به گزارش ایمنا بیژن ترقی از ترانه سرایان نامی معاصر ایران است که توانست با خلق آثار ماندگار، در دنیای ترانه پردازی سنتی در ردیف نوآوران قرار گیرد.
بیوگرافی بیژن ترقی
بیژن ترقی در دوازدهم اسفند ماه سال ۱۳۰۸ در تهران، در خانوادهای اهل کتاب زاده شد. پدر بِزرگش حاج باقر کتابفروش از اولین ناشران زمان ناصرالدین شاه بود که در کتاب و نسخه شناسی فردی خبره بود، پدرش محمد علی ترقی نیز به راه پدر رفت و از جمله ناشران شناخته شده زمان خود بود که انتشارات خیام را بنا گذاشت که در زمان خود آثار فراوانی در حوزه فرهنگ و هنر را به بازار کتاب ایران عرضه کرد.
بیژن در چنین فضای فرهنگی رشد یافت و در سال ۱۳۱۸ درس و تحصیل را در مدرسه اقدسیه آغاز کرد.
از آنجا که خانه آنها محل رفت و آمد شاعران بنامی چون گلچین معانی، امیری فیروزکوهی، استاد شهریار و … بود، از سال ۱۳۲۰، وی هم به شعر و شاعری علاقه پیدا کرد.
در سال ۱۳۲۴ استاد امیری فیروزکوهی وی را تشویق میکند مطالعه نسخه خطی دیوان صائب تبریزی را آغاز کند.
بیژن در سال ۱۳۲۵ سرودن شعر در قالبغزل و مثنوی را آغاز کرد.
در سال ۱۳۳۱، پس از چند سال مطالعه، برای نخستین بار پا جای پای پدر گذاشت و دیوان کامل صائب تبریِزی با مقدمه استاد امیری فیروزکوهی را انتشار داد. کمابیش از همان آغاز کار شاعری، گرایش به سبک هندی پیدا کرد و پس از صائب، به سراغ کلیم کاشانی رفت و سه سال بعد دیوان او را منتشر کرد.
وی از سالهای میانی دهه ۳۰ با جمعی از اهل موسیقی، از جمله مرحومان علی تجویدی، غلامحسین بنان، روح الله خالقی، پرویز یاحقی و … آشنا میشود و همین آشنایی اسبابی را فراهم میآورد تا وی برای آهنگهای این بزرگان ترانه بسراید.
بیژن در سال ۱۳۳۷ به درخواست علی تجویدی، در ساخت و پرداخت آتش کاروان با او همکاری کرد.
ترقی در سالهای بعد نیز سرودن شعر و ترانه را همپای کار چاپ و نشر ادامه داده و کتابهای قدیمی چندی را چاپ- یا بازچاپ- کرد. از جمله دیوان مجمر اصفهانی، فرهنگ مترادفات زبان فارسی تألیف محمد پادشاه و دیوان حزین لاهیجی.
ترقی در سال ۱۳۵۰ نخستین مجموعه اشعار خود را با عنوان «سرود برگریزان» منتشر کرد و در همین سالها پژوهش خود روی دیوان حزین لاهیجی راهم به بازار کتاب عرضه کرد.
بعدها وی مجموعهای از شعرهای در برنامهی "گلها" را شامل مثنویها، رباعیها، طنزها، اخوانیات، شعرهای نو و غزلیات و ترانههایش را در کتاب «آتش کاروان»، منتشر کرد.
ترقی خود میگفت که به صورت رسمی از سال ۱۳۵۵ به کار ترانهسرایی برای رادیو اشتغال داشت و تا پایان زندگی، نزدیک به سیصد متن ترانه بر روی آهنگهای نامآوران موسیقی از روحالله خالقی تا پرویز یاحقی نهاد که بیشتر آنها از برنامه گلها پخش شده است.
ترانههایی چون آتش کاروان، برگ خزان، تا بهار دلنشین، گل اومد بهار اومد و… از جمله کارهای درخشان وی در این دوره به شمار میرود. خود وی در مصاحبهای گفته است که صدها ترانه و تصنیف را در این دوره ساخته است.
بیژن ترقی در سال ۱۳۷۵ از کار نشر کنار کشید و انتشارات خیام را تعطیل کرد.
ترقی همزمان با آغاز به کار ارکستر ملی روی آهنگی از علی تجویدی ترانهای سرود که محمد رضا شجریان آن را با رهبری فرهاد فخرالدینی خواند.
ترقی در سالهای پایانی عمر خود یکی از ترانههای ماندگارش را سرود تا نشان دهد که دود همچنان از کنده بلند میشود، این ترانه ایران جوان نام دارد که با رهبری پیمان سلطانی بر روی آهنگی از مسیولومر، نخستین سرود ملی ایران، اجرا شد.
بیژن ترقی و پرویز یاحقی
نمیتوان از بیژن ترقی گفت و سخنی از یار دیرین او به میان نیاورد، با آنکه بیژن با بسیاری از نامآوران ترانه سازی سنتی کار کرده بود ولی با تکیه بر همکاری پرویز یاحقی بود که در راه ترانهسرایی جاودان شد.
