به گزارش خبرنگار ایمنا، " پسر هفت ماهه، دختر چشم رنگی ۱۰ ماهه، پسر یک روزه به فروش میرسد، حتی نوزادی را داریم که اگر خانواده باشد که بتواند آن را در آسایش و رفاه بزرگ کند، آن را رایگان به آن خانواده میدهیم، مادرش فقط میخواهد فرزندش خوشبخت شود، الان پنج نوزاد آماده تحویل است، برای معرفی شما برای دریافت نوزاد باید ۲۰۰ هزار تومان به حساب شماره.... واریز شود تا پل ارتباطی شما با مادر نوزاد باشیم. کار ما کاملاً قانونی است و زمان تحویل فرزند کوتاه است، حتی چند تا از این بچهها شناسنامه هم ندارند و شناسنامه اولیه به نام پدر و مادری که قراره پیش اونا بزرگ بشه صادر میشه. "
این جملات گوشهای از تبلیغات درج شده در یک صفحه اینستاگرامی برای خرید و فروش نوزادان است، پیجی که هر چند عمر آن به چند روز بیشتر خط نداد اما اینکه فردی به خود جرأت چنین کاری را داده نشان میدهد که بر خلاف آنچه بسیاری از مسئولان میگویند خرید و فروش نوزادان شاید بیشتر از گذشته وجود دارد و حتی در برخی از شهرها به صورت سازمان یافته این اقدام انجام میشود.
هر چند برخی باور دارند برخی فرزندانی که به هر روشی به فرزندخواندگی در میآیند شرایط بهتری نسبت به آنچه که ممکن است برای آنها در کنار پدر و مادرشان به وجود بیاید، دارند اما پای صحبت یکی از این فرزندانی که به فروش رسیده و خود امروز مادر دو فرزند است روی دیگری از سکه را نشان میدهد.
چرا من را فروختند؟
بسیاری از این فرزندان اگرچه در ظاهر هم زندگی به قاعده و راحتی را به دست آورند، اما روح و ذهنشان همچنان در تلاطم و بیقراری است و هزاران سوال از پدر و مادری دارند که آنها را ناخواسته به این دنیا آورده و در هزار توی روزگار رها کردند تا با نگرانیهای ناتمام و پیدا و پنهان بسیاری که از کودکی سراسر وجودشان را پر میکند، بزرگ شوند.
زهرا محمدی یکی از نوزادان سال ۷۲ است که پس از تولد به خانوادهای دیگر سپرده میشود " ۱۸ فروردین ۷۲ به دنیا آمدم، اما شناسنامهام در تیر ماه همان سال صادر شده و این اولین سوالی بود که ذهنم را مشغول کرد، هر بار که از مادرم میپرسیدم، جواب درستی نمیگرفتم؛ اولین فرزند خانواده هستم و فقط یک خواهر کوچکتر از خودم دارم و الان یک دختر و یک پسر چهار ساله دارم که دو قلو هستند."
زهرا در ادامه میگوید: " ۱۵ ساله بودم که به تفاوتهای ظاهری بین خود و خانوادهام شک کردم، بعد از اینکه متوجه شدم خواهرم هم با IVF به دنیا آمده، شکم بیشتر شد و نمیتوانستم این سوال که مثل خوره به جانم افتاده بود را از پدر و مادرم بپرسم، زمزمههایی که درباره سر راهی بودن من در مدرسه بین دوستانم میچرخید و پچ پچ کردنهای فامیل آن هم به زبان آذری برای اینکه من متوجه نشوم چه میگویند و آزادانه بتوانند درباره سرنوشت من حرف بزنند، مثل یک پازل داشت کنار هم چیده میشد تا در آخر به من بفهماند تو یک بچه سر راهی هستی"
او از پیدا کردن نامهای در صندوقچه پدرش صحبت میکند: "پیدا شدن آن نامه در وسایل پدرم مُهر تأییدی شد بر تمام داستانهایی که از این طرف و آن طرف میشنیدم، کاغذی قدیمی و تاخورده بود که در آن نوشته شده بود من، فاطمه نشاطیان فرزند حسین صادره از قم با رضایت تمام بچهام را به خانواده محمدی میدهم و در حضور خواهر و شوهر خواهرم تعهد میدهم، چند شاهد هم زیر نامه را امضا کرده بودند، نامهای کوتاه که حرفهای زیادی در دلش داشت. پر از سوال بودم و هنوز هم هستم، بعد از پیدا کردن نامه مدتی بهت زده بودم و با کسی حرف نمیزدم، چند سال گذشت و به ظاهر با قضیه کنار آمده بودم، بعد از ازدواجم دوباره تلاش کردم تا از این و آن بفهمم که مادرم کجاست و اصلاً خانواده واقعی و ریشه من چه کسانی هستند، واقعاً ماجرای سختی است، از قدیمیترهای فامیل و همسرم چند بار سوال کردم، اما هنوز جوابی پیدا نکردم، از هر راهی وارد میشوم به بنبست میرسم، نمیدانم چرا هیچکس نمیخواهد من مادرم را پیدا کنم و بدانم چرا مرا رها کرده و هزاران سوال در ذهنم است که بیصبرانه در انتظار شنیدن پاسخ آنها هستم، هیچ نشانی از خانواده واقعی خود ندارم، دلم میخواهد مادرم را پیدا کنم، حتی شده سنگ قبرش را! به هزار و یک دلیل که شب و روز ذهنم را مشغول کرده باید او را پیدا کنم، احساس میکنم نیمهای از وجودم گم شده است…"
