به گزارش ایمنا، بیابانزایی ناشی از خشکسالیها و قحطیهای شدید در اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل ۱۹۷۰، به عنوان یکی از معضلات کشورهای توسعه نیافته در سطح بینالمللی مطرح شد. ۱۷ ژوئن ۱۹۹۴ و پس از تدوین نهایی کنوانسیون مقابله با بیابانزایی، از سوی سازمان ملل روز جهانی مبارزه با بیابانزایی نام گرفت.
هدف روز جهانی مقابله با بیابانزایی
روز جهانی مبارزه با بیابانزایی و خشکسالی برای ارتقا آگاهی عمومی از تلاشهای بینالمللی در جهت مقابله با بیابانزایی نامگذاری شده است.
تاریخ روز جهانی مقابله با بیابان زایی
۱۷ ژوئن هر سال روز جهانی مقابله با بیابان زایی است، امسال ۱۷ ژوئن ۲۰۲۰ با ۲۸ خرداد ۱۳۹۹ برابر است.
بیابان چیست؟
بیابان یک بیوم (سرزمین) یا یکنوع اکوسیستم است که بهطور طبیعی در زمرهی بیومهای کلان کرهی زمین به شمار میآید. بیابان به سرزمینهای خشک و کمباران در جغرافیای کره زمین گفته میشود و به خاطر بارندگی سالیانه کم دارای پوشش گیاهی کمی است.
بیابانزایی چیست؟
بیابانزایی (Desertification) پدیدهای است که در اثر عملکرد نادرست انسان در طبیعت پدید میآید. بیابانزایی یکی از شیوههای تخریب خاک در مناطق خشک، نیمه خشک و کم رطوبت است که بر اثر عوامل مختلف از جمله تغییر آب و هوا و فعالیتهای انسانی اتفاق میافتد.
بیابانزایی چگونه اتفاق میافتد؟
عوامل متعددی در بروز بیابانزایی نقش دارند مانند:
- بهره برداری نادرست از زمینهای کشاورزی
- استفادهی افراطی از کود و سموم شیمیایی
- شخم اراضی در جهت شیب
- بهره برداری بیرویه از سفرههای آب زیرزمینی که منجر به شوری آب و درنهایت شوری خاک میشود
- چرای مفرط و بیش از ظرفیت از مراتع
- بهره برداریهای بیرویه از جنگلها و جنگلتراشی
- تبدیل نابخردانه اراضی منابع ملی به کشاورزی، ویلاسازی و سایر ساختها
پیامدهای بیابانزایی
پیشروی بیابانها زندگی بیش از ۲۵۰ میلیون نفر را در سراسر جهان مستقیماً تحت تأثیر قرار داده و در عین حال زندگی قریب یک میلیون نفر را در بیش از صد کشور به مخاطره میاندازد. بیابانزایی منجر به گسترش فقر در مناطق مختلف میشود. بیابانزایی همچنین منجر به تخریب بالغ بر ۳/۳ میلیارد هکتار از مراتع جهان میشود که ۷۳ درصد تمامی مراتع را تشکیل داده و ظرفیت و قابلیت بسیار بالایی برای انسان و دام دارد. کاهش حاصلخیزی خاک و افت ساختار آن در بیش از ۴۷ درصد مناطق خشک، شامل زمینهای دیم وابسته به باران و تخریب زمینهای زیرکشت آبی که بیش از ۳۰ درصد مناطق پرجمعیت سرزمینهای خشک را دربرمی گیرد از دیگر صدمات بیابانزایی است. نابودی پوشش گیاهی جنگلی و مرتعی و بیدفاع گذاشتن خاک در مواجهه با سیلاب و باد منجر به افزایش شدید فرسایش آبی و بادی میشود. افزایش سیلهای مخرب و طوفانهای شدید حاصل شیوههای نادرست بهره برداری از طبیعت است.
خشکیها و بیابانهای ایران
ایران با ۱.۲ درصد خشکیهای جهان، ۲.۴ درصد پدیدههای بیابانی فاقد پوشش و ۳.۰۸ درصد مناطق بیابانی جهان را در خود جای داده است. ۶۱ درصد از مساحت کشور در اقلیم خشک و فرا خشک قرار دارد که ۳.۱ برابر درصد جهانی (۱۹.۶ درصد) است. اگر چه ۳۲.۵ میلیون هکتار از اراضی کشور در وضعیت بیابانی قرار دارد، اما در تقسیم بندیهای اکوسیستمی، ۴۳.۷ میلیون هکتار آن در زمره اکوسیستم بیابانی است. ۲۰ میلیون هکتار از اکوسیستم بیابان تحت تأثیر فرسایش بادی است. از این مقدار ۶.۴ میلیون هکتار در محدوده کانونهای بحرانی است که در ۱۸۲ منطقه، ۹۷ شهرستان و ۱۸ استان کشور پراکنده است.
