به گزارش ایمنا، انتخابات شورای صنفی به ریاست محمدمهدی طباطبایینژاد، معاون ارزشیابی و نظارت سازمان سینمایی حاشیههای بسیاری به دنبال داشت. در صدر مخالفان این جلسه کانون کارگردانان ایران قرار دارند که رئیس آن یعنی محسن امیریوسفی آن را نامشروع دانست و دولت را به دخالت در انتخابات متهم کرد. در طی چند دوره گذشته دبیری و ریاست جلسات این شورا به عهده یکی از کارگردانان سینما بوده، اما در انتخابات اخیر محمد شایسته به عنوان دبیر انتخاب شد تا خانه سینما و صنوف سینمایی مستقر در آن به این انتخابات اعتراض کنند.
بیشتر بخوانید:
دخالت دولت یا گل به خودی امیریوسفی؟
کیومرث پوراحمد، کارگردان نام آشنا سینما ایران در یادداشتی که کانون گارگردانان آن را منتشر کرده نسبت به اتفاقات اخیر و رفتار طباطبایینژاد واکنش نشان داده است. او نوشته:
«حضور یک نفر نماینده کانون کارگردانان در رأس شورای صنفی یادگار زندهیاد سیفالله داد است. نظر آن آزادمرد این بود که همین یک نفر کافی است تا مراقب اکران فیلمهای فرهنگی باشد. منظور من و منظور سیفالله داد از فیلم فرهنگی مطلقاً فیلمی نیست که تماشاگر را به چرت زدن وامیدارد. اگرچه هرنوع فیلمی برای سلیقههای گوناگون باید ساخته و اکران شود. اما حتی فیلمهای ارزشمندی که ظرفیت فروش خوب هم داشته باشند، اگر به یکی از معدود محافل سرمایه سالار وابسته نباشند سرنوشتشان این است که در اکران بسوزند و تهیهکننده پشت دستش را داغ کند.
بزرگداشت گرفتن برای نازنینی مثل سیفالله داد کار بسیار شایسته است، اما شایستهتر آن است که افکار و اهداف او را از یاد نبریم و راهش را ادامه دهیم.
بدون حضور کارگردان، تصمیم گیرنده چند سینمادار خواهند بود که پخشکننده و تهیهکننده هم هستند و تولید هر گونه فیلمی که با ذائقه سینمادار جور در نیاید باید در مرحله اکران بسوزد تا تهیهکنندهاش اگر بخواهد به حیاتش در سینما ادامه بدهد، برود دستبوس حضرات و پنبه ذوق و قریحه و سلیقه و زیباشناسی و تعهد را از گوشش در بیاورد و گوش و چشم بسپارد به آنچه سالاران سرمایه امر میفرمایند. و سینما دربست در اختیار ابتذال، کپیبرداری و کلیشه قرار خواهد گرفت.
این مطلب در تاریخ بیست و پنجم اسفندماه سال ۱۳۸۸ در خبرگزاری ایسنا منشر شده بود که میبینی بعد از یازده سال، چقدر وصفالحال است. و حالا فقط میخواهم دو نکته به این مطلب اضافه کنم؛ اولی خطاب به مدیرکل محترم اداره نظارت و ارزشیابی:
سال هشتادوچهار، شخصی پشت همین میزی که شما نشستهاید نشسته بود که خیلی اُلدُورم بُلدُورم میکرد و به خیال خودش خیلی خیلی بود و خیال میکرد بر همه کائنات آقایی میکند. (خدای نکرده منظورم شما نیستید. آن آقا اینجوری بود). ایشان مدتی کوتاه بعد از حضورش پشت میز مدیرکلی رفت که رفت، اصلاً محو شد. فکر نمیکنم هیچیک از اهالی سینما بداند او الان کجاست و به چه شغل و حرفهای مشغول است. همیشه هم همین جور بوده. مدیران اندک زمانی پشت میزی هستند و بعد نیستند. اما فیلمسازانی که فیلمهای ماندگار ساختهاند تا همیشه زندهاند حتی اگر در قید حیات نباشند.
شما فکر کنید بیلی وایلدر، عباس کیارستمی، آیزنشتاین. هاوارد هاکز، علی حاتمی، اینگمار برگمن، سهراب شهید ثالث، هیچکاک، مرتضی آوینی و… هر یک سالهاست که میان ما نیستند، اما با آثارشان همچنان زندهاند.
شاعرترین شاعر ایران احمد شاملو که به اندازه سه تا آدم برای فرهنگ ایران زمین کار کرده است (سرودن شعر، ترجمه، کتاب کوچه، سردبیری نشریههای فرهنگی و شعرخوانی) میگوید: (نقل به مضمون) "ابداً مهم نیست که من چند تا شعر گفتهام و چه شعرهایی یا چه کارهای دیگری کردهام، مهم این است که چقدر آدم بودهام …" بنابراین میخواستم جسارتا به مدیر کل محترم نظارت و ارزشیابی عرض کنم که ماندن نام نیک قاعدتاً مهمتر است از اینکه الان چه میکنید یا نمیکنید.
قضایای انتخابات شورای صنفی را از طریق دوستانِ سینمایی و سایتهای صنفی که اخبارش برایم ارسال میشود آگاه شدم. نکته دوم که میخواستم بگویم این است که بیکم و کاست و بدون تردید از مواضع کانون کارگردانان دفاع میکنم. والسلام.»
نظر شما