به گزارش خبرنگار ایمنا، یکی از تکان دهندهترین اتفاقات و خبرهایی که در دنیا بسیار سر و صدا به پا کرد، مربوط به جنایتی در سال ۲۰۰۸ بود. در این سال اعلام شد که مرد اتریشی به نام "یوزف فریتزل" دختر ۱۹ سالهاش را به مدت ۲۴ سال در زیرزمین خانه حبس و در طی این مدت بارها به او تعرض کرده و حالا این دختر صاحب شش فرزند نیز شده است. این پرونده تکان دهنده باعث خشم بهت و حیرت افکار عمومی شد و دنیا را برای مدتها در شوک فرو برد. این اتفاق عجیب سوالات بسیاری درباره نحوه اطلاع از وضعیت شهروندان هنگام مفقود شدن آنان را شکل داد و راهکارهای متنوعی برای اطلاع از وضعیت آنان مطرح کرد.
کتاب اتاق
"اتاق" نام یک رمان به زبان انگلیسی است که توسط یک نویسنده ایرلندی-کانادایی نوشته شده است. داستان فریتزل سبب شد تا ایده نوشتن یک داستان به سراغ "اِما داناهیو" بیاید. این کتاب در سال ۲۰۱۲ توسط داناهیو انتشار یافت و توانست به موفقیتهای بینالمللی مناسبی نیز دست پیدا کند. این کتاب در ایران توسط علی قانع به فارسی ترجمه شده و از طریق انتشارات آموت قابل دسترس میباشد.
فیلم اتاق
داستان نسخه سینمایی این کتاب که خودِ داناهیو برگردان سینمایی آن را به رشته نگارش درآورده اینچنین است: جوی نیوسام (بری لارسون) که از روی خیرخواهی قصد کمک به فردی به نام نیک (شأن بریجرز) را دارد، توسط وی ربوده شده و به زیرزمین خانه نیک منتقل میشود. جوی به مدت هفت سال در این زیرزمین محبوس میگردد و مورد آزار و اذیت فراوانی قرار میگیرد. وی که حالا به همراه فرزند پنج سالهاش به نام جک" جیکوب تریمبلی" در این مکان گرفتار شده، سعی دارد تا دنیای ذهنی جیکوب را بی آنکه به ورطه نابودی کشیده شود همانند یک بچه عادی پرورش دهد و در عین حال کورسوی امیدی نیز برای فرار از شرایط داشته باشد.
فیلم"اتاق" را لنی آبراهامسون در سال ۲۰۱۵ ساخت و توانست در فصل جوایز هم فیلم مدعی باشد. بری لارسون برای بازی در این فیلم جایزه اسکار را به خانه برد و در دیگر بخشها مانند بهترین فیلمنامه و کارگردانی هم این فیلم به عنوان نامزد اسکار معرفی شد.
" اتاق" اثری تکان دهنده است که از یک سو سعی دارد مخاطب را به داشتن " امید " در شرایط بحرانی تشویق کند اما در عین حال تصویری بی رحمانه از یک خشونت افسار گسیخته و باورنکردنی به همراه سقوطی اخلاقی را به نمایش میگذارد که میتواند هر تماشاگری را تحت تأثیر قرار دهد. تماشای" اتاق" قطعاً ناراحت کننده است (این نکته را هم مد نظر داشته باشید که این داستان در واقعیت به مراتب خشنتر و ناراحت کننده تر از آنچه که در این فیلم به نمایش درآمده میباشد.) اما نباید فراموش کرد که تماشای این اثر میتواند به آگاهی بخشی عمومی جامعه در قبال این فجایع کمک کرده و اجازه ندهد بار دیگر اینچنین مسائلی سالها سربسته باقی بماند و هیچ تدبیری برای جلوگیری از وقوع مجدد آن اتخاذ نگردد.
" اتاق" به بررسی رابطه میان مادر (که در فیلم "ما" نامیده میشود) و فرزند کوچکش جک میپردازد. جک ۵ ساله شور و شوق کودکانهای دارد اما به هیچ عنوان اطلاعاتی از دنیای پیرامون خود ندارد. وی در اتاقی محبوس شده و فکر میکند که دنیا نیز همانند آنچه که می بیند وجود دارد و ابداً نمیتواند ابعاد بزرگتری داشته باشد. "ما" که خود دچار انواع و اقسام بیماریهای روحی و روانی شده، به سختی سعی میکند تا اجازه ندهد روح جک نیز مانند خودش، پوسیده و نابود شود.
