به گزارش خبرنگار ایمنا، محمود کریمی یکی از نامهای محبوب میان هواداران سپاهان است و او را میتوان هم رده محرم نویدکیا و هادی عقیلی به عنوان اسطوره باشگاه سپاهان نام برد. مهاجم تند و تیز نسل طلایی فوتبال اصفهان، با هم تیمیهایش برای نخستین بار انحصار قهرمانی پایتخت در لیگ را شکست و تا یک قدمی فتح جام باشگاه آسیا پیش رفت.
اولین ایرانی گلزن در فینال لیگ قهرمانان آسیا و با ۱۱ گل بهترین گلزن تاریخ طلایی پوشان اصفهانی در این رقابتها شد و با سپاهان پا به جام باشگاه جهان گذاشت. کریمی تنها بازیکن ایرانی لقب گرفت که توانسته در مسابقات جام باشگاه جهان گل بزند تا نامش را در تاریخ ثبت کند. در آزادی و در نیمه نهایی جام حذفی از روی نیمکت بلند شد و در ۹ دقیقه مقابل پرسپولیس هتریک کرد تا نتیجهای به یادماندنی را رقم بزند.
روند درخشان او اما با یک مصدومیت شدید به پایان رسید تا در ۳۰ سالگی کفشهایش را بیاویزد. پس از آن به عنوان دستیار کنار دست قلعه نویی و کرانچار نشست و ویترین افتخارهایش را پر بار کرد. نکته قابل توجه درباره محمود کریمی این است که تنها نام او در یکی از قهرمانیهای لیگ و جام حذفی تاریخ سپاهان به چشم نمیخورد.
او که سالها با لقب "محمود آتش پاره" میان هواداران سپاهان شهرت داشت، بر خلاف لقبش زندگی کاملاً آرام و به دور از تنش دارد و قصد بازگشت به فوتبال را ندارد.
این روزها، شغل آزاد خودش را دارد. کریمی خیلی هم اهل صحبت با رسانهها نیست و از آخرین مصاحبه اش دو سالی میگذرد، اما محمود کریمی میهمان دفتر خبرگزاری ایمنا بود و گفت و گوی مفصلی با او انجام شد که بخش اول آنکه مربوط به دوران بازی کردن اوست را در ادامه میخوانید:
از کدام بازی محمود کریمی، محبوب هواداران سپاهان شد؟
اولین بازیای که برای سپاهان انجام دادم، سال ۷۹ در لیگ آزادگان مقابل پاس بود. یک بر صفر عقب بودیم که در ۲۰ دقیقه پایانی وارد زمین شدم و دقیقه ۹۰ گل تساوی را به ثمر رساندم. از همان جا بود که شناخته شدم.
اما خیلیها شما را به خاطر بازی نیمه نهایی جام حذفی و هتریک مقابل پرسپولیس میشناسند؟
آن بازی به دلیل اینکه کری بین هواداران سپاهان و پرسپولیس زیاد است ماندگار شد. وگرنه گلهای مهمتری زده بودم که اگر قرار بود شناختهتر شوم باید به واسطه آن گلها برایم این اتفاق میافتاد، اما این بازی یک مسابقه خاص است و به همین دلیل همواره یاد میشود و شاید تا سالها ماندگار شود. بعضی بازیها و گلها تا سالها ماندگار و در ذهنها باقی میماند.
وقتی اسم پرسپولیس را میشنوید به یاد چه چیزی میافتید؟
به یاد همان ۴ تا (با خنده).
در آن مسابقه پرسپولیس بازی را بهتر از شما شروع کرده بود و تا دقیقه ۸۶ به فینال رسیده بود. فکرش را میکردید چنین نتیجهای رقم بخورد؟
بله. آن سال با پرسپولیسی بازی کردیم که خیلی تیم خوبی شده بود. اول فصل کمی ضعف داشتند ولی آخر فصل خیلی قوی شده بودند. مصطفی دنیزلی مربی خیلی خوبی بود و بازیکنان خوبی داشتند. به طور کلی کسی فکر نمیکرد چنین نتیجهای مقابل پرسپولیس به دست آوریم.
