به گزارش ایمنا، حسین مدرسخیابانی در اولین روزهای سکانداری وزارت صمت علاوه بر اینکه ساماندهی بازار خودرو را در اولویت برنامههای خود قرار داده، به زیرمجموعههای وزارت صمت دستور داده تا هیچ عزل و نصب بدون هماهنگی کمیته انتصابات وزارتخانه صورت نگیرد. تعجیل در صدور این حکم میتواند نشانهای از خیل انتصابات در یکی از مهمترین وزارتخانههای دولت باشد. البته رضا رحمانی، وزیر سابق صمت، در دوره فعالیت خود، هر بار که با چنین انتقادی مواجه میشد آن را جوسازی رسانهها میخواند. در این باره «آرمان ملی» گفتوگویی با سیدعلی صدری، رئیس هیأت امنای خانه صنعت، معدن و تجارت جوانان ایران، انجام داده است که در ادامه میخوانید.
سرپرست وزارت صمت هر گونه عزل و نصب جدید در زیرمجموعههای این وزارتخانه، سازمانها و شرکتهای تابعه را بدون هماهنگی کمیته انتصابات وزارتخانه ممنوع اعلام کرد. آیا این نشاندهنده انتصابات سلیقهای وزارت صمت در طول ۱۸ ماه اخیر است؟
این دستور بسیار هوشمندانه، عالی و بهموقع بود و باید از آن حمایت کرد. مدیریت انتصابات در وزارتخانهای که به گفته خود رئیس جمهوری از چهار وزارتخانه اصلی و بزرگ تشکیل شده، طبیعتاً اقدامی عقلایی به حساب میآید. حال به آقای حسین مدرسخیابانی پیشنهاد میشود در کمیته انتصابات از نظرات و مشورت بخش خصوصی و تشکلهای مادر در افزایش بهرهوری و چابکسازی وزارتخانه استفاده کند.
حال در پاسخ به اینکه در یکسال و نیم اخیر چه اتفاقی در این وزارتخانه رخ داده را در کارنامه آقای رضا رحمانی میتوان بررسی کرد. زمانی که دولت تدبیر و امید در ششمین سال فعالیت خود به سر میبرد، ایشان به کابینه راه یافت و در آستانه شروع آخرین سال فعالیت دولت از کار برکنار شد. برای من هم سوال است که آیا آقای رحمانی تصور داشت دولت و رئیس جمهوری تغییر کرده که تا این حد تغییر در وزارت صمت به وجود آورد؟ در دوره فعالیت او عزل و نصبها در چارچوب شایستهسالاری نبود و بیشتر انتصابات بر اساس رابطه و سلیقه صورت میگرفت و نگاه تخصصی در انتخاب مدیران تقریباً وجود نداشت.
بهتر است درباره مصداقها هم صحبت کنیم. آیا آمار و اطلاعات مصداقی در این زمینه دارید؟
بهعنوان مثال میتوان به عزل و نصبهای ایدرو (سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران)، یکی از زیرمجموعههای وزارت صمت اشاره کرد. اردیبهشت سال گذشته آقای محمدباقر عالی که ایشان هم از دوستان آقای رحمانی هستند بهعنوان رئیس هیأت عامل ایدرو انتخاب شدند؛ پس از حضور ایشان در این سازمان توسعهای، چنان عزل و نصبهایی اتفاق افتاد که گویا دولت بهطور کلی تغییر کرده است.
فقط طی یک سال گذشته چهار مرتبه مدیر مالی این سازمان تغییر کرده است. بر کرسی معاونت نوسازی این سازمان که در عمل شاهکلید ای درو در توسعه مناطق محروم و اجرای پروژههای صنعتی به حساب میآید، طی ۱۲ ماه چهار مدیر تکیه زدند. اگر به سایتها و اخبار و روزنامه رسمی مراجعه کنیم در مدت یکساله مدیریت محمد باقر عالی ایشان در مجموعهای درو و هیأت مدیره شرکتهای تابعه حدود هفتاد حکم انتصاب جدید امضا کرده است البته این فقط انتصاباتی هستند که بر اساس منابع آشکار مثل سایتها یا روزنامه رسمی سندیت دارند.
