به گزارش خبرنگار ایمنا، امروز رژیم صهیونیستی سعی دارد با تکیه بر مظلومنمایی، سیاستهای ایران را یهود ستیزانه معرفی کرده و معتقد است ایران به دنبال نابودی تمام یهودیان است.
این در حالی است که جمهوری اسلامی ایران در طی چندین سال گذشته بزرگترین معضل خاورمیانه و جهان را اشغال فلسطین میداند و بر برگزاری رفراندوم در سرزمینهای اشغالی فلسطین تاکید دارد. نخستین بار سید محمد خاتمی، رئیس جمهور وقت ایران در ۲۳ آبان ۱۳۷۹ و در نهمین اجلاس سران کشورهای اسلامی دوحه قطر، خواستار برگزاری رفراندوم در سرزمینهای فلسطینی برای تعیین نظام آینده آن شد و از آن با عنوان طرح "فلسطین اشغالی» "یاد کرد. رئیس دولت اصلاحات شروط تحقق چنین مسئلهای را "بازگشت همه فلسطینیان به وطن خویش در فلسطین اشغالی"، "همه پرسی از مردم اصلی فلسطین اعم از مسلمان، مسیحی و یهودی» "، "برپایی نظام مستقل فلسطین مورد دلخواه مردم آن در سر تا سر خاک فلسطین به پایتختی قدس شریف" و "تصمیمگیری دولت مستقل در مورد همه ساکنان فعلی این سرزمین» "عنوان کرد.
نمایندگان مجلس نیز در جریان بررسی طرح دوفوریتی مقابله با اقدامات خصمانه رژیم نامشروع صهیونیستی و بر اساس ماده ۱۲ این طرح وزارت امور خارجه را موظف کردند تحقق طرح سیاسی جمهوری اسلامی ایران برای فلسطین با عنوان " برگزاری همه پرسی ملی در سرزمین فلسطین" را که با شماره s/2019062 نزد سازمان ملل متحد به ثبت رسیده، در عرصههای سیاسی و دیپلماتیک پیگیری کند و گزارش اقدامات انجام شده را سالانه به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ارائه کند.
رهبر معظم انقلاب هم در طی چندین سال گذشته بارها تنها راهکار از بین بردن اسرائیل را برگزاری همه پرسی دانستند و در سخنرانی اخیر خود به مناسبت روز قدس با تاکید بر برگزاری رفراندوم اظهار کردند: "طرح رفراندوم نشان میدهد که ادعای یهودستیزی که مدتها توسط دولتهای آمریکا و رژیم صهیونیستی در بوق و کرنا میشد، بی اساس است و فلسطینان یهودی نیز در کنار سایر فلسطینیها در آن شرکت میکنند و آنکه باید برود رژیم صهیونیستی است. "
برای بررسی دقیق تیر طرح برگزاری رفراندوم در اراضی اشغالی فلسطین با اسماعیل طهمورثی، عضو هیئت علمی دانشگاه امیرکبیر تهران، استاد دانشگاه امام صادق و کارشناس روابط بینالملل به گفت و گو نشستهایم که در ادامه میخوانید:
کمی در مورد طرح ایران برای برگزاری همه پرسی در سرزمینهای اشغالی و میزان اجرایی بودن آن توضیح دهید.
ابتدا باید ببینیم راه حل رهبر معظم انقلاب برای فلسطین چه بوده و منظور از رفراندوم در بیانات ایشان چیست؟ ایشان چندین سال است که این راه حل را مطرح کردهاند که بهترین تعریف از آن را میتوان در سخنان روز قدس امسال ایشان مشاهده کرد.
البته چند توجه به چند نکته در این خصوص بسیار حائز اهمیت است. نخست اینکه بدون شک این راه حل مدعیان دموکراسی در جهان را خلع سلاح کرده، به گونهای که دیگر نمیتوانند ایرادی به آن وارد کنند. این موضوع با حق تعیین سرنوشت و نص و روح اعلامیه حقوق بشر و میثاق مدنی سیاسی منطبق بوده و به همین دلیل زمین لرزهای در کاخهای آنها ایجاد کرده است.
دوم اینکه امروز آمریکا و رژیم صهیونیستی شروع به مغالطه کردهاند. آنها اصطلاح Final resolution که در سایت رهبری بیان شده را با راه حل نهایی هیتلر مقایسه کرده و آن را دعوت به نسل زدایی یهود و یهودستیزی معنی میکنند. این دو تفاوتهای اساسی با یکدیگر دارند. نسل زدایی که در ماده ۶ سند «عناصر جرم» دیوان کیفری بینالمللی بیان شده، شامل قتل، صدمه شدید ذهنی و بدنی، تحمیل عمدی شرایطی از زندگی که منجر به از بین رفتن فیزیکی شود، تحمیل اقداماتی که به قصد ممانعت از تولد باشد و نیز انتقال و کوچ اجباری کودکان است. آن چیزی که رهبری فرمودهاند هیچیک از این موارد را شامل نمیشود و کاملاً مسالمتآمیز است. مطرح کردن طرح رفراندوم و صندوق رأی با حضور یهودیان، مسیحیان و مسلمانان فلسطین، بر اساس اسناد حقوق بشر است؛ لذا به فرض تشابه اسمی، این راه حل را با اقدامات هیتلر مقایسه کردن، کاری کاملاً اشتباه و از سر استیصال است. اقدامات صهیونیستها خود به طور کامل منطبق با جرایم بینالمللی از جمله مصادیق فوقالذکر و جرایم جنگی و نیز جنایت علیه بشریت است که با توجه به به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین در سال ۲۰۰۵ توسط ICC، این دیوان صلاحیت رسیدگی به این جرایم را دارد. لذا راه صهیونیستها همان راه هیتلر است که پایانی مشابه با نازیسم نیز خواهد داشت.