گفته بودید که شب و بعد از پایان بازی پرسپولیس با واکنشهای جالبی در هتل المپیک روبرو شدید؟
اشتباهی انجام شد و این را در نظر نگرفتیم که ممکن است بازی به وقت اضافه کشیده شود؛ در نتیجه بلیت برگشت به اصفهان نیز بدون توجه به این موضوع گرفته شده بود. بازی به وقت اضافه رفت و زمان پرواز ما رد شد و به آن نرسیدیم در نتیجه مجبور شدیم با اتوبوس به اصفهان برگردیم. بعد از بازی یک ساعت در ورزشگاه ماندیم تا جمعیت ۱۰۰ هزار نفری برود. زمانی که از استادیوم خارج شدیم دیر وقت بود. به هتل المپیک رفتیم تا شام بخوریم و راهی اصفهان شویم.
کارکنان هتل المپیک و میهمانانی که آنجا بودند اکثراً پرسپولیسی بودند و شوخی و جدی مسائلی را مطرح میکردند، اما زمانی که با اتوبوس بر میگشتیم متأسفانه هواداران پرسپولیس کمی عصبانی شده بودند و حدود ۳۰ - ۴۰ کیلومتر شیشهها و صندلیها شکسته شده اتوبوس را دیدیم.
با بوناچیچ اختلاف داشتید؟ چون وقتی به سپاهان آمد شما را در لیست فروش قرار داد که مخالفت هواداران اجازه رفتن شما از سپاهان را نداد. در بازی با پرسپولیس نیز شما را روی نیمکت گذاشته بود.
اتفاقاً بر عکس بود. بوناچیچ به واسطه حضور در فولاد خوزستان و استقلال اهواز، من و محرم نویدکیا تنها بازیکنانی بودیم که میشناخت. سالها قبل بازیهای خوبی جلوی فولاد و استقلال اهواز انجام داده بودم. وقتی بوناچیچ به سپاهان آمد، خیلی روی من حساب میکرد. اما آن سال کمی در افت بودم و مشکل از خودم بود.
بوناچیچ مربی خارجی بود و مربیان خارجی به اسم و رسم کاری ندارند و معمولاً شرایط بازی و تمرین بازیکن را میبینند. بوناچیچ شاید یک بازیکن جوانی مثل احسان حاج صفی را در ۱۶ سالگی بازی داد ولی بازیکنان اسم و رسمدار را حتی روی نیمکت هم نه بلکه روی سکو میگذاشت. آن سال یادم هست خیلی نوسان داشتم. بعضی مسابقهها را ضعیف بازی میکردم و بوناچیچ کمی از من دلسرد شد. این روند ادامه داشت تا بازیهایی که باید در جام حذفی مقابل پرسپولیس در نیمه نهایی و صبا در فینال انجام میدادیم. در آن دو مسابقه خوب کار کردم و اعتمادش به طور کلی به من بازگشت.
ولی بعد از شکست سپاهان در فینال گفته بود اگر مهاجم اراواردز را به جای شما داشت، قهرمان آسیا میشد!
درست است. یک چنین چیزی منتشر شد. بعد با خودم دربارهاش صحبت کرد. یکی از مشکلات و حواشی گریبانگیر مربیان و بازیکنان خارجی این است که مترجم نمیتواند به درسی آنچه مدنظر یا منظور او است را ترجمه کند. بوناچیچ آن موقع چنین صحبتی را انجام داد اما منظورش این بود که در روز مسابقه فینال مهاجم قد بلند نیاز داشته است. شاید در مسابقه با اراواردز در فینال که آن قدر بسته بود، به چنین مهاجم قد بلندی نیاز داشتیم. متأسفانه ایراد مربی و بازیکنان خارجی این است که برخی مواقع انتقال منظورشان کمی دشوار است.
