به گزارش خبرنگار ایمنا، احمد شاملو (الف- بامداد) نویسنده، مترجم و شاعر نوپرداز -صاحب سبک سپید- ایرانی است. این شاعر علاوه بر مجموعههای شعری که از خود بر جا گذاشت، تحقیقات وسیعی در حوزه فرهنگ عامه انجام داده که آنها را در کتاب " کوچه" جمعآوری کرده است. وی همچنین به کار ترجمه از ادبیات و فرهنگ سایر ملل نیز ورود پیدا کرد و آثار مهمی را ترجمه کرد. یکی از مهمترین کارهای شاملو تعریف و تبیین قالب سپید در عرصه شعر است. جدای از شکل و قالب خاصی که شاملو در شعر معاصر مطرح کرد، تفکر و اندیشه حاکم بر اشعار او نیز درخور توجه است. در باب شعر او گفتهاند سرگذشت مهر و کین، یاس و امید، عشق و نفرت، غم و شادی، درد و دریغ و حمله و گریز است. همین امر وجوه اومانیستی شعر او را نمایان میکند. به جرأت میتوان گفت که بدون در نظر گرفتن سبک و ساختار وی نمیتوان تصویر دقیقی از جریان ادبی معاصر ارائه داد.
شاملو از کسانی است که آثارش توجه منتقدان را به خود جلب کرده است. هیچ یک از شاعران، ادیبان و متفکران نتوانستهاند از تیغ تیز نقد و نگاه هوشمندانه منتقدان در امان باشند ولی نکتهای در خصوص این شاعر وجود دارد این است که جانب اعتدال در بررسی آثارش رعایت نشده است؛ یا وی را یکسره قبول دارند و یا به صورت کامل رد میکنند.
محمد رضا نصر اصفهانی، عضو هیأت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان در خصوص این شاعر به خبرنگار ایمنا میگوید: سخن گفتن از شاملو چه بخواهیم و چه نخواهیم بحث درباره یک شخصیت تأثیرگذار ادبی در ۵۰ سال اخیر است. او از شاگردان نسبتاً برجسته نیما یوشیج و از دوستان صمیمی برخی نویسندگان و منتقدان چون جلال آل احمد بوده است، در حوزههای متنوعی کار کرده و در برخی از آنها خلاقیت و نوآوریهایی داشته است. بنابراین شاملو به منزله یک شخصیت ادبی آنقدر حائز اهمیت هست که بشود به طور جدی درباره او سخن گفت و آثار و دیدگاههایش را مورد تأمل و نقد قرار داد.
وی میافزاید: از همین ابتدا باید شاملو به منزله یک ادیب را متفاوت از شاملو به منزله یک شهروند بدانیم. این کار بسیار مشکل است اما لازم است شاملو را به منزله یک ادیب، نویسنده، شاعر و هنرمند در نظر بگیریم تا بتوانیم در خصوص دیدگاههای او نظر بدهیم. بنابراین این که شاملو چند بار ازدواج کرده، مدتی از عمرش را معتاد بوده، زمانی شخصیتی معترض بوده، مدتی را از بنیاد فرح پهلوی کمک گرفته است و اموری از این قبیل را کنار می گذاریم و در خصوص دلایل آنها سخنی نمیگوییم.
این عضو هیأت علمی در خصوص جایگاه شاملو در ادبیات، ادامه میدهد: کاروان ادبیات در حال حرکت است. شاید کسی چون مولانا، فردوسی، سعدی، حافظ و نظامی هر یک خود تبدیل به کاروانی شوند، اما فرد دیگری بخشی از این کاروان باشد و در پیش بردن آن نقش ایفا کند. هر فردی که کار هنری انجام داده و با آن کار، چیزی را به لحاظ زبانی، ساختاری و زیبا شناسی به ادبیات افزوده باشد ارجمند است و شاملو از این نظر بسیار مهم است.