سوم اینکه ایران هرگز یهود ستیز نبوده و چنانچه مشاهده میکنید در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران یهود به عنوان یک دین الهی به رسمیت شناخته شده و امور حسبی آنان به استناد قوانین داخلی، در محاکم ایران اعمال میشود و در مجلس نیز دارای نماینده بوده و دارای مراکز دینی و آموزشی هستند؛ لذا راهحلی که رهبر معظم انقلاب پیشنهاد دادهاند، عاری از هرگونه یهودستیزی بوده که در عمل نیز آن را به نمایش گذاشتهاند. در ایران هرگز علیه شهروندان یهودی بی احترامی صورت نگرفته و انجام مصادیق ماده ۶ سند عناصر جرایم فوقالذکر، در ذهن هیچ ایرانی حتی تداعی هم نشده، چه رسد به اینکه به منصه ظهور برسد.
وظیفه کشورهای مسلمان در برابر سیاست استکبار و صهیونیسم مبنی بر کمرنگ کردن مسأله فلسطین در ذهنیت جوامع مسلمان و به سمت فراموشی راندن آن چیست؟
برای فراموش کردن یک موضوع، باید مردم را وارد حاشیه کرده و موضوعات فرعی را بزرگ کنیم تا موضوع اصلی را کوچک جلوه دهیم. سالهاست که صهیونیسم تلاش کرده موضوع فلسطین به عنوان یک موضوع بی ارزش نشان داده شود و موضوع دیگری در رأس توجهات و افکار عمومی قرار گیرد. طبیعی سازی روابط با دولت جعلی اسرائیل و نیز ساخت فیلمهای تاریخی تحریف شده و عادی سازی کشتار فلسطینیان در انظار عمومی، مهمترین ابزار این کار است. در رأس قرار دادن موضوع فلسطین در عمل و نظر، در زمینههای مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی توسط کشورهای مسلمان میتواند مانع از این فراموشی شود.
شکی نیست که برگزاری روز قدس مانع از اجرایی شدن تمام تلاشهای یک ساله صهیونیستها برای تطمیع وجود دولتی صهیونیست شده است. روز قدس احیاگر یاد فلسطین و نقطه اتحاد ملتهای منطقه و امت اسلامی است. نباید حوادثی همچون داعش و شام، عراق، جنگ یمن و.... موجب شود که موضوع فلسطین به موضوعی بی ارزش تبدیل شده و در اولویت دوم قرار گیرد. همه این جنگها منتج از وجود صهیونیستهای جنگ طلب است. یعنی برای خاموش کردن شعله همه این فتنهها باید به مرکز اصلی عملیات آنها یعنی فلسطین اشغالی چشم دوخت و مرکز فکری آن را خشکاند.
از منظر حقوقی چگونه میتوان به آزادی قدس کمک کرد؟ آیا طرح ایران در سازمان ملل شانسی برای اجرایی شدن دارد؟
برای این کار سه راه حل اساسی وجود دارد؛ نخست مقاومت در برابر اقدام عملی صهیونیستها است. به استناد تمامی اسناد حقوق بشری و قانونی، حق تعیین سرنوشت به رسمیت شناخته شده است؛ لذا هر نوع کمک مادی و معنوی به گروههای مقاومت در این مقوله قرار میگیرد. حق تعیین سرنوشت به ملتها اجازه میدهد در برابر ظلم بایستند. نباید مقاومت در برابر توسل به زور ظالمان را با توسل به زور اولیه یکسان دانست؛ زیرا اولی مشروع و دومی نامشروع است.
هر نوع تجاوز فیزیکی در حقوق کیفری و نظامهای مختلف حقوقی جهان غیرقانونی بوده و منجر به مجازات میشود؛ اما مقاومت در برابر همین تجاوز کاملاً قانونی و منجر به رفع مسئولیت کیفری میشود و از عوامل موجه جرم بوده و به همین دلیل است که مذاکرات و معاهدات به تنهایی نتیجه بخش نخواهد بود. با الحاق کرانه باختری به رژیم جعلی اسرائیل و قلمداد کردن قدس به عنوان پایتخت آن، تمامی مذاکرات انجام شده از سال ۱۹۴۸ تاکنون، به زباله دان تاریخ پیوسته است.
دوم اینکه از نظر حقوقی، رژیم صهیونیستی که موجودیت خود را به صورت دفکتو و از طریق غیر مشروع به دست آورده، تمامی شروط عضویت خود در سازمان ملل را زیر پا گذاشته است (به فرض قانونی بودن عضویت آن در سازمان ملل) و قطعنامه ۱۸۱ را نیز که ایران آن را نامشروع میداند، به طور صریح نقض کرده است؛ لذا باید یک «جنگ حقوقی» علیه این رژیم آغاز کرد و آن را جدی گرفت. باید تمامی معاهدات و توافقات با رژیم صهیونیستی از جمله توافق اسلو لغو شود.
سومین و آخرین راه حل رفراندوم است؛ یعنی بعد از خاموش کردن ماشینهای جنگی صهیونیستها و مقاومت در برابر سلاحهای نظامی آنان، باید وارد مرحله رفراندوم شد. تمامی ساکنان اصلی فلسطین اعم از یهودی، مسیحی و مسلمان باید حاکمیت و نوع آن را با یک رفراندوم عمومی مشخص کنند.
نظر شما