چنین شرایطی باعث شده که بیش از ۲۰ درصد مساحت کشور را اراضی بیابانی تشکیل دهند. کویر لوت و دشت کویر از بیابانهای طبیعی اصلی و بزرگ ایراناند.
بیابانزایی در ایران
در مناطق خشک و فرا خشک ایران با توجه به شرایط اقلیمی و همچنین عوامل انسانی بیابان زا از قبیل افزایش جمعیت، چرای مفرط، برداشت بی رویه از سفرههای آب زیرزمینی، آلودگی آبهای زیرزمینی از طریق پسابهای صنعتی، شهری و کشاورزی، تغییر کاربری اراضی، برداشت غیر معادن سطحی، مدیریت نامناسب مراتع و مدیریت غیر اصولی اراضی کشاورزی، پدیده بیابانزایی رشد فزاینده ای دارد.
بیابان زدایی چیست؟
بیابان زدایی (Non-Desertification) به معنای جلوگیری از بیابانی شدن زمینهایی است که در اثر اعمال مخرب انسان در معرض بیابانی شدن قرار دارند نه از بین بردن بیابانهای طبیعی موجود.
طرحهای بیابان زدایی
اولویت مبارزه با این پدیده، پیشگیری از تخریب زمینهایی است که هنوز بهطور کامل تخریب نشدهاند و یا میزان تخریب در آنها کم است، این در حالی است که، برای اراضی تخریب شده نیز باید برنامههای اصلاحی در نظر گرفت. به نظر کارشناسان بینالمللی لحاظ کردن موارد زیر در برنامهای میان مدت و درازمدت میتواند تا حد زیادی به بهبود فعالیتهای مدیریت بیابان بی انجامد.
- تقویت زمینههای آگاهی و توسعهی اطلاعات و نظامهای مراقبتی برای مناطق در معرض بیابانزایی و خشکسالی، از جمله ابعاد اقتصادی و اجتماعی این اکوسیستمها
- توسعهی برنامههای همه جانبه بیابان زدایی و لحاظ کردن آنها در طرحها و برنامههای توسعهی ملی و طرحهای ملی زیست محیطی.
- مبارزه با تخریب زمین از طریق حفاظت خاک، جنگل کاری و احیای جنگلها و مراتع.
- توسعهی برنامههای همه جانبه جبرانی و بسیجی برای مقابله با خشکسالی، از جمله ترتیب خودیاری برای مناطق در معرض خشکسالی و طراحی برنامههای مربوط به آوارگان زیست محیطی.
- توسعه برنامههای توسعهای هماهنگ برای محو فقر و ارتقا سطح زندگی به شیوهای بهتر در مناطق در معرض بیابانزایی.
- تشویق و ارتقا سطح همکاری و همیاری عمومی و آموزش زیست محیطی با تمرکز بر کنترل بیابانزایی و مدیریت آثار خشکسالی
کنوانسیون بینالمللی مقابله با بیابانزایی
کشورهایی که کمابیش با مساله پیشروی بیابانها دست به گریبان اند، در حال اجرای کنوانسیون از طریق توسعه و اجرای برنامههایی در مقیاسات ملی، بین منطقهای و منطقهای میباشند. معیارهایی در خصوص تدارک و آماده سازی این برنامهها در پیوست شماره پنج کنوانسیون پیرامون اجرای برنامههای منطقهای به تفصیل ذکر گردیده است و آفریقا (که به دلیل شدیدتر بودن پیشروی بیابانها در درجه اول اهمیت قرار دارد)، آسیا، آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب، شمال دریای مدیترانه و قسمتهای مرکزی و شرقی اروپا را در برمیگیرد. بر اساس تجارب پیشین، ضرورت وجود حکومت مردم سالار و دموکراتیک در کنوانسیون مطرح شده است. این خود به مفهوم شرکت اقشار مردم در فعالیتهای مربوطه و ایجاد محیطی خود جوش در زمینه مشارکتهای مردمی است بدین صورت که بومیان هر کدام از نواحی فوقالذکر این امکان را بیابند تا در محافظت زمین از فروسایی سهیم شوند.