شاملو جزو ۱۵ شاعر برجسته ۵۰ سال اخیر است
نصر با بیا این که ادیبان بزرگ متفکران بزرگی نیز بودهاند، تصریح میکند: ادیبان برجسته ای چون مهدی اخوان ثالث، نیما یوشیج، پروین اعتصامی، ملکالشعرای بهار، سهراب سپهری، محمد علی اسلامی ندوشن، عبدالحسین زرینکوب و ابوالقاسم پاینده سعی کردهاند چیزی به ادبیات اضافه کنند و آنچه افزودهاند، محتواست. این افراد جهانی را میسازند که وقتی وارد آن میشوید ناگزیرید به مفاهیم و اندیشههایی که برایتان تدارک دیدهاند دل بسپرید. من با تولستوی، تی. اس الیوت و شاملو در این زمینه همراهم که میگویند، درست است که ادبیات بر مبنای خلاقیت، زیبایی، زبان، ساختار و تصویرگری شکل میگیرد اما حاوی و حامل نوعی بار فکری، فلسفی، روانشناختی و عاطفی نیز هست که چیزهایی را به آدمی اضافه یا از او کم میکند.
وی اضافه میکند: شاملو قطعاً یکی از ۱۵ شاعران نوپرداز برجسته ۵۰ سال اخیر است. نمیگویم بهترین آنهاست چراکه برخی از آثار خود را از دیگران از جمله نیما، اکتاویو پاز، بورخس، تی. اس الیوت و آراگون برداشته است. در واقع او خلاق محض نبود اما زبان و فرمی که به آن داده در برخی از موارد به حدی موفق بوده که توانسته است فضایی فکری و ذهنی بسازد. بنابراین با اینکه خود قله ساز نبوده است اما بر قلهها نشست و خود نیز به صورت قله در آمد.
شاملو درباره موسیقی ایران اشتباه کرد!
این عضو هیأت علمی تصریح میکند: شاملو یک اومانیست اجتماعی است. او نیم نگاهی به انسان جهانی و انترناسیونال دارد. درواقع برعکس اومانیسم سهراب سپهری که جهانی عرفانی است و برخلاف اومانیسم مهدی اخوان ثالث که ناسیونالیستی است یعنی ملیت، زبان، گذشته و اقوام ایران برایش مهم است؛ شاملو کاملاً جدای از گذشته، زبان، اقوام و فرهنگ خاص ایران است. به همین دلیل برخی اشتباهات بزرگ او در همین خصوص رقم خورده است.
نصر میافزاید: برای نمونه شاملو در باره موسیقی سنتی عموماً به اشتباه داوری کرده است. او مدتی در این حوزه موسیقی کار کرد و با استاد شجریان همکاری داشته است. در واقع شعرهایی را دکلمه کرد که استاد شجریان روی آنها آواز گذاشت اما بعد گفته است مگر هر کسی که صدایش را در گلو انداخت آواز دارد؟ در دستگاه موسیقی ایران از زمان ساسانیان تا امروز نزدیک به هزار ریتم، نت و گوشه داریم که در دستگاههای مختلفی که معروف به دستگاههای هفتگانه یا دوازدهگانهاند، ارائه میشود. پس کسی که آشنا نیست نمیتواند بگوید ایران موسیقی ندارد. وقتی میتوانیم حزنانگیزترین گوشهها تا شادترین آنها را در این دستگاهها ارائه دهیم، وقتی تفکریترین، اجتماعیترین و فلسفیترین اندیشهها تا کودکانهترین و فانتزیترین تصنیفها را میتوان در آنها آورد، دیگر نمیتوان گفت موسیقی نداریم. متأسفانه شاملو درباره موسیقی ایران اشتباهات بزرگی کرده است.
وی خاطرنشان میکند: شاملو به عنوان یک شاعر اومانیست انترناسیونالیست معترض، موفق است. درواقع زبان موفقی دارد و شعر سپیدی را آورده که پیش از او در نثر صوفیانه بوده است. شاملو زبان منثور را نیز به اوج خود رساند و شاید سخن استاد شفیعی کدکنی بسیار درست و بجا باشد که میگوید: شاملو تنها کسی بود که شعر سپید را آزمود، در آن سرود، مقلدان بسیاری نیز پیدا کرد اما تنها کسی که در آن خوب به ثمر نشست خود او بود. در شعر منظوم نیز به جز چند چهارپاره، دوبیتی و یکی دو قصیده و غزل چیزی از او در اختیار نداریم. اما در برخی از آنها نیز شاعر موفقی بوده است.
