به گزارش ایمنا، عبدالحسین زرین کوب در کتاب از دفتر ایام مطلبی دار با عنوان «زنی مردانه در قلمرو شعر و عرفان» که در آن مینویسد: اولین باری که نام پروین در بین فضلا و ادبای ایران شهرت مییابد بین سالهای ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۱ شمسی همزمان با اقبال یافتن مجموعه امثال الحکم دهخداست زیرا دهخدا در این مجموعه بعضی از ابیات وی را استفاده نموده است.»
رخشنده اعتصامی معروف به پروین اعتصامی در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. اولین زنی که در ایران دیوان اشعارش را به چاپ رسانید.
پروین تنها دختر خانواده یوسف اعتصامی آشتیانی (اعتصام الملک) از رجال نامی و نویسندگان و مترجمان مشهور اواخر دوره قاجار بود و چهار برادر داشت. در سال هزار و دویست و نود و یک در حالی که کودکی بیش نبود با خانواده به تهران آمد. از این رو پروین از کودکی با مشروطه خواهان و چهرههای فرهنگی آشنا شد و ادبیات را در کنار پدر و از استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت.
پایاننامه تحصیلی خود را از مدرسه آمریکایی تهران گرفت و در همانجا شروع به تدریس کرد. پیوند زناشویی وی با پسر عمویش بیش از دو و نیم ماه دوام نداشت. وی پس از جدایی از همسر، مدتی کتابدار کتابخانه دانشسرای عالی بود. وی در فروردین ۱۳۲۰ شمسی در حالی که ۳۴ سال بیشتر نداشت، به علت ابتلاء به حصبه درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
از نگاه بسیاری پروین شاعر مردانه سرا یا مرد نماست. اما آیا به راستی او شاعری مرد نماست؟ شاید رفتن به دوران او و شرایط زندگیش بتواند چهره زنانه پروین را نمایانتر کند.
شعر پروین شعری بر پایه پند اندرز و حکمت است و به همین دلیل او را ناصرخسرو شعر معاصر میدانند. اما اگر برگهای تاریخ را ورق بزنیم خواهیم دید که اولین تلاشهای او برای انتشار اشعار با مقابله ادبا و مخاطبان رو به رو شد و بسیاری معتقد بودند که این اشعار متعلق به پدر او یوسف خان اعتصامی است، زیرا شعر پروین شعری محکم و خالی از انتقاد بود. حتی عبدالحسین زرین کوب از عنوان «زنی مردانه در قلمرو شعر و عرفان» استفاده میکند و این سخنان زمانی مطرح میشود که آزادی زن شعار اصلی جامعه بود. وقتی از زن انتظار شعر محکم نمیرود چه جای برای بیان احساسات زنانه و انتشارش باقی میماند مگر اینکه چون ژاله قائم مقامی میسرود و در پستوی خانه پنهان میکرد.
پروین زنی محجوب است. بر اساس اسناد تاریخی تحت نفوذ شدید پدر و برادر است در نامهای که برادر وی به مجله روشنفکر مینویسد، آمده: باید از آغاز بگویم که از چهار برادر پروین، من این امتیاز را داشتم که تمام عمر با او بودم و بر همه زندگی کوتاهش واقف بودم (بررسی این نوشته نوع انتخاب کلمات و لحن کلام، سرشار از تعصبات مردی است که برای کوچکترین و خصوصیترین احوالات خواهرش تصمیم میگیرد «بی آنکه بخواهم عشق را مورد نکوهش قرار دهم و عشاق را تخطئه کنم، باید بگویم که در بحث پروین به میان کشیدن پای عشق بی انصافی صرف و دلیل روشن بر کمال بی اطلاعی از زندگی وی است. پروین روح مجسم بود و هرگز عاشق نشد و عشق نورزید.»
اگر این نامه نمایانگر بخش کوچکی از دنیای پروین باشد، دنیای تحت نفوذ برادرانی که خود را مالک خواهر میدانند و پدری که گفته میشود، شرط چاپ مجموعه شعر را گذر از مرحله ازدواج میداند، شوهری نظامی تریاکی و مشروب خورو بدخلق، پروین دختر محجوبی است که توان مقابله ندارد، پس زنانگیش را در مفهومها پنهان میکند. پروین مادرانگی که هیچ گاه بدان نرسد را در تمامی اشعارش با خود دارد.