البته شایان ذکر است که به موجب برنامههایی از این دست مسئولیت از حکومتها سلب نمیگردد. برخی از تغییرات نظیر سیستمهای اجاره زمین، تقویت زنان، کشاورزان، چوپانها تنها از عهده دولتها ساخته است. در ضمن دولتها میبایست به مؤسسات غیر انتفاعی اجازه دهند در زمینه تدارک و آمادگی برنامههای اجرایی نقشی مهم را ایفا نمایند. برخلاف تمامی تلاشهای گذشته، برنامههای اجرایی میبایست با سایر خط مشیهای ملی در راستای توسعه پایدار هماهنگ و یکپارچه و با هرگونه تغییرات و شرایط محیطی سازگار باشد.
اهداف کنوانسیون بینالمللی مقابله با بیابانزایی
هدف این کنوانسیون، بیابان زدایی و کاهش اثرات خشکسالی در کشورهایی است که به طور جدی با خشکسالی و بیابانزایی مواجه هستند که از طریق اقدام مؤثر در تمام سطوح، با حمایت همکاریهای بینالمللی و ترتیب مشارکت، در چارچوب یک رویه جامع همسو با دستور کار و به منظور کمک به دستاوردهای توسعه پایدار در مناطق آسیب دیده صورت میگیرد. دستیابی به این هدف شامل استراتژیهای جامع دراز مدت است که همزمان روی بهبود محصول دهی زمین، احیا، حفاظت و مدیریت پایدار منابع آب و خاک متمرکز شده و در نهایت به بهبود شرایط زندگی مردم به خصوص در سطح جامعه بیانجامد.
طرحهای بیابان زدایی سازمان ملل
برنامه محیط زیست ملل متحد (UNEP) بلافاصله پس از تدوین کنوانسیون اقدامات وسیعی در چهار قاره آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و اروپا آغاز کرد که شامل تهیه طرح و اجرای برنامههای مهار بیابانزایی و طرحهای حفاظت آب و خاک با کمک کشورهای پیشرفته بود، اما با وجود پیگیریهای انجام شده از طریق سازمان ملل و برگزاری کارگاههای آموزشی نحوه مقابله با بیابانزایی و سمینارها و جلسات مختلف به صورت منطقهای و بینالمللی از طریق برنامه محیط زیست سازمان ملل متحد این اقدامات متناسب با نیازهای جامعه جهانی نبود و این پدیده با گسترش روزافزون خود که تحت تأثیر عوامل طبیعی و انسانی است، به یکی از مسائل و چالشهای اصلی قرن بیست و یک تبدیل شده و نگرانیهای عمدهای را برای بشر ایجاد کرده است.
بیابان زدایی در ایران
دفتر امور بیابانی سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور بحث بیابانزایی از سال ۱۳۴۴ در ایران شروع شد و دفتری تحت عنوان دفتر مالچ های نفتی در سازمان جنگلها ایجاد شد و علت تشکیل این دفتر کنترل فرسایش بادی و برنامههای کنترل آن در کشور، در آن زمان بود. دفتر بیابان زدایی در واقع متولی بیابانزایی و کم کردن تبعات فرسایش بادی است ولی وظیفه دیگر این دفتر برقراری پل ارتباطی میان ایران و کنوانسیون بینالمللی مقابله با بیابانزایی است که دفتر امور بیابانها؛ محل استقرار دبیرخانه این کنوانسیون است یعنی این دفتر نقطه تماس بین ایران و یک کنوانسیون بینالمللی است که تقریباً ۱۹۶ عضو دارد.
با توجه به اهمیت موضوع، سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور طرح بیابان زدایی و تثبیت شنهای روان را اجرا میکند که حاصل آن حفاظت از شهرها و روستاها، مراکز اقتصادی و تولیدی، مراکز نظامی و خطوط مواصلاتی بوده است.
تقریباً ۳۰ درصد از کل سرزمین جهان خشک و بیابانی است. ایران هم به دلیل قرار گرفتن در کمربند خشک و بعد از کشور چین بیشترین فعالیت را برای مناطق بیابانی انجام داده است و ارتباط خیلی زیادی با کشور چین دارد. در بخش بیابانزایی و بیابان زدایی ایران و چین اقدامات گسترده و وسیعی انجام دادهاند.