پس درست نیست که شما و محرم باعث شدید بوناچیچ از سپاهان برود؟
خیر، همیشه معتقد بودم که بوناچیچ از بهترین مربیهایی بود که به ایران آمد، او یک اصل مهم مربیگری را رعایت میکرد و آن بازیکن سازی بود. چه زمانی که در فولاد و استقلال اهواز بود و چه زمانی که به سپاهان آمد، همیشه به بازیکنان جوان بها میداد. البته بحثها و اختلاف نظرهایی بین ما پیش میآمد، اما این طور نبود که بخواهم با او دشمنی کنم و به کارش ایراد بگیرم. بیشترین گل دوران بازیگریام را در زمان لوکا بوناچیچ زدم و اتفاقاً خاطرات خیلی خوبی از او دارم.
اما بوناچیچ در کشورهای عربی موفق نبود؟
خودش درباره علت این موضوع برای ما توضیح میداد. میگفت اهمیت و توجهی که در کشورهای عربی به فوتبال میدهند اصلاً با آن چیزی که در ایران و اروپا دیده زمین تا آسمان فرق داشته است. مثلاً به بازیکنها که اکثراً هم تبعه همین کشورها هستند و مشکل مالی ندارند میگفته ساعت ۶ سر تمرین باشند بازیکن ساعت ۶ و نیم به تمرین میآمده است. ضمن اینکه ضعفهای بدنی نیز دارند. ولی در ایران بازیکنان در ایران ایراداتی داشتند اما در کل منضبط بودند و از نظر جسمانی میتوانند بازیکنانی در حد بازیکنان اروپا باشند. این چیزی بود که بوناچیچ به من میگفت.
سال نخستی که با سپاهان به قهرمانی لیگ رسیدید، فوتبال ایران دو قطبی بود و پیش از آن هیچ تیم شهرستانی نتوانسته بود به این جایگاه برسد. آیا فکر میکردید بتوانید چنین افتخاری را به دست آورید؟
آن زمان در لیگ برتر روالی وجود داشت که هیچ تیم شهرستانی تا آن روز قهرمان لیگ ایران نشده بود. فرهاد کاظمی سرمربی سپاهان شد و از همان روز اولی که آمد، شعارش این بود که باید امسال قهرمان شویم. من و بچهها فکر میکردیم این را برای این میگوید که میخواهد روحیه دهد و بازیکنان را از نظر ذهنی آماده کند. اما خیلی جدی و مصمم در تمرینات و جلسات همواره از قهرمانی حرف میزد.
آن فصل شروعمان هم خیلی خوب بود و شاید یک رکورد زدیم. از ۱۰ مسابقه ابتدایی ۹ بازی را بردیم و یکی را نیز مساوی کردیم که آن هم مقابل ابومسلم در مشهد بود. با اینکه واقعاً عالی کار کرده بودیم، اما هنوز ما بازیکنان چون هیچ تیمی از شهرستان قهرمان نشده بود، باور نداشتیم که میتوانیم قهرمان شویم. در تیم همواره صحبت از قهرمانی و حتی قهرمانی چند هفته مانده به پایان فصل بود و رفته رفته به ما هم القا شد که میتوانیم قهرمان لیگ شویم و به آن هم رسیدیم.
بعد از این دیگر باور کرده بودید که قهرمانی شدنی است.
بله، خدا را شکر قهرمانی سپاهان در لیگ شروعی برای دیگر تیمهای شهرستانی بود تا آنها هم باور کنند میتوانند قهرمان شوند و میان تیمهای بزرگ حتی در آسیا قرار بگیرند.
فرهاد کاظمی در آن سال با وجود اینکه محرم ۲۲ سال داشت، بازوبند کاپیتانی را در اختیارش قرار داده بود. چه طور در تیم از بازیکنی کم سن و سال حرف شنوی وجود داشت؟
محرم اولین بار که کاپیتان شد به تازگی از مسابقات آسیایی بوسان برگشته بود. در بازی هفته اول استراحت داشت و اولین بار مقابل ابومسلم به میدان رفت که به عنوان یک کادو و هدیه بازوبند کاپیتانی را به او دادند. دیدیم که نکات مدیریتی و شخصیت محرم از همان ابتدا و ۲۲ سالگی به گونهای بود که میتوانست رهبری کند و لیدر باشد.
