد. آثار او در حوزه شعر و نثر غنی و استخوان دار است و علت آن نیز همین بهرهمندی از علوم مختلف بوده است.
وی میافزاید: ناصر خسرو جزء اولین کسانی است که از شعر و ادبیات به عنوان یک ابزار نیرومند در جهت تبلیغ آرا و عقاید خود استفاده کرد. او خوابی میبیند که به واسطه آن دچار تحولی روحی و روانی میشود. در نتیجه از مدح و ستایش پادشاهان دست برداشته و شعر خود را در خدمت زهد و حکمت میآورد. در همین خصوص گفته است: " من آنم که در پای خوکان نریزم / مر این قیمتی لفظ در دری را".
این استاد ادبیات ادامه میدهد: به طور کلی آثار ادبی برتر از چند ویژگی برخوردار هستند. یکی از آنها عنصر خیال است. اگر خیال از شعر و آثار هنری حذف شود گویی دیگر ارزشمند بشمار نمیروند. ویژگی بسیار مهم دیگر ابداع و نوآوری است چراکه آثار تکراری به دل نمینشیند. داشتن سبک و زیبایی کلام نیز خصوصیتهای دیگر آثار برتر محسوب میشود.
ناصر خسرو پرداختن به خیال، تغزل و زیبایی را اموری زنانه میدانست
طغیانی با بیان اینکه ناصر خسرو چندان به ویژگی خیال و زیبایی توجه نداشت، میگوید: تصور ناصر خسرو این بوده که پرداختن به خیال، تغزل و زیبایی سخن بیشتر امری زنانه است تا مردانه، شعر او سرشار از مفاهیم فلسفی، علمی، دینی و قرآنی است و سبک پیچیدهای را بکار میگرفت چرا که معتقد بود سخن گفتن به این شیوه بهتر است.
وی ادامه میدهد: تمام ویژگیهایی که برای یک اثر ادبی برتر ذکر شد، در خدمت "پیام" هستند. اگر یک اثر ادبی پیامی نداشته باشد، دیر یا زود از بین میرود چرا که پیام آنها را زنده نگه میدارد. استوانه سخن همه شاعران بزرگ فارسی پیام آنهاست که بیشتر مبتنی بر مفاهیم فرهنگی، دینی، عرفانی و سیاسی است. ناصر خسرو نیز رسالت خود و شاعران را ابلاغ پیام میدانست.
این استاد ادبیات با بیان اینکه مهمترین ویژگی در ادبیات داشتن تعهد است، خاطرنشان میکند: آوازه ناصر خسرو بیشتر به دلیل این است که به محتوا پرداخته است. آنچه شعر این شاعر را با ارزش کرده است بازتاب احادیث، آیات قرآن، کلام، منطق و فلسفه در آثار اوست. شعر ناصر خسرو از غنا و ویژگیهای خاصی برخوردار است و در برخی موارد به عنوان ضربالمثل استفاده میشود.
طغیانی با اشاره به اینکه ناصر خسرو علاوه بر شعر، در نوشتن نیز توانایی بسیار داشته است، ادامه میافزاید: یکی از آثار مهم وی سفرنامه اوست که نثری روان و دلنشین دارد. سفر نامه ناصر خسرو گزارشی از سفرهای متعدد او به نقاط مختلف جهان است. این شاعر مکانهای مختلف روزگار خود را تا جایی که امکان داشته سیاحت کرده چرا که به تعبیر خود به دنبال کشف حقایق بوده است. در این سفرنامه آنچه را دیده است با دقت و ظرافت بسیار زیاد توضیح میدهد به گونهای که مانند یک فیلم همه ابعاد و زوایا را برای خواننده خود مشخص میکند. به همین دلیل سفرنامه او اثری برگزیده است که در نوع خود بی نظیر بشمار میرود.
وی معتقد است به سفرنامه میتوان از دیدگاه جامعه شناسی، روانشناسی، جغرافیایی، سیاسی، اعتقادی و ادبیات نگاه کرد. علاوه بر این سفرنامه ناصر خسرو نوعی اتوبیوگرافی برای خود او نیز هست. یعنی شخصیت، وضعیت، افکار و عقایدی او را نیز نشان میدهد.
این استاد ادبیات ادامه میدهد: ناصر خسرو در سفرنامه خود مشکلات سفر را نیز مطرح میکند که امری قابل تأمل است، چرا که نشان میدهد در آن روزگار مردم چگونه سفر میکردند و چه مشکلاتی داشتهاند. همچنین در بخشهایی از آن نیز آداب و رسوم مردم را میگوید. بنابراین میتوان ناصر خسرو را یکی از کسانی دانست که بنیاد سفرنامهنویسی را در ادبیات فارسی گذاشته است.
شاعران معاصر کمتر به محتوا توجه دارند
طغیانی تصریح میکند: ناصر خسرو و شاعرانی چون او باید مقتدای شعرای امروز باشند. شعرای معاصر ما کمتر به تقویت محتوا توجه دارند و بیشتر سعی میکنند ظرافتهای شاعرانه را مطرح کنند. در حالی که اگر میخواهند شعر آنها قابل پذیرش و دلپذیر باشد باید به تقویت محتوا دقت کنند. گفتهاند "دلنشین شد سخنم تا تو قبولش کردی / آری آری سخن عشق نشانی دارد" اینکه ادبیات فارسی تا این حد در جهان مقبولیت پیدا کرده، به دلیل استفاده از مایههای عرفانی مبتنی بر مفاهیم دینی بوده است.
وی میگوید: مفاهیم قرآن در سه کلمه خلاصه میشود توحید، معاد و عمل صالح و همه این مفاهیم در شعر ناصر خسرو، حافظ و مولانا هست. شاعر معاصر هم اگر میخواهد حرف قابل شنیدنی داشته باشد باید به این امور توجه داشته باشد. شاعران بسیاری در ادبیات فارسی وجود دارند که با وجود اینکه آثار بسیاری داشتهاند، صرفاً نام آنها باقی مانده است. چرا آثار آنها باقی نماند؟ به دلیل اینکه از چنین مفاهیمی بهره نداشتهاند؛ بنابراین اگر شعرا و نویسندگان معاصر نیز به این امور توجه کنند آثاری جاودان خواهند شد.
نظر شما