معضلات بیابان زدایی در ایران
از معضلات بخش بیابانزایی کمبود نیروی انسانی و بویژه نیروی انسانی متخصص است متأسفانه تحصیل کردهها در این زمینه زیاد هستند ولی منابع مالی برای جذب آنها وجود ندارد و محدودیت در سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری وجود دارد. مثلاً در استان سیستان و بلوچستان تنها دو نفر نیروی امور بیابانی هستند. همچنین معمولاً بودجههایی که به مناطق اختصاص داده میشود، به برخی دلایل خیلی ناعادلانه بین استانها تقسیم میشود. مثلاً اولویت در بودجه برای مناطق سیستان و بلوچستان است در صورتی که نیاز بودجهای برای طرحهای بیابان زدایی در خوزستان خیلی بیشتر از مناطق دیگر است.
یکی دیگر از مشکلاتی که در سال گذشته وجود داشت بحث گرفتن مالچ بود. مقداری اعتبار دولتی برای مالچ اختصاص میدهند که برای گرفتن آن باید به اندازه ۱۰ درصد آن، که ارزش افزوده است به صورت نقد به پالایشگاهها تحویل داده شود تا آن مالچ را بدهند. متأسفانه از طرف سازمان برنامه و بودجه این ۱۰ درصد به دفتر امور بیابان داده نمیشود و آنها باید از اعتبارات دیگر خود استفاده کنند.
راهکارهای مقابله با بیابانزایی
به اعتقاد کارشناسان، از جمله راهکارهای مؤثری که میتوان برای مهار پدیده بیابانزایی در کشور به کار گرفت، اصلاح روشهای تأمین انرژی در مناطق مستعد بیابانزایی، بهبود وضعیت معیشت اقتصادی ساکنان بیابان، کنترل جمعیت، استفاده از فناوریهای نوین و مناسب برای کشاورزی در بیابان، حفاظت از خاک، متعادلسازی در محیطهای طبیعی، توسعه آبیاریهای مصنوعی، افزایش تولید کشاورزی و افزایش سطح زندگی روستاییان، ایجاد اشتغال در زیر بخش کشاورزی، حصارکشی های سنگی، کشت درختچهها و توسعه کشت دیمی است که در این میان، نقش مردم محلی را نیز در بیابان زدایی و استفاده از دانش بومی برای حفاظت و جلوگیری از تخریب سرزمین، نباید نادیده گرفته شود.
گیاهان شور پسند مخصوص بیابان زدایی
یکی از راههای جلوگیری از بیابانزایی کاشت درختان و گیاهان مقاوم و متناسب با مناطق خشک همچون گیاهان شور پسند مانند پسپالوم، برموداگرس و سالیکورنیا است. پسپالوم ساحلی بهترین گونه گیاهی شور پسند است که با جذب نمک از ریشه و ترشح آن از برگ سطح شوری خاک را کاهش میدهد.
سالیکورنیا برای بیابانزدایی بسیار کارایی دارد ولی تنها محدودیتی که دارد این است که با مقداری بیشتر از آبیاری معمولی رشد و نمو میکند.
بیابان زدایی و توسعه پایدار
جهت پیشروی بیابانها تنها هنگامی معکوس میشود که تغییرات شگرف در گرایشها و رفتارهای محلی و بینالمللی پدید آید. این تغییرات قدم به قدم ما را به بکارگیری پایدار زمین و امنیت غذایی برای جمعیت در حال رشد جهان هدایت میکند. به این ترتیب بیابان زدایی به معنای واقعی تنها بخشی از هدفی به مراتب عظیمتر است و آن عبارتست از توسعه پایدار کشورهای متأثر از خشکسالی و پیشروی بیابانها.
توسعه پایدار فرایندی است که آیندهای مطلوب را برای جوامع بشری متصور میشود که در آن شرایط زندگی و استفاده از منابع، بدون آسیب رساندن به یکپارچگی، زیبایی و ثبات نظامهای حیاتی، نیازهای انسان را برطرف میسازد. توسعه پایدار راه حلهایی را برای الگوهای فانی ساختاری، اجتماعی و اقتصادی توسعه ارائه میدهد تا بتواند از بروز مسائلی همچون نابودی منابع طبیعی، تخریب سامانههای زیستی، آلودگی، تغییرات آب و هوایی، افزایش بیرویه جمعیت، بی عدالتی و پایین آمدن کیفیت زندگی انسانهای حال و آینده جلوگیری کند.
نظر شما