در سال ۲۰۰۷ اتفاق بینظیری برای شما و هم تیمیهایتان در سپاهان افتاد و به عنوان اولین و تنها تیم ایرانی، راهی رقابتهای جام باشگاههای جهان شدید. کمی درباره این مسابقات برایمان میگوئید؟
زمانی که سوت پایان بازی برگشت با الوحده در نیمه نهایی لیگ قهرمانان خورد، در رختکن فهمیدیم که به جام باشگاههای جهان صعود کردهایم چرا که ما و تیم ژاپنی به فینال رسیده بودیم. تیم ژاپنی که چه اول میشد و چه دوم به جام باشگاههای جهان میرفت. ابتدا هم متوجه نشدیم که جام باشگاههای جهان چیست و وقتی به هتل رسیدیم فهمیدیم چه افتخار بزرگی نصیب فوتبال ایران و سپاهان شده است.
یادم هست دو ماه بعد از فینال لیگ قهرمانان برای مسابقات جام باشگاههای جهان رفتیم. بلیتها هواپیما درجه بالایی که فیفا برای ما تهیه کرده بود، هتلها عالی و مبالغی برای ورودی بازیها و بردن مسابقهها در نظر گرفته شده بود باعث شد تا از همان اول اهمیت بازیها و اینکه این رقابتها تا چه میزان مهم است، برای ما کاملاً مشخص شود. دیدار اول باید با نماینده استرالیا و اقیانوسیه که تیم نیوزلندی بود، بازی میکردیم. در ایران شنیده بودیم که تیمی نیست که بخواهد برای ما دردسر درست کند و فکرمان بیشتر روی بازی دوم بین ما و تیم ژاپنی بود که برنده آن باید به مصاف آث میلان میرفت. خدا را شکر بازی اول به مشکلی بر نخوردیم و مسابقه را سه بر یک بردیم. در بازی دوم با اراواردز، بر عکس فینال آسیا که با اینکه ما را بردند ولی به نظرم خیلی قویتر از ما نبود، در بازی جام باشگاه جهان خوب و خیلی برتر از ما بودند و سه بر یک شکستمان دادند.
ولی بازی با میلان لذت دیگری داشت.
بله، همین طور است. بالاخره وقتی شما در یک بازی رسمی باشگاهی و در این سطح با چنین تیم بزرگی مثل آث میلان که الان کمی از شرایط خوب خود دور شده، اما آن زمان هنوز اسم بزرگ آث میلان را داشت، خیلی مهم بود اگر با آنها بازی میکردیم.
شما در همان سال دو بار در فینال و یک بار نیز در جام باشگاهها جهان با اراواردز بازی کردید و رقیب اصلی آنها بودید هر چند که همان زمان هم به نظر زور اراوا به سپاهان میچربید. شاید بدانید که اراواردز بعد از آن سال، سه بار دیگر به فینال آسیا رسید و دو بار آن را قهرمان شد. چرا سپاهان نتوانست آن روند را ادامه دهد؟
معتقدم فوتبال ملی و باشگاهی ما و سایر کشورها آسیایی با کره و ژاپن فاصله دارد. به خصوص ژاپن که به نظرم خودش را کمی از آسیا جدا کرده و دیدید که در جام جهانی بهترین تیم آسیایی شد و تیمها باشگاههایشان نیز قهرمانیها زیادی در آسیا آوردهاند. هنوز فکر کنم این فاصله هست و باید تلاش کنیم تا به این سطح برسیم و در سال بتوانیم در برابر تیمها ژاپنی هم حرف برای گفتن داشته باشیم و قهرمانی را از آنها بگیریم.
آیا فکر میکنید با شرایط فعلی فوتبال ایران، باشگاهی میتواند قهرمان آسیا شود؟
فکر نمیکنم. متأسفانه اگر بخواهم رک صحبت کنم، شرایط فعلی مدیریت در فوتبال خوب نیست.
