به گزارش سرویس ترجمه ایمنا، تا کنون هیچ کسی قادر به حل مسئله تغییرات آب و هوایی در جهان نبوده است با این حال، راهکارهای زیادی تا امروز برای مقابله با این بحران ارائه شده است. واکنشهای پیشنهاد شده برای حل مسئله تغییرات آب و هوایی به دو دسته کاهش (پایداری) و سازگاری (مقاومت) تقسیم میشود. تا چند سال گذشته، بیشتر طراحیهای شهری بر کاهش متمرکز میشد با این حال برنامهریزان شهری اخیراً تلاش کردهاند کاهش و سازگاری را در کنار هم مورد توجه قرار دهند تا شاید بتوانند بهتر از قبل دلایل بروز فاجعه تغییرات آب و هوایی را مورد بررسی قرار دهند.
از جنبه "کاهش" دو رویکرد عمده وجود دارد؛ اول استفاده از تکنولوژیهایی نظیر سلولهای خورشیدی و خودروهای الکتریکی در بافت شهری و دیگری تغییر رفتار، مثلاً مردم باید فضای کمتری از زمین را اشغال و با دقت بیشتری روی کره زمین زندگی کنند. شهرسازی جدید بیشتر بر مدیریت رفتار تمرکز میکند اما عملکرد آن به هیچ وجه جنبه تنبیهی ندارد. اگر جوامع متصل به هم طراحی شوند، آنگاه مکانها راحتتر قابل دسترسی میشود، پیادهروی در میان مردم ترویج مییابد، دوچرخهسواری به یک وسیله حمل و نقل عمده تبدیل میشود، حمل و نقل عمومی گسترش مییابد، استفاده از خودروهای شخصی به حداقل میرسد و در نتیجه انتشار گاز کربن به طور چشمگیری کاهش مییابد. جوامعی که زیستپذیر و پایدار طراحی میشوند، قرنها به حیاط خود ادامه خواهند داد و رضایتمندی شهروندی را به حداکثر میزان ممکن خواهند رساند.
اتخاذ رویکرد کاهش از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که میزان تغییرات را تحت تأثیر قرار میدهد اما باعث تغییرات معکوس نمیشود. در واقع، رویکرد کاهش قبل از اینکه اثرات خود را بر جای بگذارد، چهارچوبی درازمدت ایجاد میکند که در این بازه زمانی اتخاذ رویکردهای سازگاری باید به طور ویژهای مورد توجه قرار گیرد. برخی طراحان شهری بر این باورند که فعالیتهای کاهش در دراز مدت منجر به سازگاری میشود.
از سوی دیگر، فعالیتهای کاهش، درست مانند اقداماتی که برای به حداقل رساندن انتشار گازهای گلخانهای می شود، جهانی است. این در حالی است که رویکرد سازگاری تنها مختص به تأثیر تغییرات آب و هوایی یک منطقه است؛ به عنوان مثال، خشکسالی در کالیفرنیا نسبت به سیل در فلوریدا سازگاری متفاوتی میطلبد. در مورد خشکسالی کالیفرنیا، تنها راه این است که منطقه را ترک کرده و به مکان امنتری مهاجرت کرد.
رویکرد سازگاری گسترهای از دفاع، انعطافپذیری نسبت به شرایط موجود، گریز، جابجایی به مکانی جدید و در نهایت پاکسازی را شامل میشود. این رویکرد را میتوان به روشهای مختلف از احیای منابع طبیعی نظیر باتلاقها گرفته تا ساختههای دست بشر مثل دیوارهای ساحلی پیادهسازی کرد.
شهر میامی در ایالت فلوریدا بسیار بیشتر از سایر شهرهای ایالات متحده آمریکا در معرض تغییرات آب و هوایی و افزایش سطح آب دریاهاست؛ اثرات ناشی از تغییرات اقلیمی در این شهر بسیار مشهود است و خود را به صورت سیل، آتش سوزی، طوفان، خشکسالی و سایر رویدادهای شدید آب و هوایی نشان میدهد. این اثرات به شکل فاجعه در زندگی روزمره ساکنان احساس میشود و وحشتهایی پی در پی برای آنها به وجود میآورد. علاوه بر این تغییرات آب و هوایی منجر به افزایش دما در میامی شده است که این رویداد به سهم خود سیستمهای بیولوژیکی و اکولوژیکی را تحت تأثیر قرار داده است و مهمتر از همه اینکه کاهش ارزش املاک و صنعت گردشگری، امکان رکود اقتصادی را برای شهر همراه دارد.
خیابانهای میامی در واکنش به جاری شدن سیل شیبدار می شود و اینجاست که ضرورت وجود رویکرد سازگاری برای زیرساختها (معمولاً عمومی) و ساختمانها (هم عمومی و هم خصوصی) درک میشود. هر یک از این دستهها، استراتژیها و تاکتیکهای متفاوتی را در بر میگیرد و در زیرساخت مستلزم طراحی درازمدت برای جادهها، پلها، سیستمهای آب، فاضلاب، شبکه برق و غیره است در حالی که در دسته ساختمانها میتوان هم از طراحیهای درازمدت و هم کوتاه مدت بهره برد. به عنوان مثال ساختمانهای تجاری نسبت به ساختمانهای مسکونی و سازمانی از طول عمر کوتاهتری برخوردار هستند.
ایمنسازی و انعطافپذیری به دلیل اهمیت اقتصادی جوامع ساحلی همچنان بیوقفه به سمت جلو پیش میرود. در خصوص جابجایی، مردم ابتدا از سواحل یک منطقه به خشکیهای اطراف آن مهاجرت میکنند اما در صورت نارضایتی از منطقه جدید به نقطه دیگری از کشور میروند.
نظر شما