شاملو در انجام رسالت هنری خود موفق بود
این عضو هیأت علمی تصریح میکند: اگر رسالت هنر را این بدانیم که میآید تا جهان، ذهنیت و لحظههای انسان را تغییر دهد، او را به جهان تازه ای برده و احساسی نو به وی القا کند؛ شاملو در انجام این رسالت موفق بوده است. اما آثار کلاسیک او آنقدر برجسته نیست. برخی گفتهاند بین ۱۵ تا ۳۰ شعر تازه و خلاقانه دارد و حدود ۲۰ شعر او تحت تأثیر شاعران بزرگ دیگری چون تی اس الیوت و آراگون است. شاملو توانسته است برخی از اشعار این شاعران را به خوبی بازسازی کند اما در آنها خلاقترین و ممتازترین شخصیت نیست.
نصر با اشاره به ترجمههای شاملو میافزاید: او به لحاظ ترجمه آزاد موفق بوده است. در واقع توانسته اشعار برجسته جهان را بازسازی کند و به دلیل اینکه قدرت زبانیاش قوی بوده، موفق ظاهر شده است. شاملو کلمه به کلمه ترجمه نکرده اما به خوبی توانسته است اشعار را بازآفرینی کند. او سعی کرد نثر دلچسب، فولکلوریک، جذاب و گیرایی به کار ببرد. معتقدم که شاملو به لحاظ خلاقیت در نثر ترجمهای، کمتر از شعرهای خود خلاق نبوده است چراکه فرازهای موفق نثر او بسیار بیشتر از فرازهای شعر اوست.
کار شاملو در فرهنگ عامه ناقص اما ادعایش بزرگ است
وی با بیان "اینکه بخشی از کار شاملو به بیان فرهنگ مردم باز میگردد" گفت: شاملو زمانی گفته بود در فرهنگ مردم پنج میلیون یادداشت دارم. که از دید من شاعرانه و مبالغه آمیز است. از جهت اینکه برخی از اصطلاحات و ضربالمثل ها را از نابودی نجات داده است، شکی نیست. زمانی که در زندان بود اصطلاحات زندان را جمعآوری میکرد، حتی فحاشی زندانیان به یکدیگر را نیز جمع کرد. شاملو اصطلاحات مردم کوچه و بازار، معتادان، بقالان، راننده، پلیس، بناها و غیره را جمعآوری کرد؛ کار او از این نظر حائز اهمیت و درخور تحسین است. اما یک عیب بزرگ در کار او وجود دارد و آن این است که از کارهای فولکلوریک تفسیر عقیدتی کرد. آن هم در حوزههای فلسفی و اجتماعی که خود در آن متخصص نبود و به همین دلیل گاهی در داوریهای خود دچار اشتباهات بزرگی شد.
این عضو هیأت علمی میگوید: همه باورهای مردم را نمیتوان جزو خرافات و دروغها گرفت. یادمان باشد که وقتی انسانها شروع به سخن گفتن میکنند یکی از ارکان مهم وجود آنها باورهایشان است، همه ما به نیکی، عدالت، آزادی، خلود، جاودانگی، کار خوب، راستی و حقیقت به گونهای فطری معتقد هستیم. شاملو بخشی از باورهای عامیانه که امروزه رفتارشناسی، روانشناسی اجتماعی، زبانشناسی و فلسفه علم میداند را جزو فرهنگ خرافه آورده است و در این قسمت دچار اشتباه شده است. کار او در این حوزه ناقص اما ادعاهای او بزرگ است.
