۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۹ - ۰۷:۵۹
خدمات کرونا به فرهنگ عامه

فرهنگ مردم یا مجموعه آداب، رسوم و سنن قومی رایج در یک جامعه که بازگوکننده کنش ‏ها و منش های گذشتگان آن جامعه‏ است و ریشه در تاریخ دارد، پشتوانه‏ ای بزرگ و چشمه‏ ای زاینده است‏ که در برهه های حساس تاریخی، تکیه گاهی مطمئن‏ برای ایستادگی و پایداری مردم در برابر ناملایمات و دشواری هاست.

به گزارش خبرنگار ایمنا، ابعاد فرهنگ مردم بسیار گسترده بوده و بسیاری از مؤلفه‌ها چون ادبیات، هنر، آئین‌ها، آداب و شعائر، باورها، بازی و سرگرمی‌ها و جشن‌ها را در بر می‌گیرد. پرداختن به پیشینه جنبه‌های مختلف فرهنگ مردم خود می‌تواند سنگ محکی برای سنجش آن و در نتیجه منجر به حذف بخشی که جنبه خرافی دارد شود.

با شیوع بیماری کرونا طولی نکشید که به یک بحران اجتماعی تبدیل شد که تبعات بسیار جدی برای فرهنگ داشت. از این رو ضروری است تا در خصوص ابعاد فرهنگی چنین شرایطی تأمل بیشتری صورت گیرد چراکه با رخ نمودن شرایط جدید، دغدغه‌های فرهنگی تازه‌ای شکل می‌گیرد. در چنین بررسی، تأمل بر تأثیرات منفی و مثبت این بیماری بر فرهنگ مردم راهگشا خواهد بود.

معصومه ابراهیمی، نویسنده و مردم شناس در این خصوص به خبرنگار ایمنا می‌گوید: بیماری همه‌گیری که تبدیل به بحرانی ملی و بین‌المللی شد، باعث شده است که تعاملات و گفت و گو های متعددی در زمینه‌های مختلف فکری، فلسفی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و پزشکی به وجود آید. برای مثال در زمینه مسائل اجتماعی بسیاری از جامعه شناسان، انسان شناسان و افرادی که کار فرهنگی انجام می‌دهند را به فکر واداشته و نشان داده است که می‌توان نوعی باز اندیشی در بسیاری از مسائل داشت.

وی می‌افزاید: از طرفی پیامدهای این بحران به علوم دانشگاهی نیز سرایت کرده، کارکرد بسیاری از علوم را به چالش کشیده و از آنان خواسته است تا در مواجهه با این بحران ابراز نظر و کارایی کنند، این همان نقطه‌ای است که مدخل گفت و گوی ما خواهد بود؛ در واقع می‌خواهیم در خصوص بخشی از علوم اجتماعی و فرهنگ در دوران بحران کرونا صحبت کنیم. اگر منظور ما از فرهنگ مردم بخش غیر رسمی و نانوشته‌ای باشد که به صورت یک جریان جاری در جامعه وجود دارد و مانند خون در رگ جامعه منتشر می‌شود، با بخش عظیمی از محتوای فرهنگی جامعه رو به رو هستیم.

این مردم شناس ادامه می‌دهد: سوال این است که این بحران چه تأثیری بر این بخش از فرهنگ غیر رسمی و عامه گذاشته است. به نظر من اگر بخواهیم دقیق‌تر به این موضوع نگاه کنیم می‌توان گفت با وجود اینکه بسیاری از منفی بودن آثار کرونا سخن می‌گویند و جدا از آسیب‌هایی که این ویروس وارد کرده است، اثرات به نسبت مثبتی نیز داشته است که می‌توان آن را به وضوح در فرهنگ مردم مشاهده کرد.

ابراهیمی اضافه می‌کند: یکی از آنها این است که خانه نشینی و بازگشت به خانه به نوعی اهمیت زندگی خانوادگی، در جمع زیستن و کنار هم بودن را به ما گوشزد کرد، همچنین یادآوری کرد که هیچ کانونی گرم‌تر از خانواده نمی‌تواند برای ما امنیت به وجود آورد و صرفاً در چنین کانونی است که نیازهای انسان رفع می‌شود و چه بسا به ما هشدار داد که باید قدر ارزش‌های فرهنگی و معنوی خود را بدانیم.