این شکل از انتصابات نشانهای از کمک به بخش صنعت و معدن ندارد و دیدگاه توسعهای به حساب نمیآید. به نظر میرسد آقای رحمانی در ۱۸ ماه اخیر مأموریت داشت برای عده خاصی که یا فاقد شغل بودند اشتغالزایی کند و یا برایشان سمت مدیریتی تعریف کند. مثال دیگر به فاز ۱۴ پارس جنوبی بر میگردد که به نوعی بزرگترین پروژه گازی فعلی کشور است و با حجمی حدود پنج و نیم میلیارد دلار به وسیله ایدرو و کنسرسیومی در حال انجام است.
فقط طی یکسال گذشته شش فرد مختلف در مدیریت شرکت مجری فاز ۱۴ و مدیریت کنسرسیوم زیر مجموعهای درو رفت و آمد کردهاند و جالب اینکه در حاضر هم شرکت مجری فاز ۱۴ تابعهای درو مدیر ندارد. پروژهای که اهمیت استراتژیک برای کشور دارد دستخوش مدیریت سلیقهای تیم آقای رحمانی هست. تغییر این ۷۰ حکم فقط بخشی از ماجراست، در تمام معاونتها و زیرمجموعهها شاهد چنین تحولاتی بودیم که اگر یک ضریب به آن بدهیم متوجه میشویم یک شوک در منابع انسانی وزارت صمت رخ داده است. این افراد عموماً غیرحرفهای و غیر شایسته بودهاند که جای افراد متخصص را گرفتهاند. طبیعتاً هر شخص دیگری هم جای آقای مدرسخیابانی بود در بدو سکانداری وزارت صمت چنین حکمی صادر میکرد که دولت هم باید از این دستور حمایت کند.
این شکل از انتصابات چه آسیبی به بدنه دولت و اقتصاد کشور وارد میکند؟
آسیبهای آن را اکنون مشاهده میکنیم. بهعنوان مثال مدیریت بازار خودرو به کدام وزارتخانه مربوط میشود؟ در نبود مدیران لایق و شایسته در وزارت صمت شاهد آشفتگی بازارهای مختلف ازجمله بازار خودرو هستیم. البته مدیران شایستهای هم در وزارت صمت حضور دارند، اما زمانی که اکثریت مدیران بر اساس دیدگاه سیاسی و قومیتگرایی انتصاب میشوند، دیگر فعالیت مدیران باتجربه و بادانش کارایی ندارد.
این افراد باید به شکل مداوم با مسائل غیرتخصصی و غیرحرفهای دست و پنجه نرم کنند تا اینکه بخواهند اولویت اقتصادی داشته باشند. از روزی که رضا رحمانی با بر صندلی بالاترین طبقه ساختمان سمیه تکیه زد، مدیران را از در پشتی اتاق خود وارد وزارتخانه کرد. او اعتنایی به تفکرات اقتصادی و صنعتی نداشت و صرفاً با نگاهی سیاستزده عمل میکرد. گویا وزارت صمت تافتهای جدا بافته از دولت بود و با رفتار جزیرهای یک دولت سایه برای خود راه انداخته بودند.
در نامهای که رضا رحمانی خطاب به رئیس جمهوری نوشت، خود را از هر گونه اتهامی مبرا ساخت. نظر شما درباره این نامه چیست؟
آن را میتوان نوشدارویی بعد از مرگ سهراب دانست. ایشان پس از عزل هم نامه خود را با امضای وزیر صمت (نه وزیر سابق) منتشر کرد. این نامه آنقدر غیرتخصصی و فاقد هوشمندی بود که تاریخ نامه را با خودکار نوشته بودند! البته آنها با این روش قصد داشتند که وانمود کنند قبل از عزل این نامه را نگاشتهاند، اما طبیعتاً این نامه پس از عزل و بسیار عجولانه نوشته شده که به نظر قصد آن هم تخریب دولت روی کار بود.
البته دفتر ریاستجمهوری با هوشمندی پاسخ این نامه را نوشت. من همان شب با آقای رحمانی تماس گرفتم و ایشان عین این جمله را به من فرمودند: «در ماه مبارک رمضان دعا میکردم که خداوند متعال این مسئولیت را از دوش من بردارد.». اما من به خود ایشان هم گفتم که خدا باید به ایشان کمک میکرد تا انتصابات شایستهای داشته باشد. ایشان ۱۹ ماه به اقتصاد کشور لطمه زد و مدیون ۸۰ میلیون نفر ایرانی است. در پایان خطاب به آقای رحمانی میگویم که شما هنوز زیر دین هستید و باید پاسخگو باشید. اگر امروز هم پاسخ ندهید، در آن دنیا باید دلیل مناسبی برای رفتار مدیریتی خود داشته باشید.
نظر شما