نصر ادامه میدهد: آنچه در کار شاملو قدری قابل توجه است، اظهار نظرهای متفکرانه اوست. شاملو در مواردی با زبان طنز اظهارنظرهایی در باره شخصیتها و اندیشهها کرده که متأسفانه نادرست است. مثلاً یکی از شش قهرمان اصلی شاهنامه فریدون فرخ است؛ چراکه منادی نجات ایران، دادورزی و مبارزه با ستمگری ضحاک است. اما شاملو در این باره معتقد است که فریدون فاصله طبقاتی که ضحاک از بین برده بود را مجدداً بازگرداند. باید بگویم اولاً فردوسی هزار سال پیش از قرن ۲۰ شاهنامه را سرود و ثانیاً در برابر تبعیضهای امویان و عباسیان کوشیده است تا گذشته ایرانیان را احیا کند و بر مبنای برابری انسانی که در اسلام است، اثری را خلق کند. او حداقل پنج هزار نمونه از آیات، روایات، احادیث، اساطیر، تلمیحات و نکات فرهنگ اسلامی را مورد استفاده قرار داده برای اینکه نوعی فرهنگ ایرانی اسلامی برجسته را در برابر عرب متجاوز تبعیض کار و ظالم قرار دهد. حال اگر کسی او را طرفدار نظام طبقاتی بداند و تحقیر کند، کار بسیار ناپسندی انجام داده است.
شاملو به ریشه تغزل عرفانی زد
این عضو هیأت علمی در خصوص انتقادات شاملو به فردوسی، سعدی و حافظ میافزاید: اگر بخواهیم ۲۰ تن را در تاریخ نام ببریم که تاریخ همواره به آنها افتخار خواهد کرد یکی از آنها "فردوسی" است. به گمانم از میان منتقدان فردوسی بیشترین کم لطفی را احمد شاملو به گونهای کودکانه و غیرمتخصصانه نسبت به او روا داشته است. علاوه بر این "سعدی" پدر زبان فارسی است. هوشنگ ابتهاج که از دوستان شاملو است میگوید بوستان سعدی را در صدر سخن فارسی مینشانم. این به معنی آن نیست که سایر شاعران بزرگ نیستند بلکه کسی چون سعدی مبنایی برای اخلاق و فرهنگ گذاشته بوده و از این جهت حائز اهمیت و ارزش است. این شاعران هزاران ابتکار و خلاقیت دارند که با تحقیر آنها کسی بزرگ نخواهد شد. از طرفی برخی از تصحیحات و حذف هایی که شاملو در اشعار "حافظ" انجام داده مستند نیست، مگر ما مجاز هستیم شعر فرد بزرگی چون حافظ را تغییر دهیم؟
نصر ادامه میدهد: ادیبی به نام دکتر محجوب در زمان حیات شاملو گفته بود نمیدانم چرا اگر کسی کلنگ بردارد و به کاشیهای مسجد شیخ لطف الله حمله کند حاضریم با او مقابله کنیم اما چیزی به شاملو که کلنگ برداشته و به ریشه تغزل عرفانی میزند، نمیگوییم. شاملو در این خصوص اشتباهات بزرگی کرده است. این نشان میدهد که حتی افراد موفقی که کارهای بزرگ کردهاند نیز میتوانند اشتباهاتی به همان اندازه بزرگ مرتکب شوند. شاملو جاهایی که خواسته است منتقد، متفکر یا صاحب نظر باشد عموماً اشتباه کرده است. عدهای علت این امر را این گونه بیان کردهاند که وی میخواست سر زبانها باشد اما یادمان باشد "بزرگش نخوانند اهل خرد / که نام بزرگان به زشتی برد".
وی اضافه میکند: اگر شاملو صرفاً هنرمند و آفریننده آثاری در شعر نو و سپید میماند، میتوانست یکی از برجستهترین ها باشد همچنان که در جایگاه فعلی نیز موفق است. او را صاحب نثری ادبی، فولکلوریک و شاعری برجسته میدانیم اما در باره داوریها و نقدهای او نیز نقدهای بسیاری روا میداریم.
نظر شما