در تنهایی هیچ چیز لذت‌بخش نیست

وی به پیامی که ممکن است کرونا برای ما داشته باشد اشاره می‌کند و می‌گوید: از دید من در خانه ماندن و قرنطینه‌ای که شیوع کرونا برای ما به وجود آورد، پیامی درون خود داشت که همان پیام کهنی است که در فرهنگ ما نیز وجود داشت و این بود که بهتر است روند زندگی را آهسته تر کنیم و قدر لحظات را بدانیم و نسبت به داشته‌هایی چون سلامتی شکرگزار بوده و احساس ثروت کنیم. همچنین درنگی که در دو ماه گذشته به دلیل بحران کرونا درون ما شکل گرفت، در عصری که همه چیز با شتاب و سرعت سنجیده می‌شود، این تلنگر را زد که کیفیت زندگی ارزش بیشتری از شتاب برای انجام کارها دارد.

این مردم شناس با بیان اینکه "در سال‌های اخیر به دلیل وجود فضای مجازی نوعی فاصله در خانواده به وجود آمد"، می‌افزاید: پیش از این گمان می‌کردیم که مرگ هیچگاه به ما نمی‌رسد اما این بحران نشان داد که مرگ بسیار به ما نزدیک است و بنابراین باید از زندگی جاری لذت بیشتری ببریم. از طرفی نوعی بازاندیشی ایجاد کرد و سبب شد افراد بسیاری به این فکر فرو روند که قدر دیگران را دانسته، از احوالات خانواده خود باخبر شوند، اگر کسی را رنجانده از او دلجویی کنند و در واقع به نوعی درک و شناخت از خویش برسند تا به این شکل توانایی پیدا کنند که دیگری را نیز بهتر بشناسند و زمانی که این اتفاق رخ دهد مدارا حاصل می‌شود، در نتیجه کنار هم زندگی کردن نه تنها دشوار نیست که لذت بخش نیز خواهد بود.

ابراهیمی تصریح می‌کند: از طرفی انسان موجودی اجتماعی است و این اجتماعی بودن در بحران کرونا به شدت بارزتر شد؛ به این جهت که نشان داد در تنهایی هیچ چیز حتی ثروت لذت بخش نیست و احساس هویت و مفید بودن به حضور داشتن در اجتماع است. یکی از علت‌های ناراحتی و افسردگی افراد در دوران قرنطینه این بود که نمی‌توانستند دیگران را ببینند و در چهارچوب‌های خانه محصور و از ارتباط برقرار کردن با دیگران محروم بودند این نشان دهنده این است که اجتماع انسان‌ها اساساً امر مثبتی است بنابراین باید قدر این اجتماع نیز دانسته شود.

وی می‌افزاید: همچنین بحران کرونا به ما نشان داد که برخی از مسائل سنتی و کهن ما ممکن است کارایی خوبی نداشته باشد و در نتیجه بهتر است در خصوص آنها نیز نوعی باز اندیشی بشود و اگر لازم است کنار گذاشته شوند، برای مثال بعضی از اعتقادات طب سنتی در بحران کرونا محک زده شدند و مشخص گردید که کارایی چندانی در عصر حاضر نداشته و صرفاً نوعی باور و اعتقاد مربوط به دنیای گذشته بوده که خالی از هر نوع کارآمدی هستند؛ در واقع متوجه شدیم که بهتر است از تمسک جستن به باورهای پوشالی دست برداریم.

این مردم شناس نبود معنویت را خلأ انسان مدرن برشمرده و عنوان می‌کند: نوعی معنویت نیز احتیاج است که به دلیل شتابی که در زندگی انسان مدرن وجود دارد و پیش تر از آن سخن گفتم تبدیل به نوعی خلأ برای انسان مدرن شده است؛ منظور از معنویت طیف وسیعی از مسائل است که می‌توانند آرام کننده التهابات زندگی در دوران مدرن باشد برای مثال روی آوردن به کتاب و مطالعه کردن، نقاشی کردن، گوش دادن به موسیقی، تولید کردن کار و درواقع هر فرآیندی که بتواند ثابت کند که ما انسان‌های مفیدی هستیم را من معنویت نام می‌دهم.

ابراهیمی ادامه می‌دهد: زندگی عاری از معنویت خواهد بود اگر فرهنگ مصرف کنندگی بر کل زندگی ما مستولی باشد و مدام کار کنیم که بتوانیم مصرف کنیم، در صورتی که معنویت یعنی اینکه انسان مدرن جدای از پرداختن به وظایف شهروندی خود به عنوان یک شهروند مدرن بتواند با خود خلوت کرده و بگوید که به عنوان یک انسان باید دست به کاری خلاقانه بزند و تولیدی مثلاً در زمینه نوشتن، خواندن و گل کاری داشته باشد، چنین فعالیت‌هایی به انسان حس آرامش و مفید بودن می‌دهند.