فرزندی که فروخته و پس گرفته شد
از سوی دیگر مصطفی امیری مردی است که به دلایلی توان فرزندآوری نداشته و با گذشت بیش از ۱۰ سال از زندگی مشترکش همچنان در آرزوی داشتن فرزند مانده بود تا اینکه روزی همسرش بر اثر بیماری در یکی از بیمارستانهای اصفهان بستری میشود، تخت کناری همسرش مادری بوده که تازه نوزادی را به دنیا آورده اما او نیز به دلیل بیماری گوارشی در بیمارستان بستری شده است مادری که تا قبل از به دنیا آمدن فرزند آخرش چهار فرزند دیگر داشته و پنجمین نوزادش ناخواسته به دنیا آمده است و باب گفتوگوی همسر مصطفی و مادر نوزادی که ناخواسته به دنیا آمده به اینجا ختم میشود که نوزاد چند روزه صنوبر سهم زندگی مصطفی و همسرش باشد.
شاید بیماری این مادر قرار بود سرنوشت کودک تازه متولد شدهاش را عوض کند و او را سهم خانواده دو نفره آقای امیری کند اما او توان دوری از فرزندش را تنها دو سال برتابید و پس از دو سال همه شهر را زیرپا گذاشت تا با پیدا کردن آدرس جدید خانواده امیری فرزندش را باز پس گیرد و باز هم خانواده جمع دو نفره این خانواده حفظ شود اما این بار سختتر و با فاصلههای بیشتر.
فروش نوزاد قاچاق کودک محسوب میشود
در این ارتباط حبیب الله مسعودی فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در خصوص آگهیهای فروش کودکان به ایمنا میگوید: اخیراً این اقدام در فضای مجازی صورت گرفته، باید توجه داشت که این کار غیرقانونی است و پیگرد قانونی دارد چراکه خرید و فروش نوزاد همان قاچاق کودک محسوب میشود.
او به برگزاری جلسات متعدد با پلیس فتا و قوه قضائیه برای برخورد با این گونه فعالیتها در فضای مجازی اشاره میکند و ادامه میدهد: افرادی که اقدام به خرید و فروش کودک میکنند صلاحیت لازم را برای قبول فرزندخواندگی ندارند، به همین دلیل دست به چنین کاری میزنند.
به گفته مسعودی فرید، وقتی فرآیند فرزندخواندگی را در کشورهای خارجی بررسی میکنیم میبینیم که شرایط خیلی سفت و سختی را برای این اقدام در نظر گرفتهاند یعنی چگونگی صلاحیت خانواده را بررسی میکنند.
او میگوید: بیشتر بررسیهای ما پیش از ورود کودک به خانواده متقاضی فرزندخواندگی انجام میشود آن هم به این دلیل است که اگر خانوادهای صلاحیت پذیرش فرزند خوانده را نداشته باشد، قبل از تحویل کودک به آنها از وارد شدن آسیب روحی به او جلوگیری کنیم.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با تاکید بر اینکه اگر آگهیهای فروش کودکان را در فضایی ببینیم نه تنها این موارد را به پلیس فتا گزارش میکنیم، بلکه از طریق دادستانی ورود میکنیم، میافزاید: این اقدام نمونه بارز جرم است و به عنوان قاچاق کودک محسوب میشود. اگر خانوادهای نسبت به خرید نوزاد اقدام کرده باشند، مرتکب جرم شدهاند و اگر فردی واسطه این خرید و فروش باشد جرمش بیشتر است.
او با تأکید بر اینکه جرم خرید و فروش کودک جرم قاچاق کودک به شمار میرود و مجازات سختی در انتظار این افراد است، از همه شهروندان خواست چنانچه با چنین مواردی، مواجه شدند موضوع را به دادستانی و یا سازمان بهزیستی اعلام کنند، چراکه ممکن است این کودکان برای کارهای غیر اخلاقی، تکدی گری و فروش مواد مخدر خریداری شوند و حتی ممکن است اعضای بدن این کودکان نیز به فروش برسد.