حدود یک سوم از مجموعه سیصد ترانهای که سروده است با آهنگهای یاحقی پیوند خورده است. در میان این ترانهها به ویژه باید از سه ترانه افسانه محبت، برگ خزان و میزده یاد کرد که کوششهای یاحقی را نیز برای نوآوری و عرضه کاری متفاوت، نشان میدهد.
یاحقی در این سه ترانه که میتوان آنها را با توجه به شباهتهایی که دارند، سه گانه یاحقی - ترقی نامید، همان قدر به شعر امکان جلوهگری میدهد که به آهنگ.
بیشتر بخوانید: پرویز یاحقی؛ نابغه موسیقی ایران + بیوگرافی
بیژن ترقی اگر تنها همین آتش کاروان (تجویدی) و "سه گانه یاحقی" را سروده بود، ماندگاری خود را تضمین کرده بود.
کتابهای بیژن ترقی
دو کتاب از بیژن ترقی به نام آتش کاروان و پشت دیوارهای خاطره برجا مانده است، در کتاب اول علاوه بر متن شعرها و ترانهها، نظرات برخی از دست اندر کاران شعر و موسیقی نیز گردآوری شده است و کتاب دوم حاوی نوشتهها و خاطرات هنری اوست.
تصنیفهای نامدار بیژن ترقی
از تصنیفهای نامدار بیژن ترقی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- میزده شب چو ز میکده باز آیم
- برگ خزان
- به زمانی که محبت شده همچون افسانه
- صبرم عطا کن
- پشیمانم
- مرا نفریبی
- بهار نورسیده
- به خاطر تو
ترانههای ماندگار بیژن ترقی
نام ترانه |
نام آهنگساز |
می زده شب |
پرویز یاحقی |
بیداد زمان |
پرویز یاحقی |
نسیم فروردین |
پرویز یاحقی |
رفته بودم |
پرویز یاحقی |
امید دل من کجایی |
پرویز یاحقی |
حکایت دل |
پرویز یاحقی |
مانده نمانده |
پرویز یاحقی |
نگین انگشتری |
پرویز یاحقی |
آرد صبا خرمن گل |
پرویز یاحقی |
با دلم مهربان شو |
پرویز یاحقی |
بهار نورسیده |
پرویز یاحقی |
بهار عشق |
پرویز یاحقی |
مرا نفریبی |
پرویز یاحقی |
مرا تنها نگذاری |
پرویز یاحقی |
جواب دلم را چه بگویم |
پرویز یاحقی |
محبت |
پرویز یاحقی |
پنجرهای به باغ گل |
پرویز یاحقی |
به کنار لاله و گل |
پرویز یاحقی |
با دلم مهربان شو |
پرویز یاحقی |
آهنگ محبت |
پرویز یاحقی |
صبرم عطا کن |
علی تجویدی |
پشیمانم |
علی تجویدی |
دیگر چه خواهی |
علی تجویدی |
بیژن ترقی درگذشت
ترقی در سالهای آخر عمر به بیماری قلبی دچار شد و روز جمعه، چهارم اردیبهشت سال ۱۳۸۸ دار فانی را وداع گفت.
پیکر وی در قطعه هنرمندان بهشتزهرا به خاک سپرده شد.
شعر بیژن ترقی
به رهی دیدم برگ خزان / پژمرده ز بیداد زمان / کز شاخه جدا بود
چو ز گلشن رو کرده نهان / در رهگذرش باد خزان / چون پیک بلا بود
ای برگ ستمدیده پاییزی / آخر تو ز گلشن ز چه بگریزی
روزی تو هماغوش گلی بودی / دلداده و مدهوش گلی بودی
ای عاشق شیدا / دلداده رسوا / گویمت چرا فسردهام
در گل، نه صفایی / باشد نه وفایی / جز ستم ز وی نبردهام
خار غمش در دل بنشاندم / در ره او من جان بفشاندم
تا شد نو گل گلشن و زیب چمن
رفت آن گل من از دست / با خار و خسی پیوست
من ماندم و صد خار ستم / وین پیکر بیجان
ای تازهگلگلشن / پژمرده شوی چون من
هر برگ تو افتد به رهی پژمرده و لرزان
گل من چندین منشین غمگین شام محنت بسر آمد / سر و دست افشان غم دل بنشان غمخوارت از سفر آمد
ز چه بنشستی بگشا دستی آذین کن صحن و سرا را / که پس از غمها به رخ شبها آب و رنگ سحر آمد
شب مهتابی ز چه بیتابی روشن کن شمع صبوری / منشین غمگین که مه دیرین تابان و جلوه گر آمد
تو که آگاهی که چه شبهایی بایاد او بنشستیم / شب بارانی غم پنهانی رفت و نور بصر آمد
پس از آن دوری غم مهجوری شور و شادی بر پا کن / ز غم پنهان نشوی گریان چون او خندان ز در آمد
شب مهجوری ز ره دوری آوای رهگذر آمد / که سحر سر زد غم دل پر زد شادی از بام و در آمد
شب جانکاهی شر آهی زد ابر غم به کناری / به سر افرازی به دل افروزی خورشید ما به در آمد
پس از هجران غم بی پایان پیدا خاتم عشقم / به دلم نوری چه شر و شوری زان مرغ خوش خبر آمد
نظر شما