لنی آبراهمسون کارگردان این فیلم، به خوبی توانسته روابط مادر و پسری را در محیطی خشن و بی رحم به تصویر بکشد. مادر در این موقعیت بغرنج میداند که جک تشنه آموختن حقیقت و فلسفه زندگی است اما او قادر نیست چیزی بیشتر از یک اتاق کوچک در اختیارش قرار دهد. به همین دلیل به او اجازه میدهد تا باور کند تنها دنیای کوچک چند متری اش واقعیت دارد و باقی آن از طریق تلویزیون قابل مشاهده است و هرگز نمیتواند به آنها دسترسی داشته باشد! با این حال مادر قصه میداند که باید راهی برای فرار از این شرایط پیدا کند تا جیکوب بتواند همانند دیگر انسانها زندگی معمولی را تجربه کند و دنیا را در ابعادی بزرگتر از اتاق کوچکی که در آن گرفتار شدهاند درک کند. پرداخت به مفاهیم انسانی و تلاشهای مادر و ایستادگی او در این شرایط، از جمله ویژگیهایی است که آبراهامسون توجه زیادی به آن داشته و به خوبی از پس انتقال این مفاهیم به مخاطب برآمده است.
بازی مافیا
پس از خواندن یک کتاب خوب و تماشا یک فیلم خوب، یک بازی خوب میتواند سرگرمی را در خانه کامل کند. یکی از بهترین بازیهایی که به صورت جمعی و در فضایی بسته میتوان بازی کرد، مافیا است. مافیا بازی گفت و گو محور و تقابل دو گروه آگاه و ناآگاه است. در مافیا بازیکنان بهطور مخفیانه تعیین نقش میشوند: مافیا یک سوم و یا سهم کمتری از بازیکنان را دارند اما همدیگر را میشناسند و شهروند که بخش بزرگ شهر هستند اما تنها یک آگاه در میان خود دارند. در فاز شب بازی، افراد مافیا به صورت مخفیانه یک شهروند را به قتل میرسانند. در طول فاز روز، تمام بازیکنان بازمانده در مورد هویتهای مافیایی بحث میکنند و برای حذف یک مظنون رأیگیری میکنند.
مافیا حداقل نیاز به شش نفر دارد و برای تعیین نقشها نیز میتوان از نرم افزارهای این بازی بر روی تلفن همراه کمک گرفت. این بازی نیاز به یک مدیر دارد که خود نقش بازی نمیکند و فقط مدیریت بازی را بر عهده دارد. وی ناظر بر اعمال تمام بازیکنان است. در ابتدا، مدیر نقش هر یک از افراد را بهطور مخفیانه مثلاً با پخش کارت تعیین میکند. در هنگام بازی اگر تخلفی رخ دهد، مدیر میتواند فرد متخلف را از بازی اخراج مینماید. بازیکنان بایستی تمام صحبتها و حرکاتشان را پس از کسب اجازه از مدیر انجام دهند. بدون اجازه ٔ مدیر کسی حق صحبت کردن را ندارد و برای سخنرانی کردن باید از مدیر اجازه گرفته شود.
مدیر در صورتی که متوجه تقلبی از یکی از بازیکنان شود، بایستی دخالت کرده و بازی را متوقف کند. بازیکنی که حذف میشوند، باید از محوطه ٔ بازی خارج شوند و نقش ایشان اعلام میشود. وظیفه اصلی مدیر مبارزه با خرابکارها و متقلبان و اجرای روند درست بازی است. روند بازی از ۲ مرحله تشکیل شدهاست که مرحله اول فاز روز نام دارد و مرحله دوم فاز شب؛ و این مراحل تا به پایان رسیدن بازی همچنان تکرار میشود.
نقشها:
گرداننده بازی (مدیر بازی): او فردی است که در بازی شرکت نمیکند و به اداره و گذشت زمان در بازی (اعلام شب و روز) میپردازد و او تمام نقشها را در شب اول میشناسد و وظیفه پاسخگویی و انجام عملکرد بازیکنها در شب را دارد و نظم بازی را اداره میکند تا در شب و روز تقلب صورت نگیرد و به قوانین بازی آشنا است.
شهروند: بازیکن ساده بدون عملکردی در شب فقط میتواند رأی دهد و در روز در بحث و گفتگو شرکت کند تا بتواند با رأی خود مافیا یا هر نقش منفی را که علیه گروه شهروند است بیرون کند. او نقش هیچکس را در بازی نمیداند و ناآگاه است.
دکتر: دکتر عضو گروه شهروند است و تمام کارهایی که شهروند انجام میدهد میتواند انجام دهد فقط با فرق اینکه در شب بیدار میشود و میتواند یک نفر را نجات دهد و وظیفه او جلوگیری از کشته شدن شهروندان مفید و ساده در شب است.
کارآگاه: کارآگاه مثل شهروند قادر به انجام تمام اقدامات شهروند ساده است به جز آنکه در شب میتواند افراد را استعلام بگیرد تا از نقش انهای (مثبت یا منفی) با خبر شود.
مافیا: مافیا یک بازیکن ساده از گروه مافیا است که در شب با مافیا دیگر در مشورت شرکت میکند تا یک نفر را از بازی بیرون کنند "او یاران خود را میشناسد و در روز مانند شهروند در بحث و گفتگو شرکت میکند و رأی میدهد"
رئیس مافیا (پدرخوانده): او مثل مافیای ساده میماند ولی فرق او این است که نظر آخر و اصلی را برای کشتن فرد در شب میدهد و در بعضی از بازیها کارآگاه باید دو بار استعلام او را بگیرد تا نقش منفی فاش شود.
نظر شما