نقطه پر ابهام در کارنامه شما، به تیم ملی بر میگردد. با آنکه برانکو شما را دعوت کرد اما مایل به حضور در تیم ملی نبودید و خواستید که دیگر شما را دعوت نکند. دلیلش چه بود؟
چند بار به تیم ملی دعوت شدم و حتی یک تورنمنت که مسابقات غرب آسیا بود را با آقای برانکو شرکت کردم. آن موقع که دعوت میشدم مقداری حس میکردم که شاید در حد تیم ملی نیستم. البته از اردوهای طولانی مدت نیز همیشه فراری بودم. در آن زمان بازیکنانی مثل علی دایی، وحید هاشمیان در تیم ملی مهاجم بودند و فکر میکردم در این شرایط به من بازی نمیرسد. حتی یک بار به تیم ملی دعوت شدم و نرفتم که از کمیته انضباطی اظهار شدم ولی به آنها گفتم اگر میشود دیگر من را به تیم ملی دعوت نکنند.
به اردوهای بلند مدت اشاره کردید. مگر در سپاهان هم اردوی بلند مدت مثل لیگ قهرمانان و جام باشگاههای جهان نداشتید؟
اردوهای تیم ملی طولانیتر بود، اما بیشتر بیمیلی من به حضور در تیم ملی به این خاطر بود که فکر میکردم شاید خط بخورم و اوضاع آنچنان برایم مهیا نیست. البته جوان و کم تجربه هم بودیم و شاید بد تصمیم میگرفتیم.
یعنی اگر با تجربه الان به آن زمان باز میگشتید، دعوت تیم ملی را قبول میکردید؟
الان قبول میکردم. چون آن موقع جوان بودم و کسی هم نبود که راهنمایی بدهد و از فرصتهایم به خوبی استفاده نکردم.
اگر در استقلال و پرسپولیس بودید، شرایط بهتری در تیم ملی برایتان رقم نمیخورد؟
همین طور است. این یک اصل است که به بازیکنان استقلال و پرسپولیس چه از طرف مردم و چه از طرف مسئولین نگاه ویژهای میشود.
با این دلایلی که گفتید، هیچ موقع به این فکر نکردید که در استقلال و پرسپولیس بازی کنید؟
اتفاقاً از اینکه بخواهم در استقلال و پرسپولیس بازی کنم، فراری هم بودم. در اصفهان راحت بودم و برای تیمی مثل سپاهان که رقیب جدی آنها شده بود، بازی میکردم. از طرفی میدانستیم که اوضاع استقلال و پرسپولیس از نظر مالی و مدیریتی مناسب نیست و در عوض سپاهان از این نظر شرایط خوب بود. همچنین میتوانستم در شهر خودم بمانم.
از استقلال و پرسپولیس پیشنهاد داشتید؟ از تیمها خارجی چطور؟ سال ۸۵ پس از نایب قهرمانی در آسیا و حضور در جام باشگاههای جهان گفته بودید که سال آینده به لیگهای خارجی خواهید رفت.
پیشنهاد استقلال و پرسپولیس و تیمهای داخلی که فراوان بود. دو سه پیشنهاد خارجی جدی هم از امارات داشتم.
از بین بازیکنهای امروزی، سبک بازی کدام بازیکن به شما شبیه است؟
بازیکن سرعتی و یک مقدار هم دریبل زن بودم. کمی محبی در سپاهان شبیه سبک من بازی میکند. محبی سرعتی است و به خوبی دریبل میزند. بازیکن خوب و آیندهداری است. انشاءالله که قدر خودش را بداند و فقط رو به جلو حرکت کند.
سبک بازیتان خیلی هم به خداداد عزیزی شباهت داشت.
بله، یک مقدار هم از نظر ظاهری به خداداد شبیه هستم و قبل از اینکه به سپاهان بیایم، همه به من خداداد عزیزی میگفتند.(با خنده)
اما حواشی خداداد خیلی بیشتر از شما است.
به هر حال بازیکن بزرگی بود. بازیکن هر چقدر اسمش بزرگتر باشد، حواشیاش بیشتر است.
گفت و گو از: سروش فدایی _ خبرنگار سرویس ورزش ایمنا
نظر شما