متولیان قاطعانه برخورد نمیکنند
مجید شریفیفر، کارشناس ارشد جامعهشناسی درباره فروش نوزاد به خبرنگار ایمنا میگوید: به نظر میرسد انتشار و طرح فروش نوزاد در فضای مجازی یک مسئله جدید باشد و یا اینکه قبلاً هم بوده اما اکنون شدت پیدا کرده است، اگر آمار رسمی و درست در این مورد وجود نداشته باشد، نمیتوان به طور قطع درباره افزایش فروش نوزادان صحبت کرد، علت اینکه این مسئله زیاد به گوش میرسد، گسترش شبکههای اجتماعی است، چرا که باز نشر بعضی از مسائل اجتماعی مانند فروش نوزاد و خشم نسبت به آن بروز بیشتری پیدا کرده؛ درگذشته ابزار بروز این مسائل در جامعه کمتر بوده است و مردم نیز اطلاع چندانی از آن نداشتهاند.
او با بیان اینکه وضعیتی که در فضای مجازی در مورد خرید و فروش نوزاد وجود دارد، بسیار زننده است، اما دال بر اینکه این مسئله نسبت به قبل بیشتر شده نیست و شاید بروز آن در شبکههای اجتماعی بیشتر شده است، اظهار میکند: چرایی این موضوع به خصوص اینکه اکنون در فضای مجازی نشر داده میشود، عدم برخورد قاطع با این پدیده در فضای مجازی است و اگر بخواهیم به این سوال جواب بدهیم که چرا در فضای مجازی این همه پیام در مورد این موضوع رد و بدل میشود، به خاطر این است که افراد ترسی از مجازات یا پیگیری این مسئله ندارند، چرا که مسائلی که به امنیت روانی و اخلاق جامعه بازمیگردد، با سرعت و اهمیت با آن برخورد نمیشود.
این جامعه شناس ادامه میدهد: پلیس فتا اگر از فردی، آیدی و یا پیامی شکایت شود، آن شکایت را پیگیری خواهد کرد و کمتر رأسا به عنوان شاکی ورود پیدا میکند که چه کسانی در فضای مجازی کلاهبرداری، خرید و فروش غیرمجاز، پیامهای غیراخلاقی و … را منتشر میکنند؛ در نتیجه به علت آزادی در فضای مجازی و کم رنگ بودن برخورد مراجع قضائی و انتظامی با این پدیده، زمینه جولان سوداگران مجازی افزایش مییابد.
قبح فروش فرزند در برخی شهرها ریخته است
او با اشاره به اینکه چرایی مسئله فروش نوزاد، چه در فضای مجازی و چه در واقعیت این است که در دورههای مختلف از گذشته تا حال، ترس از فقر و عدم توانایی تأمین نیازهای فرزند علت اصلی خرید و فروش است، اضافه میکند: این موضوع در تاریخ با سابقه است و حتی در زمانی که ما زندگی میکنیم، وجود دارد، بحران اقتصادی و نبود ثبات اقتصادی در جامعه هم از دلایلی محتمل گسترش این موضوع است، چرا که پدر و مادری که خرج خود را به سختی تأمین میکند، حالا با یک فرزند که اغلب ناخواسته با آن روبرو میشود و توان تأمین معیشت آن را ندارد، همین باعث خواهد شد که خانواده از داشتن بچه گریزان باشد و اقدام به فروش فرزند کند تا دیگر دغدغه تأمین فرزند را نداشته باشد و حتی از فروش او کسب درآمد کند.
شریفیفر با بیان اینکه در بخشهایی از کشور ما خرید و فروش فرزند قبحی که در برخی از شهرها مانند اصفهان دارد، را ندارد، تصریح میکند: بعضی از اقوام فرزند به دنیا میِآورند برای فروش و واگذار کردن، گاهی نیز فقط فرزند پسر را مهم میدانند و اگر دختر دار شوند، ارزشی برای او قائل نیستد و شاید اقدام به واگذاری او کنند، بنا بر دلایل گفته شده میتوان عقبهها و ریشه فرهنگی را در بروز این مسئله دخیل دانست و مسئله خرید و فروش فرزندی عقبه فرهنگی هم دارد و گاهی ربطی به مشکلات مالی و اقتصادی در خانوادهها ندارد و حتی گاهی نیز فروش فرزند را قبیح نمیدانند.
او درباره مسائلی که میتواند در رفع موضوع خرید و فروش نوزاد کمک کند، میگوید: بهبود وضعیت اقتصادی جامعه و پیگیریهای قانونی سختگیرانه در مورد خرید و فروش فرزند، آموزش روشهای پیشگیری از ایجاد موالید و فرزند دار شدن، شیوه صحیح درباره تبلیغات فرزند دار شدن و اینکه چه کسانی مخاطب این موضوع هستند، کمک میکند به اینکه این اتفاق در جامعه کمتر رخ دهد.
نظر شما