شاید آرزوها و اعتقاد وی را به زنانگی را بتوان در خطابه وی با عنوان «زن و تاریخ» در هنگام فراغت از تحصیل از مدرسه اناثیه آمریکایی پیدا کرد: "مرد در هنگام انتقال از دوره وحشیت به آرامگاه مدنیت، در حق زن که سهیم رنج و الم و شریک اوقات شادی او بوده، ظلم کرده است. وقتی که از مرحله محنت به سر منزل امن و راحت شتافته، زن را وجودی بی اراده قرار داده است. تصدیق کردند که ستمکاری مرد از قدر و منزلت زن کاسته، او را به قصور مدارک و ضعف نفس و انحطاط قوای معنوی متهم داشته، تا کار به جایی رسیده که محسنات حوزه اجتماعی نابود شده و بنای و بنای فضائل اخلاقی روی به ویرانی نهاده است...
مدت هاست که آسیای که از خواب گران یاس و حرمان برخاسته، میخواهد آب رفته را به جوی باز آرد. اگرچه برای این مرض اجتماعی بسیار سخن گفته و کتابها نوشته اند اما داروی بیماری مزمن شرق منحصر به تعلیم و تربیت است." شاید نقد فمنیستی این خطابه چهره واقعی پروین را به نمایش بگذارد. زنی که در پی آزادی زن از طریق علم و تعلیم برای برابری است. او به زنانگی برابر در عصری میاندیشد که زنان آهسته وارد اجتماع میشوند و مردان بی پرواتر در مورد آنها نظر میدهند و آنها هنوز در مرتبهای پایینتر قرار دارند و این اندیشه در قالب نصیحتهایی اعتراض گونه در شعر پروین متجلی میشود.
زن در ایران پیش از این گویی که ایرانی نبود / پیشه اش جز تیره روزی و پریشانی نبود
زندگی و مرگش اندر کنج عزلت میگذشت / زن چه بود آن روزها گر زان که زندانی نبود
شور دانش را ز چشم زن نهان میداشتند / این ندانستن ز پستی و گران جانی نبود
در عدالتخانه انصاف زن شاهد نداشت / در دبستان فضیلت زن دبستانی نبود
میوههای دکه دانش فروزان بود لیک / بهر زن هر گز نصیبی زین فراوانی نبود
یا در شعری دیگر میگوید:
در آن سرای که زن نیست انس و شفقت نیست / در آن وجود که دل مرده، مرده است روان
به هیچ مبحث و دیباچهای قضا ننوشت / برای مرد کمال و برای زن نقصان
بسیاری مردانه دانستن شعر پروین را خردگرایی بیش از اندازه پروین و استوار شعرش میداند. پندآموزی و موعظه گری که ویژه زبان مردسالارانه میدانند که این خود اجحاف به زن و به ویژه پروین است.
جسارت پروین در چاپ اشعارش خود گویای تمایل او بر رخ کشیدن توانایی یک زن و اعتقاد پروین به برابری زنانه و به دست آوردن آن در حوزه ادبی است، اما محیط زندگی شاعر و فضای اجتماعی او را در فشار قراداده تا نتواند چیزی از عشق وخود شخصیش در شعر بیان نکند.
میتوان بر اساس شعرها و زندگینامه پروین زنانگی نوع پروین را زنانگی محتاطانه دانست که اعتراض خود را در شخصیت پردازی و نصیحت گونههای مادرانه اش به نمایش میگذارد. البته با نگاه به معاصران پروین میتوان دریافت کرد که اندرزگویی و اخلاق گرایی یکی از خصایص عمده این دوران است. اما همین اندرز گویی برای حمله به پروین به عنوان شاعری مردانه کافی است. در حالی که پروین شاعری است که نه تنها مرد سالار نیست بلکه تمام تلاشش را میکند تا راه را به زنان هم عصرش نشان دهد که آن هم تحصیل دانش و خرد گرایی است.
غنچهای زین شاخه، ما را زیب دست و دامن است / همتی ای خواهران تا فرصت کوشیدن است
پستی نسوان ایران جمله از بی دانشی است / مرد یا زن برتری و رتبت از دانستن است
زین چراغ معرفت کامروز اندر دست ماست / شاهراه سعی اقلیم سعادت، روشن است
به که هر دختر بداند قدر علم آموختن / تا نگوید کس پسر هوشیار و دختر کودن است
یادداشت از: لیلا شکوه فر
نظر شما