محک دوباره رابطه انسان و طبیعت

وی با اشاره به اینکه این بحران درس‌های بسیار آموزنده‌ای داشته است، می‌گوید: سال‌ها جامعه شناسان، انسان شناسان و مردم شناسان در خصوص زوایای مختلف این بحران صحبت خواهند کرد، چراکه تجربه‌ای عجیب بود که تمام جهان را در برگرفت اما مهم‌ترین چالشی که برای حوزه‌های مختلف ایجاد کرد این بود که کارآیی آنها و اینکه چگونه می‌توانند به انسان عصر حاضر برای بقا کمک کنند را مطرح ساخت.

این مردم شناس اضافه می‌کند: در دوران قرنطینه از فضای طبیعت و بیرون بودن محروم بودیم و از دید من این همان نقطه عطفی است که رابطه انسان با طبیعت را دوباره محک زد و نشان داد که ما بدون طبیعت احساس دلزدگی و مردگی خواهیم کرد و رابطه با طبیعت می‌تواند آرام کننده بسیاری از مشکلات جسمی و روحی انسان‌ها باشد.

ابراهیمی می‌افزاید: بنابراین رفتن به کنج درون و فکر کردن در این باره خود همچنین مدارا و به خوبی کنار دیگران زندگی کردن هنرهایی است که نیاز است هر فردی در عصر حاضر کسب کند و این بحران نشان داد برای زندگی کردن با کیفیت خوب، باید تمرین کنیم تا زندگی را برای دیگران نیز خوشایند کنیم.

وی اضافه می‌کند: انواع مراسم‌ها و آئین‌ها از روزی که نطفه‌ای بسته می‌شود تا پس از مرگ بر انسان مترتب است، این آئین‌ها همه برای این ایجاد شده که روح زندگی درک شود و درست است که در عصر حاضر بسیاری از آنها برای جوانان دست و پا گیر و بی معنا است اما اگر بخواهیم با دقت به بررسی آنها بپردازیم متوجه می‌شویم که هدف چنین آیین‌هایی تأمل کردن و وقت گذاشتن برای مراحل مختلف زندگی است.

علت افزایش تنش‌های خانوادگی، کرونا نیست

این مردم شناس در خصوص اینکه گفته می‌شود ماندن در قرنطینه منجر به افزایش جدایی‌ها شده است، تصریح می‌کند: مسلماً زیاد در کنار یکدیگر زندگی کردن علت اصلی بروز اختلافات در بحران خانه نشینی نیست بلکه مشکل اساسی‌تر از اینها بوده است و به دلیل زمان زیادی که این افراد در کنار هم می‌گذرانند این مشکلات سر باز کرد و خود را نشان داد. بحران کرونا واقعیت‌ها را به ما نشان داد، اگر فردی نمی‌تواند به مدت یک ماه به خوبی در کنار دیگری زندگی کند، مشکلی بود که قطعاً در سال‌های آینده نیز اتفاق می‌افتاد و کرونا این معضل را عیان ساخت که این افراد از زندگی کردن در کنار یکدیگر دچار اصطکاک خواهند شد و نمی‌توانند مدارا داشته باشند.

ابراهیمی ادامه می‌دهد: از طرفی تفاوت نسلی که بین والدین و فرزندان وجود داشت نیز عاملی تنش زا بود اما وظیفه انسان مدرن این است که یاد بگیرد در کنار دیگران زندگی کند و لازمه این امر این است که نه به صورت فیزیکی بلکه روحمند کنار دیگران باشیم.

وی تصریح می‌کند: اگر در هر چیزی نگاه انتقادی وجود داشته باشد و برای بهتر شدن آن تلاش شود مسلماً اوضاع خیلی بهتر از این خواهد شد؛ اما اگر ما هیچ گاه به نکات مثبت و منفی خود فکر نکرده و نتوانیم دیگری را درک کنیم چنین تنش‌هایی رخ می‌دهد و این مسائل را نمی‌توان نشأت گرفته از شیوع کرونا دانست درواقع چنین بحران‌ها و معضلاتی همیشه سر جای خود هستند و برطرف کردن آنها راهی طولانی می‌طلبد.

این مردم شناس می‌افزاید: در دنیای جدید یاد گرفته ایم انسان‌های خود بسنده و مجزایی باشیم در حالی که بحران کرونا نشان داد که همگی یک شبکه هستیم و اگر این شبکه مختل شود به نوعی احساس خلأ و پوچی خواهیم کرد؛ از طرفی عیان ساخت که خیابان‌های شهر زمانی زیباست که دیگران نیز در آن حضور داشته باشند. بنابراین ما به دیگری نیازمندیم و باید به ابزار "مدارا" مجهز شویم تا بتوانیم ضمن شناخت و درک اختلافات به دیگری نیز احترام بگذاریم.

کد خبر 421823

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.